این سالها رسم شده در هیئت هنر که هر ساله متناسب با گوشه های بی مثال حماسه عاشورای امام حسین (ع) بچه های هنر قلم به دست میگیرند و تصویرهایی می سازند. کارگروه تصویرسازی هیئت!
این جا این چند روزه سعی میکنم برخی از تصویرسازی های سالهای قبل را منتشر کنم.
---------
صدای شمشیرش میآمد، صدای تاخت اسب و زمزمه شعری که میخواند: "این مبارزه جوهره مردان را آشکار میکند، این مبارزه، ادعا را از حقیقت جدا میکند."
نفسها حبس بود. جوانها خویشاوند، سر لای زانوها پنهان کردهبودند تا فریادی را که در راه است نشنوند. جوانها، نیمهشب، دور از چشم بزرگترها رفتهبودند بیابان، با هم پیمان بسته بودند، پیش از علی اکبر (ع) بروند. میدانستند هر زخم تن علی، پدرش را تکه تکه میکند.
اما مگر پدر و پسر گذاشته بودند.
علی گفته بود: "من باشم و شما بروید؟".
پدر گفتهبود: "اول علی! فقط قبل رفتن چند قدم پیش رویم راه برود"
(متن از فاطمه شهیدی)

