این روزها که تپ خرید اسباببازیهای چندصدکاره و فضایی و عجیب و غریب و موتوری و .... خلاصه تب خرید اسباببازیهای هالیوودی خیلی وجود داره و ذائقه دستکاری شدهی بچهها تحت تاثیر رسانهها هم بیشتر انگار اونها رو میخواد چنین پستی خیلی دیدنی و لازمه. به شخصه در تجربههام از بازیهای کودکیم تا همبازی شدن با بچهها در سالهای عمرم یک نکته مهم رو دریافت کردم. بچهها اگرچه از رنگ و کنتراست و شکلهای جورواجور استقبال میکنن و اگرچه شخصیتهای کارتونی و معروف رو میشناسن و حتی از اونها الگو میگیرن اما این نباید موجب به خطا افتادن والدین بشه.
بچه اگرچه نسبت به یک آدم آهنی بیشتر ذوق نشون میده اما خیلی هم زودتر اون رو به کناری میاندازه و از اون دلزده میشه. برعکس برخی بازیهای سادهی فکر گاهی تا عمری در ذهن و خاطره و حتی مورد استفاده بچه میمونن و علاوه بر امکان قدرت تخیل سالم برای اون، او رو به فکر وامیدارن. نمونهی زیر یک اسباببازی مینیمال چوبیه که بچه رو کمک میکنه تا با خودش همون بازیهای تئاتری معروف همه بچههای عالم رو پیاده کنه. بازیهایی که منشا و در عین حال محل ظهور تخیلات بینظیر بچهها هستند. طراح اجازه داده بچه خودش شهر رو رسم کنه و هر بار با قدرت تخیل خودش خیابونها رو شکل بده. اشکال ساده هستند و جلوی خیالپردازی بچه رو نمیگیرن و چیزی دیکته نمیشه در عین حال ترکیبهای هوشمند و رنگهای شاداب در نحوه تعامل بچه با اسباببازی و روحیه خود بچه تاثیر محسوسی خواهد داشت.