- ۰ نظر
- ۱۴ دی ۹۴ ، ۱۷:۳۵
قریب به نه ماه از آخرین پست انتشاری یانوندیزاین میگذرد! و دقیقتر قریب به یک سال از کم فعالیت شدن و خسته شدن یانوندیزاین!
یانوندیزاین تا پیش از این یک سال، با جامعه بزرگ و علاقهمندی از حوزه طراحی ، معماری و هنر آمیخته شده بود. خیلیها در سالهای ۸۶ که فقط به فرستادن ایمیلهای گاهبهگاه دیزاین به صندوق ایمیلی معدودی از دوستان ورودی ۸۵ دانشگاه هنرم مشغول بودم تا همین آغاز سال ۹۶ ، کم کم روزانه با ایمیل روزنامه یانوندیزاین، سیر اینترنتی خودشان در جهان هنر و طراحی را شروع میکردند. خیلیها ابراز لطف فراوانی را در این سالها به تیم فعال یانوندیزاین ابراز کردهاند و همین خیلیها و بسیاری که منتقدانه و تیزبین همیشه ما را مدنظر داشتند، عمده انرژی و انگیزه پیشبرد حرکت یانوندیزاین بودند.
واقعیت آن است که مسائلی شخصی برای یکسالی این حرکت را متوقف کرد... اما عمده انگیزهای که این سالها پشت یانوندیزاین بود و اتفاقات خوبی که پیرامون آن در سالهای گذشته افتاده بود مانع آن میشد که به کل یانوندیزاین را فراموش کنیم....
ما به امید خدا از امروز یعنی ابتدای اردیبهشت ۹۷ دوباره با انگیزه شروع خواهیم کرد. با هم از جهان هنر و طراحی خواهیم دید.... روزانه و پابهپای تحولاتی که در پیرامون ماست.
کمپانی لائوکون دست به تولید محصولی زده است که همچون پارچه قابلیت سیالیت و شکلپذیری را داراست اما جزئیات تشکیل دهندهی آن به جای نخ، قطعاتی پلاستیکی هستند. این نوع از ساخت به گفتهی خود طراحان، برداشتی است از بافندهگی و دوخت سنتی. کمپانی لائوکون با ساخت صفحاتی اینچنینی و دادن فرمهای آزاد و ارگانیک به این محصول، در پی یافتن فرمی چشمنواز و ایستا بودند که نیروهای درونی مجموعه موجب پایداری کل کار شود. آنها میخواستند که این اینستالیشن سیال، از فواصل دور و نزدیک با مخاطب ارتباط برقرار کند که داشتن دیتیلهای هوشمندانه در فاصلهی نزدیک ظاهرا چنین تاثیری را خواهد داشت.. این نوع از برخورد با متریال و شیوهی ساخت آن، علاوه بر جذابیت فرمی و ارتباط با مخاطب، به خاطر وجوه متنوع و شفاف به هنگام تابش نور میتواند منظرهی زیبایی را هم خلق کند.
معمولا برنامهها و هیئتهای مذهبی و غیرمذهبی جایگاهی خاص دارند که محل ایستادن یا نشستن سخنران و برگزاری بخش اصلی و رسمی برنامه است. این جایگاه بنابر همین اهمیت موضوعیش غالبا باید طوری طراحی شود که دربردارندهی مفاهیم و نشانههای خاص آن برنامه باشد. رسمی که مدتهاست در طراحی جایگاههای مراسمهای مذهبی در ایران جا افتاده است استفاده از بنرهای گرافیکی مسطح به عنوان پس زمینه جایگاه سخنرانی -به عنوان سادهترین و سریعترین راهبرد طراحی- است. اما هیئت هنر خود را موظف به پیروی از این رسوم نمیدانست.
