بابک گلکار در توسعه کارهای قبلیش این بار گلیمی کامل از صنایع دستی ایرانی رو عرضه کرده که جای جایش آسمانخراشها و بناهای معماری کانسپچوال بیرون زدن.
اگرچه بار قبل که کارهای اولیهش رو مرور میکردیم کمی به او و کارهاش خرده گرفتم اما این بار میخوام از منظری دیگه به کارهای بابک گلکار نگاه کنم. کارهای گلکار رو میشه به نوعی با فعالیتهای میراث فرهنگی و گردشگری مقایسه کرد. فعالیتهایی که به جای تبلیغ یک آیین یا ابلاغ یک پیام در پی به دست آوردن چشم مخاطب و نگاه او هستند و بنابراین بر اساس فهم و روش شناخت او و حتی به قدر خواست و طلب او و حتی تر به کام او پیام رو تغییر شکل می دن و طرح میکنن. این درست همون برخوردیه که در ایران ما در ارائه مساجد و بافتهای سنتی معماری و هنرهای صنایع دستیمون به توریستهای خارجی میکنیم. ما مساجد رو نه به عنوان مکانهایی مقدس و شایسته احترام که به عنوان بناهایی زیبا به توریست خارجی معرفی میکنیم و بنابراین اجازه میدیم او با آداب خودش نه با آداب ما در اونها حضور پیدا کنه و با اونها رابطه برقرار کنه.
بابک گلکار هم در نگاهی دیگه داره به این مساله اشاره میکنه. او داره بیانی جدید از طرحهای سنتی گلیمهای ایرانی به دنیا عرضه میکنه؛ بیانی متناسب با فهم و نگاه مخاطب خودش. و در این بیان لازمه طرحهای منکوب و مسطح هندسی گلیمها که سرشار از معانی بومی هستند با حجم یافتن کنایههایی معمارانه و مجسمهگونه پیدا کنن.