- ۲ نظر
- ۰۶ شهریور ۹۳ ، ۲۳:۲۲
قریب به نه ماه از آخرین پست انتشاری یانوندیزاین میگذرد! و دقیقتر قریب به یک سال از کم فعالیت شدن و خسته شدن یانوندیزاین!
یانوندیزاین تا پیش از این یک سال، با جامعه بزرگ و علاقهمندی از حوزه طراحی ، معماری و هنر آمیخته شده بود. خیلیها در سالهای ۸۶ که فقط به فرستادن ایمیلهای گاهبهگاه دیزاین به صندوق ایمیلی معدودی از دوستان ورودی ۸۵ دانشگاه هنرم مشغول بودم تا همین آغاز سال ۹۶ ، کم کم روزانه با ایمیل روزنامه یانوندیزاین، سیر اینترنتی خودشان در جهان هنر و طراحی را شروع میکردند. خیلیها ابراز لطف فراوانی را در این سالها به تیم فعال یانوندیزاین ابراز کردهاند و همین خیلیها و بسیاری که منتقدانه و تیزبین همیشه ما را مدنظر داشتند، عمده انرژی و انگیزه پیشبرد حرکت یانوندیزاین بودند.
واقعیت آن است که مسائلی شخصی برای یکسالی این حرکت را متوقف کرد... اما عمده انگیزهای که این سالها پشت یانوندیزاین بود و اتفاقات خوبی که پیرامون آن در سالهای گذشته افتاده بود مانع آن میشد که به کل یانوندیزاین را فراموش کنیم....
ما به امید خدا از امروز یعنی ابتدای اردیبهشت ۹۷ دوباره با انگیزه شروع خواهیم کرد. با هم از جهان هنر و طراحی خواهیم دید.... روزانه و پابهپای تحولاتی که در پیرامون ماست.
پرسید اجازه ﻣﻰدهید گوشهﻯ دامانتان را ببوسم؟
پاسخ شنید، پایین برو؛ برایم یک شاخه گل بچین، تا به سر بزنم؛ شاید آن وقت!
باید بازﻣﻰگشت. به سختی پایین رفت. گلی چید. بوییدش. چه بوی خوبی داشت!
ﻣﻰتوانست دوباره بالا رود. اما بوی گل خیلی سرمستﻜﻨﻨﺪه بود؛ آن قدر که به خود گفت، فرصت دارم؛ بگذار گل دیگری را هم ببویم.
این را بعد از بوییدن هر گل به خود گفت. فراموش کرد که برای همیشه فرصت ندارد. حتی آن ریسمان آسمانی و سودایی را که در سر داشت فراموش کرد.
یک روز صبح که از خواب بیدار شد، دید همهﻯ گلستان در آتش ﻣﻰسوزد. و از آن روز تا همین حالا دارد گل آتش ﻣﻰچیند؛ چیدنی که با سوزش همراه است.
بیایید برایش دعا کنیم، آن تار آسمانی را که همچنان آویخته است به یاد آورد.
شاید گاهی این طور کارها تفنن و بیهودهکاری تلقی شوند؛ شاید گاهی واقعا هم کارهایی غیرجدی باشند، اما با وضع زیستی که ما بشر بر روی زمین درست کردهایم واقعا باید هنرمندانی پیدا شوند تا آیههای فراموش شده طبیعت را به یاد ما بیاورند.... این که ماه نقرهفامی هست در آن بالای سر.
هنرمند اسپانیایی SpY با آویزان کردن ماه درخشان بزرگی در وضعیت ربع اهله خود، بر فراز آسمان شب، شاید دارد به نوعی یادآوری میکند. یادآوری کند که سرها را بالا بگیریم و عالم رمزآمیز آسمان را درنوردیم...
کجاست هنرمندی که بفهمد ماههای عندالله از ماه آسمان هم دیدنیتر هستند؟ کجاست یادآور ماه رجب...
نویسنده کتابش را باز کرد. تاری از صفحهﻯ باز شده رویید؛ و به آسمان رفت. با نگاهش تار را که در میان ابرها ناپدید ﻣﯽشد دنبال کرد. حال ﻣﯽتوانست به این ریسمان آسمانی چنگ بزند و بالا رود.
