- ۰ نظر
- ۲۱ دی ۹۳ ، ۱۱:۰۰
قریب به نه ماه از آخرین پست انتشاری یانوندیزاین میگذرد! و دقیقتر قریب به یک سال از کم فعالیت شدن و خسته شدن یانوندیزاین!
یانوندیزاین تا پیش از این یک سال، با جامعه بزرگ و علاقهمندی از حوزه طراحی ، معماری و هنر آمیخته شده بود. خیلیها در سالهای ۸۶ که فقط به فرستادن ایمیلهای گاهبهگاه دیزاین به صندوق ایمیلی معدودی از دوستان ورودی ۸۵ دانشگاه هنرم مشغول بودم تا همین آغاز سال ۹۶ ، کم کم روزانه با ایمیل روزنامه یانوندیزاین، سیر اینترنتی خودشان در جهان هنر و طراحی را شروع میکردند. خیلیها ابراز لطف فراوانی را در این سالها به تیم فعال یانوندیزاین ابراز کردهاند و همین خیلیها و بسیاری که منتقدانه و تیزبین همیشه ما را مدنظر داشتند، عمده انرژی و انگیزه پیشبرد حرکت یانوندیزاین بودند.
واقعیت آن است که مسائلی شخصی برای یکسالی این حرکت را متوقف کرد... اما عمده انگیزهای که این سالها پشت یانوندیزاین بود و اتفاقات خوبی که پیرامون آن در سالهای گذشته افتاده بود مانع آن میشد که به کل یانوندیزاین را فراموش کنیم....
ما به امید خدا از امروز یعنی ابتدای اردیبهشت ۹۷ دوباره با انگیزه شروع خواهیم کرد. با هم از جهان هنر و طراحی خواهیم دید.... روزانه و پابهپای تحولاتی که در پیرامون ماست.
در هفتهی طراحی و مد پراگ که به دیزاینبلاک موسوم است، آثاری در قالبهای گوناگون و البته با داشتن قید «غیر معمول» تولید میشوند. تم امسال این مراسم سالانه، «کودکی» نام گرفته بود که علت آن را بلندپروازیها و تخیل بدون مرز کودکان میدانستند. از اصلیترین آثار، مکعبی چوبی است در میدان اصلی شهر پراگِ جکهوری چک. مکعبی که ایدهی آن شاید از مکعبهای روبیک باشد. وسیلهای که برای کودکان آشنا است و هر جزء آن، خود مکعب کوچکتری است که با جابهجایی توسط فرد میتواند سرتاسر مکعب بزرگ را بپیماید. این تغییر، حرکت و دید سهبعدی را معماران اچتریتی در اینستالیشن به اجرا گداشتهاند، به نحوی که همه بهخصوص کودکان میتوانند در طول این مکعب حرکت کنند و بالا و پایین بروند. با هر چرخش، دیدی متفاوت به این منظر شهری مهم ایجاد میشود و هر کدام از این قابهای مربعشکل میتواند در حکم کادری برای منظرهی پشتش باشد. در بالاترین قسمت نیز دیدی پانوراما به مجموعهی میدان ایجاد میشود که مسلما برای شهروندان منظری جذاب و متفاوت خواهد بود.
توجه به خطوط بصری شهری در منظری که از شهر آینده تمدنی خودمان تصور میکنیم خیلی مهم به نظر میرسد. از انتخابهای کوچک در فضای طراحی شهری نظیر یک نمای ساختمانی تا انتخابهای بزرگی نظیر طراحی زیرساختهای حمل و نقل شهری نظیر پلها و اتوبانها و ... همه و همه شبکههایی از خطوط بصری را بر منظر شهر اضافه میکنند که در صورت نادیدهگرفتن این مهم به اغتشاشی غیرقابل تحمل -نزدیک به چیزی که امروز در شهرهای بزرگمان تجربه میکنیم- منجر میشود.
پاول بندوا عکاس معماری با توجه به این الگوهای منظر شهری -البته به گونههای مینیمالیستی آن- در تصاویرش سعی در جلب نظر مخاطب به اهمیت این خطوط در منظر شهری دارد.
کمتر کسی هست که در فرآیند ساخت و ساز دچار سوداهای اقتصادی نباشد و نشود و مانند پدران ما واقعا برای خودش و نیازهایش خانه بسازد. اما هست! استودیو آربول دیزاین برای یک خانواده در میان تودههای انبوه برجهای مسکونی چندین طبقه تنها و تنها یک تکواحدی ویلایی ساخته است، اما این تمام قضیه نیست. در وصف این خانه گفتهاند: آیا باور میکنید خانهای با این جدارههای پر و بدون منفذ و با این صلبی و سختی بتواند نور و منظر کافی و گردش هوای مناسب برای ساکنانش فراهم کند؟ و بعد پاسخ دادهاند که : بله. این خانه با تامین همهی اینها برای ساکنان خود به نوعی تامین این نیازها و نسبت آنها با حفظ حریم خصوصی را به چالش کشیده است و به این انگاره که تامین نیازهای نوری منظری ما را مجبور به از دست دادن بخشی از حریم خصوصی میکند به طور جدی پاسخی متفاوت و متناقض داده است.
دوستانم اگر از احوالات معماری سنتی سرزمین خودمان خوب بدانند تایید خواهند کرد که این خانه دقیقا با همان راهکار سنتی معماری ایرانی ساخته شده است؛ حذف منافذ و بازشوها به گذرهای اصلی و بیرون از خانه و ایجاد خالی حسابشدهای در درون توده خانه که تامینکننده عمده نور و جریان هوا و منظر تمام واحدهای خانه است. طراح البته به جای تعبیه فضایی بزرگ مانند حیاطهای ایرانی، شاید به دلیل کوچکی زمین، از نواری سیال در دل پلان خانه بهره برده است که نور و هوا را به جمیع واحدها میرساند.
