شما یادتون نمیاد....
این از اون پست هاییه که باید با این عبارت شروع بشه.
بچهترکه بودیم تصاویری انفجاری از وسائل و سیستمها در کتابهای چرا چگونه و دانستی ها، بخش زیادی از دانش و تخیل ما رو شکل می داد. من یادمه تصویری انفجاری از بدن انسان که بدن رو به مثابه یه سیستم مکانیکی تشریح کرده بود تا مدت ها (شاید حتی تا امروز) تهرنگی پایدار در ذهنم باقی گذاشته. اون روزها به فلسفه نهفته در پشت این کارها و نگاه جزئیگرایانهشون به عالم کاری نداشتم و این که "غرب برای شناخت کل ، شناخت همهی اجزا در کنار هم رو مسیر می دونه در حالی که طبق یافته های سطحی خود تمدن غرب، کلی چیزی یشتر از تجمع اجزاست" و لذت می بردم از فهم یکباره ای که از بدن پیدا کرده بودم . این روزها که اون ساعتهای عمرم رو تحلیل می کنم می بینم من کوچولوی شرقی نگاه کلی نگر داشتم به همین جزئی نگاری غربی حتی!
بگذریم از این حرفها؛ من فکر می کنم برای آموزش خیلی چیزها به کودکهامون باید دست به کار بشیم. دست به کار خلق نحوه بیان و البته خود اثر
- ۲ نظر
- ۲۸ آبان ۹۰ ، ۲۰:۵۲