- ۰ نظر
- ۲۹ اسفند ۹۴ ، ۱۹:۳۸
قریب به نه ماه از آخرین پست انتشاری یانوندیزاین میگذرد! و دقیقتر قریب به یک سال از کم فعالیت شدن و خسته شدن یانوندیزاین!
یانوندیزاین تا پیش از این یک سال، با جامعه بزرگ و علاقهمندی از حوزه طراحی ، معماری و هنر آمیخته شده بود. خیلیها در سالهای ۸۶ که فقط به فرستادن ایمیلهای گاهبهگاه دیزاین به صندوق ایمیلی معدودی از دوستان ورودی ۸۵ دانشگاه هنرم مشغول بودم تا همین آغاز سال ۹۶ ، کم کم روزانه با ایمیل روزنامه یانوندیزاین، سیر اینترنتی خودشان در جهان هنر و طراحی را شروع میکردند. خیلیها ابراز لطف فراوانی را در این سالها به تیم فعال یانوندیزاین ابراز کردهاند و همین خیلیها و بسیاری که منتقدانه و تیزبین همیشه ما را مدنظر داشتند، عمده انرژی و انگیزه پیشبرد حرکت یانوندیزاین بودند.
واقعیت آن است که مسائلی شخصی برای یکسالی این حرکت را متوقف کرد... اما عمده انگیزهای که این سالها پشت یانوندیزاین بود و اتفاقات خوبی که پیرامون آن در سالهای گذشته افتاده بود مانع آن میشد که به کل یانوندیزاین را فراموش کنیم....
ما به امید خدا از امروز یعنی ابتدای اردیبهشت ۹۷ دوباره با انگیزه شروع خواهیم کرد. با هم از جهان هنر و طراحی خواهیم دید.... روزانه و پابهپای تحولاتی که در پیرامون ماست.
حتما خاصیت منشوری را از کتب دبیرستان یادتان هست. وقتی نور سفیدی از میان منشور عبور داده میشد و به صورت یک طیف هفت رنگ از آن بیرون میآمد. نور با شکستهای متعدد درون حجم شیشهای، تبدیل به امواج با چند طول موج متفاوت میشود و چشم ما هر طول موج را به یک رنگ میبیند! اما این خاصیت اعجاب انگیر را فقط باید به آزمایشگاه منحصر دانست؟ درست است که این تجربه را گاهی با بازتاب کریستالهای لوستر در اماکن مختلف تجربه کردهایم، اما طرح ۱۰۱.۸۶ درجه، با نگاهی طراحانه کریستالهایی را با این رویکرد بازآفرینی کرده است. ویلی و جانسن که یکی مهندس مکانیک و دیگری طراح است، با تولید قطعات شیشهای از کریستالهایی خاص، تجربهای متفاوت را از این قانون طبیعی رقم زدهاند. با روی هم قرار دادن این قطعات و تاباندن نور به آنها، هر نقطه از آنها رنگی خاص را به نمایش میگذارد و با حرکت دادن این شیشهها از مقابل هم شاهد حرکت رنگها نیز خواهیم بود. آنها برای کاربردیتر کردن این خاصیت، ساعتی شیشهای نیز طراحی کردهاند که با حرکت عقربهی آن تغییر رنگ میدهد و شکل و شمایلی رویایی به خود میگیرد.
برای مسابقهی ایستگاههای زمستانی، جئون و کونکان طرحی برای یک پاویون ارائه دادهاند که استفادهای چهارفصل دارد. کلیت طرح آنها ملهَم از میوهی درخت کاج و تکنیک ژئودزیک است که این دو مورد در کنار هم ساختار خلاقانهای را برای این پاویون ایجاد کردهاند. اما چرا چهارفصل؟ هر کدام از پرههای فلزی این سازه حکم ظرفی را دارد که به هنگام بارش برف، از برف مملو خواهد شد و به این ترتیب با ادامهی بارشها سرتاسر این پاویون سفیدپوش میشود. در حقیقت در این طرح نزولات جوی معماری را تکمیل میکنند و در پایان شاهد یک کلبهی اسکیمویی با ظاهری متفاوت خواهیم بود!. در فصول دیگر نیز نور از فاصلهی میان پرهها به فضا وارد میشود که با عبور از طلقهای رنگی فضایی شاد و جذاب را درون این پاویون ایجاد خواهد کرد، ضمن اینکه این رنگهای شاد در زمینهی سفید و برفی محیط خود، ظاهری توجه برانگیز خواهند داشت.