محرم سال ۹۱ و ۹۲ طرحی به عنوان جایگاه سخنرانی هیئت هنر اجرا شد که با وجود صرف کمترین زمان ممکن و هزینه ناچیز -به دلیل استفاده از پارچهها و متریالهای موجود در هیئت هنر- عمق دارد و به نوعی دربردارنده یک حریم فضایی معماریست. طرحی که به سادگی با آویز سیاهههایی که خود نیز طراحی هیئت هنر هستند، یک حریم مشخص فضایی را میسازد. در سال ۹۱ بعدتر با اضافه شدن پارچهی متبرک روی سنگ قبر امام حسین (ع) به پیشانی این طرح، زیبایی و ارزش آن چند برابر شد.
اگرچه در هیئت هنر همه چیز به مشارکت و همکاری جمع زیادی از هنرمندان و دانشگاهیان هنر صورت میگیرد اما حیفم میآید از محمدحسین کسرایی، معمار جوان و خوشذوق دانشگاه هنر به عنوان کسی که نقش بهسزایی در طراحی و اجرای این جایگاه داشته و دارد نام نبرم....
عکاس جوزف فورد با ایجاد تقابلهای هوشمندانه میان منظرههایی هوایی از مراکش و سیسیل با بافت پارچهها و لباسها و برخی اشیای تجاری چند برند مشهور اگرچه به منظور تبلیغاتی، اما درکی نو و متفاوت به جغرافیا و جهان را برای مخاطب به ارمغان میآورد. تصور این که یک صحرای سوزان در مقیاس وسیعش با چین و چروکهای سادهی یک پلیور زمستانی شباهتهای فرمی جدی دارد در کنار همه نظریات ریاضیوار فرکتالی و .... ناگهان جهانی ساده را پیش روی مخاطب قرار میدهد. جهانی که در عین گستردگی و گوناگونی انگار سادگی عجیبی بر آن حکمفرماست....
خلق یک فضای عظیم سورئال بوسیله یک پارچه بسیار بزرگ آویزشده و نورپردازی خاص در آلمان. در چنین فضاهایی آدمی نسبتها و بعدها رو گم میکنه.
جالب این جاست که بدونین چیستی این بسته عظیم و این فضا با ارتفاع 90 متر تا قبل از بازشدن و بناشدن برای کسی روشن نبوده و کسی نمی دونسته که قراره یک فضای 177 هزار مترمکعبی محصول باز شدن این بسته باشه!
اگرچه قطعه ویدئوی همراه این پست ساخته پاول اوکتاویوس به نحوی شاعرانه تدوین شده که خودش مستقلا به عنوان یک اثر خوب کلیپ مستند، دیدنی و قابل بحثه اما من قرار دارم در مورد خود اثر اینستالیشن حرف بزنم.
انبار تسلیحاتی قدیمی به طور مخروبه در دل شهر جا مونده و هیچ استفاده درستی ازش به عمل نمیاد. تصمیمگیران شهر درنظرمیگیرن تا اون رو به فضایی جمعی و اجتماعی با کارکردی فرهنگی تبدیل کنن. آیا میان و پرش می کنن از بنر و پیام و تصویر و نمایشگاه؟ آیا تصنعی اون رو به هزار و یک گلدان و گیاه و رنگ و ... مجهز میکنن؟ چه میکنن؟
اون ها می گیرن و کار رو به یک هنرمند یعنی آنا هامیلتون میسپرن و اون هم می گیره به نحوی بسیار بسیار مبدعانه جشنوارهای از نخها و آویزها و پارچه در هماهنگی با موسیقی و سکوت و رفتارهای ساده اجتماعی برپا میکنه...
نمیخوام از چنین کارهایی که متناسب با فرهنگی خاص طراحی و اجرا شده برای داخل کشور الگو سفارش بدم. نه. اما به نظرم در این طور کارها درسهای آموزندهای برای طراحان داخلی هست. طراحان چنین کارهایی برای رسیدن به اهداف فرهنگی خودشون خیلی خیلی خوب عمل میکنن اما ما غالبا در میون سودای انتقال هزاران پیام گم میشیم....
----
پیشنهاد میکنم هم طراحان و هم فعالان فرهنگی که احیانا ممکنه روزی در مقام کارفرمایان چنین کارهایی قرار بگیرن، حتما پست و ویدئوی اون رو مشاهده کنن.
کاربرد سازه های غشایی در آشپزخانه ها حتی! :)