- ۰ نظر
- ۳۱ فروردين ۹۴ ، ۲۲:۵۹
قریب به نه ماه از آخرین پست انتشاری یانوندیزاین میگذرد! و دقیقتر قریب به یک سال از کم فعالیت شدن و خسته شدن یانوندیزاین!
یانوندیزاین تا پیش از این یک سال، با جامعه بزرگ و علاقهمندی از حوزه طراحی ، معماری و هنر آمیخته شده بود. خیلیها در سالهای ۸۶ که فقط به فرستادن ایمیلهای گاهبهگاه دیزاین به صندوق ایمیلی معدودی از دوستان ورودی ۸۵ دانشگاه هنرم مشغول بودم تا همین آغاز سال ۹۶ ، کم کم روزانه با ایمیل روزنامه یانوندیزاین، سیر اینترنتی خودشان در جهان هنر و طراحی را شروع میکردند. خیلیها ابراز لطف فراوانی را در این سالها به تیم فعال یانوندیزاین ابراز کردهاند و همین خیلیها و بسیاری که منتقدانه و تیزبین همیشه ما را مدنظر داشتند، عمده انرژی و انگیزه پیشبرد حرکت یانوندیزاین بودند.
واقعیت آن است که مسائلی شخصی برای یکسالی این حرکت را متوقف کرد... اما عمده انگیزهای که این سالها پشت یانوندیزاین بود و اتفاقات خوبی که پیرامون آن در سالهای گذشته افتاده بود مانع آن میشد که به کل یانوندیزاین را فراموش کنیم....
ما به امید خدا از امروز یعنی ابتدای اردیبهشت ۹۷ دوباره با انگیزه شروع خواهیم کرد. با هم از جهان هنر و طراحی خواهیم دید.... روزانه و پابهپای تحولاتی که در پیرامون ماست.
همه ما تجربه برخورد با یک کپک سبز رنگ روی قطعهای نان یا سایر مواد خوردنی را مخصوصا در سنین کودکی به خاطر داریم. به خصوص بار اولی که اعجابمان را برمیانگیخت و جلوتر میرفتیم و دقیقتر میشدیم و از جذابیتها و هندسه و ساختار عجیب این «چیز» عجیب و یکشبه متولد شده در عجب میماندیم. اما متاسفانه مانند سایر چیزهای این دنیا کمی که بزرگ میشویم به کل همه چیز برایمان عادی میشود....
کمتر کسی مثلا به کپک به عنوان یک اثر هنری یا چیز زیبای دوستداشتنی نگاه میکند. کپکها همیشه تناظر معنایی روشنی با آلودگی داشتهاند و آلودگی در مقابل پاکی و زیبایی. اما آنتوان بریدیر ناهمیاس چنین کرده است. او با انتشار تصاویری عجیب از کپکهای کشتشده به دست او در آزمایشگاه، زیبایی این آلودگی قدیمی را به چشم ما آورده است. آلودگی جادویی.
در یانوندیزاین به لندآرت خیلی زیاد پرداختیم. از طراحی با زبالهها و دورریزها هم گاه به گاهی طرحهایی می دیدیم. جرمی آندروود در آخرین اثر خود یک توجه مهم دارد. او با سیاق کارهای لند-آرت با بقایای زبالههای مردم در سایتهای طبیعی پیکرههایی را خلق کرده و از آنها عکاسی کرده است. درست مانند فرآیند طراحیهای لند-آرت.
انگار که باید پذیرفت یکی از اجزای طبیعت پیرامون بشر معاصر همین زبالههاست. همین بقایای -گاهی متعفن- بشری....
راستی با جمعآوریهای آندروود حالا خوب میفهمیم چقدر این مناظر و بسترهای طبیعی میتوانند زیباتر باشند.
روستایی داریم در همین ایران خودمون به نام ماسوله که شما هم می شناسین. این روستا به خاطر خاک سرخ بسترش هویتی خاص پیدا کرده و الان چندسالی هم هست که به مکانی توریستی و جاذب گردشگر بدل شده. اصولا طبیعت شاید خودش همواره عنصر هویت ساز رو در اختیار ما بگذاره؛ کافیه ما به اون اجازه بروز بدیم. و از بین ش نبریم.
این چقدر زیباست .... اما!
اما در این کار، با چیزی متفاوت و حتی متضاد روبهرو هستیم. نشت آلودگیهای سمی در مجارستان 2010 که منجر به کشته شدن نه نفر و مریضی و آسیب هزاران نفر و تخریب سنگینی در طبیعت می شه، این بار عنصری هویت ساز و یکی کننده در این شهر پدید آورده. خطی قرمز که گاهی تا ارتفاع دو متر بالا آمده و شهر رو از پایین به طور یک پارچه مریض کرده....
چه بیان قوی ای داره این بیلبورد تبلیغاتی! ادعا داره که در مورد هوای پاکه این کار، البته می شه چنین هم ازش استباط کرد اما بیشتر مفاهیمی از جنس پوچی و نیستی به ذهن من متبادر شد، البته کمی هم خاطره سه گانه فیلم های مومیایی در ذهنم زنده شد....
نمی دونم چرا شاید حتی خیلی بی ربط؛ یاد "هیچ" پرویز تناولی هم افتادم!
نویسنده محترم در این نوشتار ابتدا با دیدی روانشناسانه استانده شدن انسان نوین را به نقد می کشد و سپس با طرح بحران زیستی و طبیعی حاکم بر زمین، با معرفی اصول و نگاه حاکم بر معماری پایدار، معماری پایدار را معماری ای انسانی می داند که در تلاش برای به دست آوردن شان از دست رفته ی انسانی در معماری ست. در پایان نیز با تلنگرهایی آگاهانه خواننده را به عصیان در برابر وضعیت موجود و حرکتی در راستای به دست آوردن شان از دست رفته خود در جریان تمدنی معاصر، فرامی خواند.