- ۰ نظر
- ۲۶ تیر ۹۴ ، ۱۴:۳۴
قریب به نه ماه از آخرین پست انتشاری یانوندیزاین میگذرد! و دقیقتر قریب به یک سال از کم فعالیت شدن و خسته شدن یانوندیزاین!
یانوندیزاین تا پیش از این یک سال، با جامعه بزرگ و علاقهمندی از حوزه طراحی ، معماری و هنر آمیخته شده بود. خیلیها در سالهای ۸۶ که فقط به فرستادن ایمیلهای گاهبهگاه دیزاین به صندوق ایمیلی معدودی از دوستان ورودی ۸۵ دانشگاه هنرم مشغول بودم تا همین آغاز سال ۹۶ ، کم کم روزانه با ایمیل روزنامه یانوندیزاین، سیر اینترنتی خودشان در جهان هنر و طراحی را شروع میکردند. خیلیها ابراز لطف فراوانی را در این سالها به تیم فعال یانوندیزاین ابراز کردهاند و همین خیلیها و بسیاری که منتقدانه و تیزبین همیشه ما را مدنظر داشتند، عمده انرژی و انگیزه پیشبرد حرکت یانوندیزاین بودند.
واقعیت آن است که مسائلی شخصی برای یکسالی این حرکت را متوقف کرد... اما عمده انگیزهای که این سالها پشت یانوندیزاین بود و اتفاقات خوبی که پیرامون آن در سالهای گذشته افتاده بود مانع آن میشد که به کل یانوندیزاین را فراموش کنیم....
ما به امید خدا از امروز یعنی ابتدای اردیبهشت ۹۷ دوباره با انگیزه شروع خواهیم کرد. با هم از جهان هنر و طراحی خواهیم دید.... روزانه و پابهپای تحولاتی که در پیرامون ماست.
پیتر زومووسکی، نقاشی اهل شفیلد، و روایتﮔﺮ زندگی روزمره است. کارهای او کیفیتی رویاﮔﻮنه و فانتزی دارند؛ و بسیار پر جزئیات هستند؛ جزئیاتی که از کارهای زومووسکی، آثاری مینیاتورگونه میسازد. به عنوان نمونه ﻣﻰتوان به آجرکاریﻫﺎ یا شاخ و برگ درختان اشاره کرد. نکتهﻯ دیگری که به هنگام مواجه شدن با آثار زومووسکی جلب نظر ﻣﻰکند، این است که آثار او جمله گی روایتﮔﺮ دورهﻯ خاصی در گذشتهﺍﻯ نه چندان دور هستند؛ دورهﺍی موسوم به ادواردین. نقاش زندگی آرمانی خود را در سالهای دههی نخست قرن بیستم انگلستان موسوم به ادواردین چستجو میکند...
کوچولوها به طور طبیعی اسباببازیهای خوبی برای بزرگترها و به خصوص پدر و مادرهایشان هستند. اما فکر کنید یک بچه مظلوم گیر یک مادر هنرمند بیافتد! این موقع باید انتظار رفتارهای عجیب داشت. سیون کویینی لیائو هنرمندی کالیفرنیاییست که اتفاقا مادر سه پسر کوچک است. او بعد از دیدن کارهای هنری یکی از هممسلکان خود که به کمک بچهاش انجام داده، به فکرش میزند تا با کودک سه ماهه خود، ونجن، تجربهای جدید را رقم بزند. البته با انتخابی عاقلانه این تجربه را تنها به زمانهای خواب کودک خود موکول میکند. او با چیدمان کودک فرورفته در خوابش در صحنههایی روایی، به نوعی تجسم خواب و خیالهای رویایی کودک را میسازد.
نوعی ابراز عشق هنرمندانه یک مادر به کودک خردسالش ونجن.....
هنرمند فرانسوی فابین ریوری که از سال ۲۰۰۷ تا کنون بر تلفیق عکاسی و نقاشی به عنوان یک شیوه تمرکز کرده است، در مجموعه آینه این تلفیق تکنیکی را مبدل به رویارویی واقعیت و رویا کرده است. حضور رنگ و تاشهای آبرنگ بر مناظر سیاهوسفید و عموما دربردارنده خط افقی منحصربهفرد، به بازنمودهایی رویایی انجامیده است.
آیینهگی رویایی رنگها برای واقعیت سرد و خاموش سیاه و سفید.....
زولتان کوی در عکاسیهاش سعی در ارائه مناظری خیالی و بیانتها داره که عموما از ترکیب مه و غبار با المانهای طبیعی یا معماری حاصل میشه. به نظر میاد این رازگونهگی منظره در دل مه در کنار بازی نور در برخی مناظر، درکی رویایی از فضا ایجاد کرده که با تجربهی ما در برخی نمودهای دیجیتال و جلوههای ویژهی هالیوودی تطابق داره.
من وقتی بزرگ شدم میخوام دکتر شم..... من می خوام خلبان بشم برم تو آسمونا.... من دوس دارم معلم شم به بچهها درس بدم.... بچهها وقتی کوچک هستند خیلی معصومانه بدون هیچگونه دغدغه مالی یا سودای نام و مقام از آیندهشون حرف میزنند. همه ما هم وقتی کودک بودیم از این طور خیالها و آرزوها داشتیم و بیان کردیم. و گاهی با برخیشون زندگی کردیم حتی.
«وقتی که بزرگشدم» یک بیان زیبا در قالب انیمیشن کوتاه از همین رویاهای عجیب کودکانهست... داستان بچهای که آینده خودش رو به تصور در میاره و با اون رویاپردازی میکنه
یه زندگی کامل با ماه. از کاشتن و آب دادن تا بزرگ کردن و به پاش سوختن. می تونست نگاهی شاعرانه داشته باشه این پست اما خب خیلی سریع گرفتار لوسی و قدکوتاهی تمدن بسترش شده و خب تبدیل به یک بازی عکاسانه شده.
یک کار هم قبلا این جا دیدیم با هم با نام Private Moon که یه جورایی با این کار نسبت داشت.
راستی این پست رو در زمانی روی یانوندیزاین می ذارم که هنوز ماهگرفتگی شامگاه نوزدهم آذرماه به پایان نرسیده و چند دقیقهای فرصت هست برای نماز آیات خوندن. خدا رو برای این آیهی بزرگ و مطیعش یاد کنید...