- ۰ نظر
- ۰۴ بهمن ۹۴ ، ۱۹:۱۹
قریب به نه ماه از آخرین پست انتشاری یانوندیزاین میگذرد! و دقیقتر قریب به یک سال از کم فعالیت شدن و خسته شدن یانوندیزاین!
یانوندیزاین تا پیش از این یک سال، با جامعه بزرگ و علاقهمندی از حوزه طراحی ، معماری و هنر آمیخته شده بود. خیلیها در سالهای ۸۶ که فقط به فرستادن ایمیلهای گاهبهگاه دیزاین به صندوق ایمیلی معدودی از دوستان ورودی ۸۵ دانشگاه هنرم مشغول بودم تا همین آغاز سال ۹۶ ، کم کم روزانه با ایمیل روزنامه یانوندیزاین، سیر اینترنتی خودشان در جهان هنر و طراحی را شروع میکردند. خیلیها ابراز لطف فراوانی را در این سالها به تیم فعال یانوندیزاین ابراز کردهاند و همین خیلیها و بسیاری که منتقدانه و تیزبین همیشه ما را مدنظر داشتند، عمده انرژی و انگیزه پیشبرد حرکت یانوندیزاین بودند.
واقعیت آن است که مسائلی شخصی برای یکسالی این حرکت را متوقف کرد... اما عمده انگیزهای که این سالها پشت یانوندیزاین بود و اتفاقات خوبی که پیرامون آن در سالهای گذشته افتاده بود مانع آن میشد که به کل یانوندیزاین را فراموش کنیم....
ما به امید خدا از امروز یعنی ابتدای اردیبهشت ۹۷ دوباره با انگیزه شروع خواهیم کرد. با هم از جهان هنر و طراحی خواهیم دید.... روزانه و پابهپای تحولاتی که در پیرامون ماست.
حتما شنیدهاید که در بیان بدبینی و خوشبینی و پیشباورهای ذهنی افراد از تعبیر عینک به چشم زدن و دنیا را به رنگی خاص مشاهده کردن استفاده میکنند. یا مثلا شاید تجربه زدن عینکی دودی یا رنگی به چشم داشته باشید. دیدن جهان پیرامون به رنگی تشدیدیافته خارج از رنگ واقعیت محسوس، به طور جدی بر احساس ما نسبت به محیط پیرامون موثر است. رنگها با خودشان حال و هوا و حس و حتی گاهی مفاهیمی ذهنی به همراه دارند. دیدن آسمانی سرخ با دیدن آسمان آبی پرکنتراست دو احساس مختلف را نسبت به طبیعت در ما ایجاد میکند.
این تفاوت در شناخت، دستمایه ایدهای جالب در طراحی یک فضای شهری آیکونیک در دانمارک شده است. اولفور الیاسون با طراحی راهرویی دایرهای با محیط یک و نیم کیلومتر که جدارههای آن هر صد و پنجاه متر یک بار با رنگی خاص شیشه شدهاند، تجربهی درکی پانوراما و ۳۶۰ درجه از شهر اما در رنگهای متفاوت و حال و هوای مختلف به شهروندان داده است.
شما در رینگی در بالای یک ساختمان بلند به راحتی میتوانید تمام پهنهی شهر را ببینید اما هر سکانس از افق شهری با یک رنگ خاص دیده میشود و تبدیل رنگها به هم نیز با روشی پیوسته و بدون اختلاف فاحش رنگی طراحی شده است.
وقتی تصمیم گرفتند ساختمان غولپیکر ابراج البیت را بالای سر کعبه بنا کنند چندان رسانهها سخنی نگفتند و جهان اسلام هم خبردار نشد. تقریبا زمانی مسلمانان از عمق فاجعه مطلع شدند که چهارصد متر از برجهای ششصدمتری مجموعه ابراج البیت ساخته شده بود و چندی بعد هم پروژه با بیشرمی تمام و در سکوت فجیع سازمانهای مدعی میراث فرهنگ و تمدن بشری افتتاح شد. برجی ششصد و اندی متری در فاصلهی کمتر از ۵۰ متر یکی از مهمترین و کهنترین بناهای تاریخی جهان -دینی و اعتقادیش بماند...-
هر چه قدر ساخت ابراج البیت در سانسورهای رسانهای و ناآگاهی مسلمانان به پیش رفت و همین امر عذر مهمی شد تا کسی خیال آن را نکند که بتواند اعتراضی کند، این روزها به صورت زنده هر صبح و در حال تناول سحریهای ماه رمضان و از سیمای جمهوری اسلامی ایران در حال مشاهده روند اجرای پروژهای بزرگ و مخوف در حاشیه بیت شریف الاهی هستیم و دم هم برنمیآوریم! و دو چندان مایه تاسف که دیدم در خیلی از سایتها و رسانههای به اصطلاح مذهبی هم با آب و تاب از ویژگیهای فنی و کارکردی این پروژه تعریف میکنند.
