- ۱ نظر
- ۲۳ بهمن ۹۲ ، ۲۲:۲۶
قریب به نه ماه از آخرین پست انتشاری یانوندیزاین میگذرد! و دقیقتر قریب به یک سال از کم فعالیت شدن و خسته شدن یانوندیزاین!
یانوندیزاین تا پیش از این یک سال، با جامعه بزرگ و علاقهمندی از حوزه طراحی ، معماری و هنر آمیخته شده بود. خیلیها در سالهای ۸۶ که فقط به فرستادن ایمیلهای گاهبهگاه دیزاین به صندوق ایمیلی معدودی از دوستان ورودی ۸۵ دانشگاه هنرم مشغول بودم تا همین آغاز سال ۹۶ ، کم کم روزانه با ایمیل روزنامه یانوندیزاین، سیر اینترنتی خودشان در جهان هنر و طراحی را شروع میکردند. خیلیها ابراز لطف فراوانی را در این سالها به تیم فعال یانوندیزاین ابراز کردهاند و همین خیلیها و بسیاری که منتقدانه و تیزبین همیشه ما را مدنظر داشتند، عمده انرژی و انگیزه پیشبرد حرکت یانوندیزاین بودند.
واقعیت آن است که مسائلی شخصی برای یکسالی این حرکت را متوقف کرد... اما عمده انگیزهای که این سالها پشت یانوندیزاین بود و اتفاقات خوبی که پیرامون آن در سالهای گذشته افتاده بود مانع آن میشد که به کل یانوندیزاین را فراموش کنیم....
ما به امید خدا از امروز یعنی ابتدای اردیبهشت ۹۷ دوباره با انگیزه شروع خواهیم کرد. با هم از جهان هنر و طراحی خواهیم دید.... روزانه و پابهپای تحولاتی که در پیرامون ماست.
۱۰۰۰ مجسمه کوچک چوبی که هر به اندازه قامت یک سوزن هستند و هر کدام بازنمود فیگور انتزاعی یک انسان هستند؛ این چیزیست که تونی کانوا هنرمند اندونزیایی به بینال ۲۰۱۳ سنگاپور آورده است. چیدمانی که مخاطب را مجبور به نزدیکشدن چندباره به آثار میکند و با جزئیات خیرهکننده کارشده بر روی هر کدام از فیگورها، لایههای چندگانهای برای درک اثر هنری ایجاد میکند.
این گونه پرداختهای ظریف که در تمامی هنرهای شرق آسیا مشاهده میشوند گوشهای از بازنمود اندیشهی شرق نسبت به کیهان هستند. کیهانشناختی که به موجب آن کل و جزو و جزو جزو همه در آهنگی یکنواخت و همراه در یک نوا هستند. توجه به جزئیات و درک صورتهایی کلی حتی در جزئی ترین عناصر، از منظر هنرهای سنتی شرقی، کمک بزرگی به این فهم از هستی ست.
تا حالا مجسمهای از یک شهر دیدین؟ اصلا تا چند قرن پیش اگر مطرح میشد که مثلا سمبلی برای فلان شهر طراحی کنیم چه به ذهن بشر میامد؟ احتمالا میگرفت و نمادی نشانهای چیزی آشنا از اون شهر رو به یک هنرمند سفارش میداد که به صورت مجسمه بسازه.
یوتاکا سون که هنرمند شناختهشدهای در دوران معاصره، مجسمهای از نیویورک ساخته. مجسمهی سه بعدی نسبتا دیتیلهی محله منهتن شهر نیویورک از سنگ مرمر! به واقع آیا این به خاطر رویکردهای توصیفی عصر اخیره که به جای نمادپردازی، منجر به پرداخت توصیفی این چنینی از یک شهر میشه؟ یا به خاطر ماهیت شهرهای مدرن نظیر نیویورکه که به چیزی جز خودشون رفرنس نمیدن و از سبقهای نهادینه در فرهنگ و هنر و اندیشه برنیامدن؟
نظر شما چیه؟