- ۳ نظر
- ۲۶ آذر ۹۳ ، ۲۱:۲۱
قریب به نه ماه از آخرین پست انتشاری یانوندیزاین میگذرد! و دقیقتر قریب به یک سال از کم فعالیت شدن و خسته شدن یانوندیزاین!
یانوندیزاین تا پیش از این یک سال، با جامعه بزرگ و علاقهمندی از حوزه طراحی ، معماری و هنر آمیخته شده بود. خیلیها در سالهای ۸۶ که فقط به فرستادن ایمیلهای گاهبهگاه دیزاین به صندوق ایمیلی معدودی از دوستان ورودی ۸۵ دانشگاه هنرم مشغول بودم تا همین آغاز سال ۹۶ ، کم کم روزانه با ایمیل روزنامه یانوندیزاین، سیر اینترنتی خودشان در جهان هنر و طراحی را شروع میکردند. خیلیها ابراز لطف فراوانی را در این سالها به تیم فعال یانوندیزاین ابراز کردهاند و همین خیلیها و بسیاری که منتقدانه و تیزبین همیشه ما را مدنظر داشتند، عمده انرژی و انگیزه پیشبرد حرکت یانوندیزاین بودند.
واقعیت آن است که مسائلی شخصی برای یکسالی این حرکت را متوقف کرد... اما عمده انگیزهای که این سالها پشت یانوندیزاین بود و اتفاقات خوبی که پیرامون آن در سالهای گذشته افتاده بود مانع آن میشد که به کل یانوندیزاین را فراموش کنیم....
ما به امید خدا از امروز یعنی ابتدای اردیبهشت ۹۷ دوباره با انگیزه شروع خواهیم کرد. با هم از جهان هنر و طراحی خواهیم دید.... روزانه و پابهپای تحولاتی که در پیرامون ماست.
دنیای امروز برپایه غفلت بنا شده است. ما را مشغول چیزهایی میکنند تا از چیزهایی مهم بیخبر بمانیم. هیچ فکر کردهاید که دنیای امروز چگونه این حجم عظیم کشتار و تجاوز و غارت مدرن و غیرمدرن رژیم اشغالگر و بچهکش صهیونی را هضم میکند؟ مثلا با وجود حرکتهای خودجوشی که حالا دیگر دارد در دنیا جای غفلت را میگیرد، چرا مردم امریکا یا اروپا باز هم عموما در مقابل چنین رخدادهای جهانی سکوت میکنند؟ غفلت! دنیای امروز با غفلتی حساب شده مدیریت میشود.
جریان خودجوش نهصت مردمی پوستر انقلاب، که از سال ۱۳۸۸ به راه افتاده است، با انتشار پوسترهایی موضوعی، تقارن بازیهای سرگرمکنندهی جام جهانی با جنایات رژیم اشغالگر و کودککش اسرائیل را با عنوان جام جنایی به تصویر کشیده است. این پوسترها با نگاهی عامتر به مساله فلسطین و ظلم و تجاوز چندین دههی رژیم اشغالگر قدس، به طور ویژه بازیهای جام جهانی را نیز بستر مناسب این جنایتها عنوان میکنند. بازیهایی که با وجود ابر خبری چگالی که دورتادورشان ساخته میشود، حاشیهی امنی برای موتور جنگی اسرائیل ساختند.... بازیهای جام جنایی...
ما در استفاده از منابع زمین و استخراج عناصر و مواد آن چنان آنها را تغییر میدهیم که طبعا کمتر عذاب وجدان هم میگیریم. مثلا وقتی نفت را به پتروشیمی و صنایع مربوطه میبریم و دست آخر پلاستیکها را تولید میکنیم، وقتی بچهمان را در کالسکه پلاستیکی خودش میگذاریم اصلا توجه نداریم که او در میان یک سرزمین بقایای موجودات ریز و درشت میلیونساله و با استفاده از منابعی عظیم دارد این احساسات کودکی سرشار از لذت و آرامشش را تجربه میکند. همین ما اگر مثلا یک روز صبح در خیابانی با درختی شکسته مواجه شویم حتما افسوس میخوریم و ناراحت میشویم.
میخواهم بگویم مشکل بشر امروز بدذاتی و بدخواهی نسبت به طبیعت نیست. بشر معمولا دچار غفلت میشود و طبیعت را فراموش میکند وگرنه خود را اتفاقا ولی و سرپرست طبیعت میداند و کمتر پیش میآید که برای طبیعت و بقای منابع طبیعی بد بخواهد. حالا به یاد بیاورید دفترهای سالیان مدرسه و درس و تحصیلتان را.... کمتر میفهمیدیم این ورقههای سفید پوست درختانیست که لایه لایه کنده شده و پاک شده و در دسترس ما قرار داده شده تا عالم شویم. ما همه دچار غفلتی طبیعی به راحتی آن برگههای سفید را سیاه میکردیم.... شاید طرح چنین محصولاتی که به کل ردپای طبیعت را از زندگی ما حذف نکنند قدمی فعال و مثبت برای هوشیاری در مقابل غفلتی باشد که جمله گرفتار آن هستیم.....
هنر اساسا طور دیگر دیدن و دیدن نادیدنیها و آشکارکردن آنهاست. فرق اصلی هنرمندان با سایر مردم در دیدن همین نادیدنیها یا حتی کشف آنها و بعد روشنکردن آنها برای سایرین است. و هرچه نادیدهی کشف شده توسط هنرمند اصیلتر و حقیقیتر باشد بالطبع با هنری سرشارتر و عمیقتر روبهرو هستیم.
وقتی با یک پدیده بزرگ یا مثلا مهم مواجه میشویم کمتر به حاشیههای آن نگاه میکنیم. این مواقع گاهی آن قدر محو پیام اصلی هستیم که به کل ممکن است حتی حاشیهها را نبینیم. مثلا در برخورد با تابلوهای مشهور نقاشی معمولا کمتر کسی به حاشیههای آنها یعنی قابهای چوبی این تابلوها نگاه میکند؛ حتی اگر قابها خیلی قدیمی و نفیس باشند. درست است این حاشیهها سهم چندانی در حقیقت و واقعیت این آثار هنری برعهده ندارند اما جالب نیست که ما اصولا آنها را نمی بینیم!؟ نگاهی متفاوت به این آثار -که حاشیه را اصل و اصل را حاشیه قرارداده- خیلی زیاد تذکر دهنده است...
کارلوس دوکه با قراردادن دوربینش در مقابل تابلوهای نقاشی مشهور موزههای لوور و متروپولیتن در نیویورک و منهتن، و عکاسی از حاشیههای همیشه در سایهی آنها نگاهی متفاوت به ما ارزانی کرده است.