- ۲ نظر
- ۰۹ اسفند ۹۳ ، ۲۱:۴۷
قریب به نه ماه از آخرین پست انتشاری یانوندیزاین میگذرد! و دقیقتر قریب به یک سال از کم فعالیت شدن و خسته شدن یانوندیزاین!
یانوندیزاین تا پیش از این یک سال، با جامعه بزرگ و علاقهمندی از حوزه طراحی ، معماری و هنر آمیخته شده بود. خیلیها در سالهای ۸۶ که فقط به فرستادن ایمیلهای گاهبهگاه دیزاین به صندوق ایمیلی معدودی از دوستان ورودی ۸۵ دانشگاه هنرم مشغول بودم تا همین آغاز سال ۹۶ ، کم کم روزانه با ایمیل روزنامه یانوندیزاین، سیر اینترنتی خودشان در جهان هنر و طراحی را شروع میکردند. خیلیها ابراز لطف فراوانی را در این سالها به تیم فعال یانوندیزاین ابراز کردهاند و همین خیلیها و بسیاری که منتقدانه و تیزبین همیشه ما را مدنظر داشتند، عمده انرژی و انگیزه پیشبرد حرکت یانوندیزاین بودند.
واقعیت آن است که مسائلی شخصی برای یکسالی این حرکت را متوقف کرد... اما عمده انگیزهای که این سالها پشت یانوندیزاین بود و اتفاقات خوبی که پیرامون آن در سالهای گذشته افتاده بود مانع آن میشد که به کل یانوندیزاین را فراموش کنیم....
ما به امید خدا از امروز یعنی ابتدای اردیبهشت ۹۷ دوباره با انگیزه شروع خواهیم کرد. با هم از جهان هنر و طراحی خواهیم دید.... روزانه و پابهپای تحولاتی که در پیرامون ماست.
طراحان و به خصوص طراحان گرافیک و صدالبته تکنیسینهای چاپ به سنجش رنگها بسیار نیاز دارند. اصلا مانند دکترها که نبض بیمار را میگیرند تا از برخی اطلاعات پزشکی مطلع شوند طراحان هم گاهی نیاز دارند نبض رنگها را بگیرند و برای تطبیق و انتخاب رنگ در طراحیهای خود از آن استفاده کنند.
سواچمیت با طراحی و عرضه این گوشی پزشکی رنگی! یعنی همین وسیلهی کمککار طراحان امکان گرفتن نبض رنگها را ایجاد کرده است. کافیست مکعب سواچمیت را روی سطح مورد نظرتان قرار دهید تا اطلاعات کامل رنگ سطح را در گوشی هوشمند خود ببینید. به جز ارزشهای کاربردی چنین وسیلههایی، نمیتوان نادیده گرفت که متاسفانه روند ابزارزدهگی ما حتی در هنر -که اساسا قرار بود مسالهای آمیخته با روح و ذوق و فنون هنرمندان باشد- روزی ما را به آنجا خواهد رساند که حتی تشخیص پردههای مختلف رنگی که روزی جزو افتخارات طراحان به حساب میآمد را نیز مثل داستانهای شبه اسطورهای دورههای طلایین و سیمین تمدن بشری یاد کنند.
مساله بازیافت دیوایسهای قدیمی و تاثیرات مخرب قطعات الکترونیکی بر طبیعت به حدی جدی شده است که چندی پیش توسعه و تحقیق موتورولا به فکر کار بر روی پروژهی موبایلی مدولار افتاد. پروژهای که بعد از مدتی به کل متوقف شد اما حالا پس از خرید موتورولا توسط گوگل دوباره به جریان افتاده است. مساله از آنجا شروع شد که دیو هاکینز دانشجوی طراح آلمانی، با ارائهی ایدهای از یک دیوایس مدولار قابل تعویض یک اکوسیستم برای دیوایسها را ارائه میدهد که به جای دورریز شدن، قطعات آنها جابهجا میشوند. با طرح این فکر اولیه که چندی پیشتر توسط شرکت موتورولا هم در قالب یک پروژهی متن باز -مانند اندرویدی فیزیکی!- پیگیری میشد، پروژهی آرا شرکت موتورولا را رقم زد که اکنون نیز توسط موتورولای جدید در قالب پروژهای مستقل مانند آن سهمی که عینک گوگل به خود اختصاص داد، در جریان است.
در واقع شما موبایل یا دیوایس کاملی از بازار نمیخرید. شما قطعات خودتان را و نیازهای خودتان را میخرید و بر روی هم به سادگی بازی لگو سوار میکنید. دیوایس مختص به خود را خواهید داشت و با فروش هر قطعه و تعویض آن دیوایسی جدید. این واحدهای کوچک اولیه هم هیچوقت بازیافت نمیشوند و با تعویض شدن در دیوایسی جدید به کارگرفته میشوند. به نظر در جهان مصرفی امروز که دیگر حتی باطری قطعات الکترونیکی را هم نمیتوان تعویض کرد و به محض کوچکترین خرابیها ناچار به عوض کردن وسیله هستیم، این پروژه به شدت انسانی و طبیعی است.
شاید تصور چند روز زندگی و کار بدون تلفن همراه دیگه این روزها برای همه ی ما که شب و روزمون رو با این فن آوری می گذرونیم به نظرمون امری سخت باشه، ولی خب در این بین هم هنوز افرادی هستن که با نخریدن تلفن همراه، زندگی شون رو به این ابزار نوین ارتباطی نفروختن!
نمی خوام این جا درباره ی معایب و محاسن این فنآوری نوظهور که فقط 25 سال از ورودش به عرصهی زندگی بشر می گذرد صحبت کنم ولی این موضوع رو باید توجه کنیم که هر وسیله با ورودش به زندگی تغییراتی رو با خودش به همراه می آورد و ما ناگزیر باید با این تغییرات کنار بیاییم.