پیش از توضیح در مورد پست بگم که دوستان گرافیست و موشنگرافی و دوستان انیمیشن و کمیک کار و تصویرسازها و خلاصه هنرهای بصری، این پست رو از دست ندن و حتما ویدئو پست رو مشاهده کنن؛ حتی اگر بر اثر سرعت اینترنت کمی اذیت شدند.
----------
حتما با کمیک استریپ آشنا هستید. روایتهایی داستانی که در قالب شاتهای تاثیرگذار آمیختهای از تصویرسازی و دیالوگ و البته بازنمایی حالات احساسی نظیر ترس و شادی و درد و شدت و .... در کنار هم و با ترکیب هوشمندانه کادرها روایت میشن. کمیکها به یک معنا نسل قبل کارتونها و انیمیشنها هستند که به خاطر ظرفیتهای داستانی و بیانی فوقالعادهشون با وجود رشد صنعت سینما و انیمیشن کماکان جای خودشون رو در میان مخاطبان حفظ کردند و به عنوان قالبی مستقل در کنار سینما و تلویزیون و انیمیشن پذیرفته شده اند.
برخی معتقدند کمیک استریپها از اون وجه که با رمانها و داستانهای کوتاه برابری دارند و در میان شاتهای تصویری فرصت تخیل و مشارکت به مخاطب برای ساختن نقاط کور داستان میدن، تا همیشه مورد استقبال قرار خواهند داشت و حتی با افول و بالا و پایین شدن استقبال از انیمیشنها و تولیدات سینمایی در نقش اونها خللی وارد نمیشه؛ اصطلاحا این سینماست که به کمیک محتاجه نه کمیک به سینما.
عرضه طبیعی کمیکها به صورت نشر کاغذیه و وقتی بخوان به سینما وارد بشن در قالب فیلم یا انیمیشنی اقتباسی درمیان. اما در این پست یک نوآوری فوقالعاده رو با هم مشاهده میکنیم که به عبارتی به مرزی میان سینما و کمیک دست پیدا کرده. طراح کمیک مالاریا با صداقت و سادگی بینظیری، کمیک طراحی شده توسط خودش رو در مقابل دوربین شات به شات بازی میکنه و در این راه برای بیان احساسات و حالات مختلف روایت کمیک، به نوآوریهایی دیدنی دست میزنه؛
پیشنهاد میکنم اگر به هر نحو با این عرصه در ارتباطین؛ حتی در سطح علاقه :) این کمیک رو از دست ندین.