پروژه گسترش بخش شمالی مسجد الحرام است که با تخریبهای وسیع بافت قدیم و با سرعت سرسامآوری در حال اجراست. اما در کنار این تخریبهای عظیم ساخت یک رینگ حرکتی -به اصطلاح ویژه معلولین و ناتوانان و حتی شاید موقت- در ارتفاع ۱۲ متری یعنی حدودا هم ارتفاع خانه خدا و در چند متری آن به کل نمای پرابهت خانه خدا و هندسه پنهان خالی فضای صحن بیتالله را که بیشک در ایجاد احساسات معنوی زایرین نقش تکمیلی دارد، برهم زده است. دلایلی که برای ساخت این رینگ عظیم مطرح کردهاند بسیار شبیه به دلایلی که برای ساخت ابراجالبیت مطرح شد، در عین فریب مخاطب به انجام یک عمل منطقی نوعی فرافکنی و رد توجه از عمق فاجعهای ست که در حال رخداد است. دائمی بودن یا موقتی بودن این سازه چیزی از جرم آل سعود در هتک حریم کعبه کم نمیکند. چه بسا که همین موقتیبودن سازه معیاری برای سنجش میزان غیرت و هوشیاری جامعه اسلامی باشد و اگر ما را ناهوشیار دیدند معلوم نیست گام بعد چه خواهند کرد؟
به نظر میرسد با اصلاحات اخیر باید اذعان کرد حکومت سعودی در تخریب مسجد الحرام و بیتالله الحرام به موفقیت کامل دست پیدا کرده است.... کجاست فریادهای مسلمانان آزادیخواه و آگاه.....
شرکت طراح این سازه با ارائه طرحی ساده و جذاب ساخت این گونه سولههای کوچک بتنی را بسیار آسان کرده است به طوری که مثلا در بحرانها و طرحهای امدادی یا مثلا در جنگها و ایجاد واحدهای صحرایی میتواند خیلی زیاد به کار بیاید. این شرکت انگلیسی تنها از شما میخواهد بر روی سطحی بادی که با لایهای از سیمان و ریزدانه پوشانده شده است تنها آب بپاشید! ساختمانی تنها با آب و هوا!
کانسپت این ساعت که البته معلوم نیست منبع تامین انرژی مورد نیازش رو چه و چهطور دیده به مانند یک حلقه انگشتریه. در واقع شما به جای اون که ساعتی رو به دور مچتون ببندین اون رو روی حلقهی انگشتری خودتون دارین و عمل نمایش ساعت رو هم سه رینگ موازی که هر کدوم به نشون دادن ساعت و دقیقه و ثانیه اختصاص دارن بر عهده دارند.
یه اینستالیشن خوب که با محاسبات دقیق یک ساز بادی در مقیاس شهری ایجاد کرده. لوله های ساخته شده با ارتفاع های مختلف مثل فلوت هایی با ارتفاع های مختلف صداهای گوناگونی ایجاد می کنن. باد می وزه و به گوش شمایی که درون این سازه - ساز قرار گرفتی صداهایی آهنگین و متفاوت می رسونه.... شاید اگر خود شما هم صدایی اون جا ایجاد کنی اثرهای جالبی بشنوی.....
بلاخره یکی به این فکر کرد!!!
تجربه شخصی من مخصوصا در سنین کم تر همیشه این بوده که از مواجه با این حلقه های جاکلیدی اذیت می شدم! باید با سختی نیمچه ناخنی که داشتیم رو می انداختیم زیر حلقه و با تحمل درد اون رو بالا نگه می داشتیم تا سوراخ کلید رو بشه از سرش رد کرد. تازه خیلی وقت ها سوراخ های کلیدها کمی بیشتر در عمق سطح روی کلید پیش رفته بود و این مواقع می شد گاهی که چندین بار تلاش هم جز درد و خستگی نتیجه ای در پی نداشت!!!
طراح محترم با یک انحنای ساده در طول بدنه تمام این خاطرات بد :) رو برای همیشه از زندگی بچه ها و (حتی گاهی نوجوون هایی مثل من تو همین سن و سال) حذف کرده.