در برخورد اول تصور این که چنین حجم تیز و سختی روی هوا معلق باشه چندان راحت نیست. همین شک و تردید بهانهی خلق چنین کار جالبی شده. کاری که به مدد برش لیزری و اتصالات تعریف شده در عین سبکی حجمی به نظر سخت و سنگین داره.
- ۳ نظر
- ۰۷ دی ۹۰ ، ۱۱:۵۹
قریب به نه ماه از آخرین پست انتشاری یانوندیزاین میگذرد! و دقیقتر قریب به یک سال از کم فعالیت شدن و خسته شدن یانوندیزاین!
یانوندیزاین تا پیش از این یک سال، با جامعه بزرگ و علاقهمندی از حوزه طراحی ، معماری و هنر آمیخته شده بود. خیلیها در سالهای ۸۶ که فقط به فرستادن ایمیلهای گاهبهگاه دیزاین به صندوق ایمیلی معدودی از دوستان ورودی ۸۵ دانشگاه هنرم مشغول بودم تا همین آغاز سال ۹۶ ، کم کم روزانه با ایمیل روزنامه یانوندیزاین، سیر اینترنتی خودشان در جهان هنر و طراحی را شروع میکردند. خیلیها ابراز لطف فراوانی را در این سالها به تیم فعال یانوندیزاین ابراز کردهاند و همین خیلیها و بسیاری که منتقدانه و تیزبین همیشه ما را مدنظر داشتند، عمده انرژی و انگیزه پیشبرد حرکت یانوندیزاین بودند.
واقعیت آن است که مسائلی شخصی برای یکسالی این حرکت را متوقف کرد... اما عمده انگیزهای که این سالها پشت یانوندیزاین بود و اتفاقات خوبی که پیرامون آن در سالهای گذشته افتاده بود مانع آن میشد که به کل یانوندیزاین را فراموش کنیم....
ما به امید خدا از امروز یعنی ابتدای اردیبهشت ۹۷ دوباره با انگیزه شروع خواهیم کرد. با هم از جهان هنر و طراحی خواهیم دید.... روزانه و پابهپای تحولاتی که در پیرامون ماست.
در برخورد اول تصور این که چنین حجم تیز و سختی روی هوا معلق باشه چندان راحت نیست. همین شک و تردید بهانهی خلق چنین کار جالبی شده. کاری که به مدد برش لیزری و اتصالات تعریف شده در عین سبکی حجمی به نظر سخت و سنگین داره.
طرح های خوبی که در در دنیا داره با به کاربردن گیاه بامبو انجام می شه یکی از دوستان رو به صرافت کشت بامبو در داخل ایران انداخته بود. حتی دیگری می گفت ایران هم کشت می شه و .... اما واقع اینه که ما در ایران بیش از بامبو حصیرهای ساده و قمیش داریم. قمیش همین شاخهای کوچیک و به ظاهر بی کاربرد درختان بلند رو می گن که معمولا در باغها حفاظهای دور تا دور رو تشکیل می دن.
طرح خوب زیر که یکی از بهترین های چند وقت اخیر عرصهی طراحی معماری بود به نظرم در کنار کاربردهای خوب متریال و ایده های خوب فضایی و ساختاری که در طرح کتابخونه داده، نماسازی خوب و سادهای رو با استفاده از همین قمیشها اجرا کرده که خیلی خیلی در دسترس ما در ایران هم هست اتفاقا.
پیکتوگرام ها علائم ساده گرافیکی هستند که قرار دارند در کوتاهترین زمان دقیقترین بیان رو عرضه کنند. بیشتر در جایگاه ایجاد ارتباط و اعلام هشدار یا راهنمایی یا تعیین مسیر و برنامه و .... به کار می رن.
در این پست پیکتوگرام هایی هوشمندانه رو می بینیم که در هر پوستر قرار داشتند یک اثر موسیقی خاص رو توصیف کنند.
چوب سیال که تا به حال ندیدین!؟ چوبی که مثل کره ، مثل خمیر آب بشه و بریزه زمین!
روش پرداخت چوب فوقالعادهای که این بنده خدا بهش دست یافته چنان خودش رو هم مجذوب کرده که به گونههای مختلف این چوبهای سیال رو درست کرده.
نماسازی های سبز زیاد دیدم اما این یکی رسما یک جنگل بود! ازهر گیاهی که دستش رسیده کاشته بر روی این دیوار!
عرصهی نانو و علوم مربوط به اون به واسطهی چیزهایی که در همین ایران خودمون در این چند سال اخیر رخ داده، تا حدودی برای ما ناشناخته نیست. حداقل در حد اخبار رسانهای وقتی از نانو حرف می زنیم احساس می کنیم درکی داریم از این کلمه.
می دونین که علوم مرتبط با عرصهی نانو خیلی فراوون هستند و خیلی هم جدی هستند! اما مطمئنا شما هم مثل من فکر نمی کردین هنر هم در عرصهی نانو وارد شده باشه! :) عکسهای پیش رو احتمالا غیرجدی ترین و در عین حال از جدیترین رخدادهای عرصهی نانو هستند که شاید بهتره اون ها رو هنر نانو نام بدیم.
دست ساختههایی -یا بهتر بگم : نانوسکوپ مغناطیسی ساخته ها!- که به منظور اثبات قدرت بشر در مقیاس نانو با نگاه هایی طنز و غیرجدی اما خیلی جدی خلق شدند و جز تحیر برای مخاطب غیر متخصصی نظیر من دستاوردی نخواهند داشت.
می دونین مثلا ابعاد این توالت فرنگی چند در چنده!!؟
این هم پست دوم چراغانی مسیحایی یانوندیزاینی :)) چراغانی هایی از این شبهای چند شهر اروپایی.
حرفی که می نویسم به همهی جامعهی غربی تعمیم پیدا نمی کنه، اما می دونین این چراغونی ها به نام مسیح و به کام نفس و لذت جویی در جهان امروز انجام می شه. هرچند چیزی موهوم مثل کریسمس امروزه اون قدر محکم جای ولادت مسیح رو در عالم گرفته که حتی می شه گفت دیگه به نام مسیح هم نیست این کارها....
خدا نکنه یک روز چراغونی های نیمه شعبان های ما هم این چنین بشه؛ چراغونی هایی با کیفیت و نوآوری بالا و خالی از معرفت و پر از نفس و شهوت...
اقامتگاهی کوهستانی در حاشیه کوهستانهای گرند کانیون ایالت یوتا امریکا، که معماری معقول وهندسی با کاربرد خوب متریال های متناسب با فضای پیرامون داره. اقامتگاه به خوبی در کنار یک تپهی کوهستانی قرارگرفته و ترکیب خوب آب با محیط، خنکای خوبی رد در گرمای آفتاب سوزان گرند کانیون ایجاد کرده. فضاهای نشیمن خوب و متنوع و سایهبان های نوآورانه و ....
اما حقیقت اینه که وجود قطعه کلیپی مستند از این بنا که توسط گروه steelblue از این بنا ساخته شده، من رو مجاب به گذاشتن این پست کرد. کلیپی که به خوبی می تونه الگویی برای مستندسازی معماری باشه، بس که حرکات دوربین حساب شده و فوکوسهای به جا در خودش داره و ضربآهنگ متناسب با موضوعش هم تمام این خوبیها رو مثل یک نخ تسبیح به هم متصل کرده. حرکت آرام و با استغنای دوربین و کاربردش رو در مستندسازی معماری -به خصوص- از این کار یادگرفتم. دیدن این قطعه مستند هنرمندانه رو به دوستانی که امکان دیدنش رو دارند، به شدت توصیه می کنم.