توجه کنید که این راهبرد کهن و سنتی ما در دل شهرهای امروز و حتی در مجاورت برجهای بلند نیز جوابگوست و تنها لازم است کارفرماها و قوانین هر دو مانعی برای به کاربردن اینگونه راهبردها نباشند.
تاثیرات شهرهای بزرگ بر محیط طبیعی خیلی فراتر از کالبد آنهاست. مثلا خط آسمان شهرها اصلا منحصر به همان افق حضورشان نیست و بیشک در تصویر ذهنی انسان از پهنهی آسمان آن شهر تاثیر عجیبی دارد. دنیس دانکر با عکاسی و اصلاحات محدود دیجیتال به خوبی این تاثیر و تاثر را نمایش داده است. دانکر حتی به خوبی و به درستی تاثیر هندسه ساختمانها و عناصر به ظاهر کوچک را نیز در پهنهی آسمان و محیط اطراف نمایش میدهد.
راستی در مسابقه یانوندیزاین حواستان به خط آسمان شهر صد سال آینده باشد :)
ایران؛ یک روز آفتابی؛ شهریور ۱۴۹۲
یعنی دقیقا صد سال آینده!
منظر شهرهای صد سال آینده کشور ما چگونه باید باشد؟ شهرهای ایرانی-اسلامی ما!
برای دیدن پوستر در سایز مناسب روی آن کلیک نمایید.
پیشتر هم در یانوندیزاین از یکی از مهمترین واگشتها و افولهای تمدنی عصر حاضر یعنی کیفیت بد زندگی و فضای مسکون حرف زدهبودیم. چند روز پیش با آشنایی صحبت میکردم. بنده خدا در یکی از گرانترین محلههای تهران آپارتمانی ۲۰۰ و اندی متری قیمت کردهبود تا شاید با فروش یک آپارتمان دربست چهار واحده -آن هم سه کوچه پائینتر در همان محل- آن یک واحد کذا را بخرد. چرا که اخیرا زمین مقابل ساخته بود و نمای افق پنجرههای این خانه چهارطبقه را به سطحی از پنجرههای بیروح مشابه بدل کرده بود. آن بنده خدا بعد از دیدن این خانه جدید لوکس و در عین آنکه به شدت جذب فضا و طراحی آن شده بود بعد از محاسبهی اندکی متوجه شده بود که با گذشت زمانی اندک زمین مقابل این مجتمع مسکونی نیز خواهد ساخت و .... همان آش و همان کاسه! شهرنشینان امروز مجبورند خود را به زیبایی شناسی جدیدی عادت بدهند، زیبایی شناسی ریتمهای تکراری شیشه و سنگ و منظرههای ناخوشآیند زندگی خصوصی دیگران، بدون نور کافی، بدون طبیعت، بدون آرامش..... چرا که چیزی نمیگذرد و تمام بلوکهای شهر قد میکشند.
نماهای هنگکونگی، نامیست که یانوندیزاین برای این منظر این شهرهای جدید برگزیده است. میمو پنتینن، عکاس فنلاندی با سفر به هنگکونگ -که در کمال ناباوری یکی از گرانترین شهرهای دنیا هم هست- ما را با تجربهی امروز هنگکونگ مواجه میکند. تجربهای که به شدت برای روند رو به انحطاط ما آیندهنگرانه و درسآموز است.... اما صدحیف! چه بسیار عبرت و چه کمند عبرت گیرندگان....
همیشه نباید منتظر شهرداریها بود تا به شهر و منظر و سیمای آن برسند. به خصوص اگر شهرداری مثل شهرداری تهران باشد و به تنها چیزی که فکر نکند خدمت به شهر و اصلاح مشکلات منظر و فضای شهر باشد و بیشتر درگیرودار تبلیغات انتخاباتی از هشت سال قبل از موعد..... و به خصوصتر اگر شهر مثل تهران باشد با خروار خروار نابهسامانی شهر و مشکلات لاینحل.
بناهای شهری به خوبی میتوانند حال و هوای شهر را عوض کنند. هر بنایی که طراحی و ساخته میشود یک فرصت است. فرصت دگرگون کردن یک منظر شهری. فرصت اعطای شانی متفاوت از آن چه که هست.... شما و ما وظیفه داریم. و شاید امروز بیش از هر چیز عدم حضور طبیعت بهانه خوبی باشد تا در ساخت و سازها و طراحی های معماریمان نقش مهم خود را بفهمیم. یک بنای سبز گاهی یک کوچه یک محله و حتی یک منطقه را تحت تاثیر خود قرار میدهد.
گاهی کاربرد تمیز یا نوآورانه یک متریال به تنهایی موجب توفیق یک اثر معماری میشه. در طرح منظر و دیوارهای این گورستان در اسپانیا کاربرد متفاوت و نوآورانه بلوکهای سیمانی منجر به شکلگیری کالبدی با هویت و منسجم و اثر معماری موفقی شده
رقص سایهها نام مجموعه مجسمههایی از دیت ویگمنه که به صورت تودههایی ناموزون و نامفهوم طراحی شدند و در طی چرخش و به قولی رقص در مقابل یک منبع نور تنظیم شده، در زاویهای خاص تشکیل سایهای معنادار بر سطح دیوار می دن. به این ترتیب در یک آن نگاه هوشمند و مدبر یک تدبیرگر در پس ظاهری نامفهوم هویدا میشه.