کجاست پسربچهﺍی که با شمشیر و اسب چوبی بر ﮊنرالﻫﺎیی که در نقششان غرق شدهﺍﻧﺪ بتازد؛
و آنان را بیدار کند، که در صحنهﻯ نمایشیم؛
و تنها باید نقشمان را خوب بازی کنیم.
- ۲ نظر
- ۱۹ بهمن ۹۲ ، ۲۰:۵۶
قریب به نه ماه از آخرین پست انتشاری یانوندیزاین میگذرد! و دقیقتر قریب به یک سال از کم فعالیت شدن و خسته شدن یانوندیزاین!
یانوندیزاین تا پیش از این یک سال، با جامعه بزرگ و علاقهمندی از حوزه طراحی ، معماری و هنر آمیخته شده بود. خیلیها در سالهای ۸۶ که فقط به فرستادن ایمیلهای گاهبهگاه دیزاین به صندوق ایمیلی معدودی از دوستان ورودی ۸۵ دانشگاه هنرم مشغول بودم تا همین آغاز سال ۹۶ ، کم کم روزانه با ایمیل روزنامه یانوندیزاین، سیر اینترنتی خودشان در جهان هنر و طراحی را شروع میکردند. خیلیها ابراز لطف فراوانی را در این سالها به تیم فعال یانوندیزاین ابراز کردهاند و همین خیلیها و بسیاری که منتقدانه و تیزبین همیشه ما را مدنظر داشتند، عمده انرژی و انگیزه پیشبرد حرکت یانوندیزاین بودند.
واقعیت آن است که مسائلی شخصی برای یکسالی این حرکت را متوقف کرد... اما عمده انگیزهای که این سالها پشت یانوندیزاین بود و اتفاقات خوبی که پیرامون آن در سالهای گذشته افتاده بود مانع آن میشد که به کل یانوندیزاین را فراموش کنیم....
ما به امید خدا از امروز یعنی ابتدای اردیبهشت ۹۷ دوباره با انگیزه شروع خواهیم کرد. با هم از جهان هنر و طراحی خواهیم دید.... روزانه و پابهپای تحولاتی که در پیرامون ماست.
کجاست پسربچهﺍی که با شمشیر و اسب چوبی بر ﮊنرالﻫﺎیی که در نقششان غرق شدهﺍﻧﺪ بتازد؛
و آنان را بیدار کند، که در صحنهﻯ نمایشیم؛
و تنها باید نقشمان را خوب بازی کنیم.
کوچولوها به طور طبیعی اسباببازیهای خوبی برای بزرگترها و به خصوص پدر و مادرهایشان هستند. اما فکر کنید یک بچه مظلوم گیر یک مادر هنرمند بیافتد! این موقع باید انتظار رفتارهای عجیب داشت. سیون کویینی لیائو هنرمندی کالیفرنیاییست که اتفاقا مادر سه پسر کوچک است. او بعد از دیدن کارهای هنری یکی از هممسلکان خود که به کمک بچهاش انجام داده، به فکرش میزند تا با کودک سه ماهه خود، ونجن، تجربهای جدید را رقم بزند. البته با انتخابی عاقلانه این تجربه را تنها به زمانهای خواب کودک خود موکول میکند. او با چیدمان کودک فرورفته در خوابش در صحنههایی روایی، به نوعی تجسم خواب و خیالهای رویایی کودک را میسازد.
نوعی ابراز عشق هنرمندانه یک مادر به کودک خردسالش ونجن.....