اما دیوی قیچی به دست آمد؛ پرسید ﻧﻤﯽخواهی محاسنی داشته باشی تا زیبا شوی؟ و همه تو را دوست بدارند؟ و تحسین کنند؟ مثل نویسندهﻫﺎی مشهور؟ او هم محاسن را دید؛ و چشمش را به آن چه بالای ابرها بود بست.
مرد ابرنشین به حالش گریست؛ صدای گریهﺍش به زمین رسید؛ و قلب هر شنوندهﺍی را به درد آورد.
رندی اسکات اسلاوین، عکاس نیویورکی، با انتخاب دیدی متفاوت بر اساس پانورامای ۳۶۰ درجه سعی کردهاست تا چند شهر بزرگ امریکا را ببیند. برجها، درختان، ساحل، آسمان همه و همه در این ناظر متفاوت به کلی متفاوت، گیجکننده و البته نوآورانه هستند به طوری که نگاه و درکی نو از پیرامون را به ارمغان میآورند. ناظر متفاوت اسلاوین گاهی فراخور تقارنش با برخی چیزهای کوچک در نزدیکی دوربین، مثلا یک تکه سنگ را در ارزشی برابر با یک برج یا آسمان قرار میدهد؛ ناظری همهجانبه که به هستی با ارزشگذاری متفاوتی نگاه میکند.
میشود به دنیا متفاوت نگاه کرد؛ حداقل محض تجربه و درک بیشتر....
سفرهای جهادی یکی از دلانگیزترین تجربههای جوانان اهل درد این روزگار است؛ سفرهایی با طعم طبیعت و آسمان و شیرینی و درد و گاهی وسعت نگاه و نظر و سعه روح و صدر. کم نیستند گروههای جوانی که برای دل و ذوق خودشان گاهی به گاهی به دل طبیعت میزنند و چند روزی را خوش میگذرانند و بعد هم دوباره به شهرهایشان و پی کارشان برمیگردند، اما کمیابند جوانانی که برای دل به دست آوردن مستضعفین به دل روستاها و مناطق محروم میزنند و چند روزی را به ظاهر سخت میگذرانند اما با کولهباری از دغدغه و انرژی و با پالایشی جدی به خانههایشان بازمیگردند. سفرهای جهادی هم فال است و هم تماشا.
روحالله خسروینژاد عکاس جوان، در بلاگ خود ما را به تماشای لحظههایی هرچند اندک اما زیبا از سفر جهادی میبرد؛ از دریچه دوربین عکاسیش. خسروینژاد با اعلام اینکه یک سال دیگری هم کاروان جهادی بروبچههای هنر برنامه سفر دارد از همه دوستان و هنرمندان میخواهد که پاپیش بگذارند و همراه کاروان جهادی نوروز ۹۳ هنر باشند. چه با جانهایشان و چه به اموالشان. اگر همراهشان شدید که خوشا به حالتان. اگر هم خواستید کمکی کنید: حساب کارت ۹۱۲۴-۵۹۷۵-۳۳۷۰-۶۱۰۴ به نام احمدرضا اعلایی در بانک ملت کمکهای مردمی برای تامین هزینههای اردوی جهادی کاروان هنر را جمعآوری میکند.
تا به حال شنیدهاید میگویند نیمه خالی لیوان را نبین. نیمه پر لیوان را نگاه کن! معمولا این مثل را برای این میگویند که شما را از بدبینی به خوشبینی بکشانند. اما فقط لیوان نیست که میشود اینطور نگاهش کرد. پیتر وگنر عکاس، سعی کرده است تا نیمه خالی آسمانخراشهای شهر نیویورک را نگاه کند. نیمه خالی که خود برجهایی از آسمان و نور ساخته است. در شهری که هیچوقت آسمان را نخواهید دید.... به نظر همیشه هم نیمههای خالی نشان بدبینی نیستند. جایی مثل نیویورک انگار تنها در نیمههای خالیش میتوان آسمان را دید. در جایی که همه سنتها وارونه شده است کافیست به جهان وارونه نگاه کنید.