رنگها و کاربردشان در تاریخ معماری یکی از مولفههای دورانهای تاریخی معماری هستند. مثلا کاربرد برخی یا برخی کاربردها از صفات برخی دورههاست. در کاشیهای ایرانی و اسلامی هم حضور تدریجی رنگها با دورههای تاریخی تطابق دارند و یکی از شناسنامههای بناهای اسلامی همین رنگها هستند. دوران مدرن که به نوعی در تقابل با هر اضافه غیرمعمارانه بود نیز به نوعی با رنگستیزی یا رنگگریزی شناخته میشود. اما بعد از مدرن ما دوباره با رنگها در معماری روبهرو هستیم. و این روزها حتی با کاربردهایی خیلی به ظاهر افراطی از حضور رنگ در معماری! آیا کاربرد زیاد رنگهای خام و پایه در معماریهای معاصر را میتوان نشان از دلزدگی و خستهگی مردم عصر ما از ساختههای معماری شکل یافته با رنگهای طبیعی متریالهای ساختمانی دانست؟ شاخهای از معماری عصر بعد از مدرن اصلا همان معماری مدرن رنگیست.
کرسینگز جیامپیاچ این خوابگاه دانشجویی در مونستر آلمان را به این صورت، متشکل از چهار توده ساختمانی برمبنای چهار رنگ پایه و با وجود تودهگذاری مشابه در جهات گوناگون طراحی و ساخته است به نوعی که مجموعهای از منظرهای شهری رنگی و حتی کارتونی را به وجود میآورد.
هنر نقاشی با شنها و دانههای ریز رنگی نظیر برنج و غلات رنگی یکی از هنرهای سنتی مهم هندوهاست که به اقتباس از فازسی نام سنتی آن نیز رنگلی است. هندوها در جشنها و مراسمات آیینی یا مذهبی خود و در تقدیم به اشخاص محبوب یا خدایان خود، پهنههای وسیعی را با این دانههای رنگی عموما بر الگوهای ماندالای شرقی رنگآمیزی میکنند. کاری طاقتفرسا و جذاب که خیلی زود هم از بین میرود و نظم خود را از دست میدهد.
در گذشته و تا همین امروز هم در بین باورمندان هندو، رنگلی یک ریاضت است. یک جور مراقبه سالکانه که در آن نقاش سنتی با گذاشتن دانهدانههای رنگی به ناپایداری دنیا و پایداری نیروانا میاندیشد. راستی سلوکهایی که به بعد از این چند روز زندگی کار دارند و البته عموما باید از دروازههای شامات به این سو به دنبالشان بگردیم، خیلی دوستداشتنی هستند.
خیلی ساده میشود صورت مسالههای روزمره را حل کرد. سادگی یعنی فرم ساده، استفاده ساده و هزینه کم و این سه مهم همه و همه در یک ساخت ساده و خلاقانه جمع میشود. اتفاقا زیباییشناسی برآمده از ساختهای ساده ولو آنکه در آغاز هم مورد بیمهری قرار بگیرد، در زمان طولانی و با دلزدگی طبیعی ناشی از پرکاریها کمکم جای خود را باز میکند. دیوید تارکالی، که یکی از طراحان استودیوی طراحی مجارستانی نوماد است، میزی با سه پایه طراحی کرده است که به جای پایههای مرسوم از تا کردن یک ورق فلزی ۳ میلیمتری برشخورده به صورت خیلی ساده ساخته شده است. میز تارکالی با وجود سادگی خاص در ساخت و فرم و با هزینه اندکی که در ساختش صرف میشود، ظرفیتهای فوقالعادهای در ترکیببندی با سایر مبلمان و در چینشهای مدولار دارد.
شاید پیش از این هم آثار هنرمندانه هنر سایهی یاماشیتا کومی را در یانوندیزاین دیده باشیم؟ به هر صورت مجموعه صورتهای او مجموعهای مستقل است که از حیث قدرت بیان نمیتوان از دیدن آن بیخیال گذشت. یاماشیتا که به هنر سایهها مشهور است در این مجموعه برگههای کاغذ رنگی سادهای را بر روی دیواری نصب کرده است که هر کدام چروکی حساب شده بر خود دارند. نورپردازی درست مجموعه نیمرخهایی انسانی را در کنار هر کاغذ هویدا میکند. نکته قابل توجه در این مجموعه اختلاف چهرههاست. یاماشیتا در چروک دادن کاغذها به گونهای عمل کرده است که شما هر کدام را کارکتری مستقل از فرهنگها و زبانها و حالات مختلف تصور میکنید.
هنرمند فرانسوی فابین ریوری که از سال ۲۰۰۷ تا کنون بر تلفیق عکاسی و نقاشی به عنوان یک شیوه تمرکز کرده است، در مجموعه آینه این تلفیق تکنیکی را مبدل به رویارویی واقعیت و رویا کرده است. حضور رنگ و تاشهای آبرنگ بر مناظر سیاهوسفید و عموما دربردارنده خط افقی منحصربهفرد، به بازنمودهایی رویایی انجامیده است.
آیینهگی رویایی رنگها برای واقعیت سرد و خاموش سیاه و سفید.....