روزگاری مهمترین دغدغه عالم هنر شبیهسازی عینی واقعیت بود. بازنمایی عینی معیار اصلی هنر به شمار میرفت و تابلوها و مجسمهها هرچه که واقعگراتر بودند نفیستر و هنرمندانهتر شمرده میشدن.
خیلی از اون روزگار نگذشته اما اونقدر سالهای چند قرن معاصر با سرعت و شدت و اعتماد به نفس گذشته که تصور بازگشت به اون نگاه زیباشناسانه و هنری کمی سخته. اما با دیدن این نقاشیها که در اونها بازنمایی واقعگرایانه صددرصد مورد نظر هنرمند بوده، کمی شاید سخت بشه حکم به گذشت اون دوران و معیارهاش داد.
درسته در این آثار، موضوع طبیعت یا فیگور یا طبیعت بیجان نیست و اینبار شهر و همه نازیباییها و شلوغیهاش دستمایه نقاش شده و درسته که نقاشیها تنه به تنه عکسهای اجتماعی و توریستی میزنن اما باید از یاد نبرد که به هر تقدیر هنرمند داره قدرتنمایی میکنه و تواناییش رو در بازنمایی واقعی محیط به معرض نمایش میگذاره.... شاید هم این ها رو بشه مرثیهای بر پایان نقاشی واقعگرا در پس انقلاب عکاسی دونست.
- ۰ نظر
- ۱۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۵:۰۱