- ۲ نظر
- ۲۳ آذر ۹۴ ، ۲۱:۴۰
قریب به نه ماه از آخرین پست انتشاری یانوندیزاین میگذرد! و دقیقتر قریب به یک سال از کم فعالیت شدن و خسته شدن یانوندیزاین!
یانوندیزاین تا پیش از این یک سال، با جامعه بزرگ و علاقهمندی از حوزه طراحی ، معماری و هنر آمیخته شده بود. خیلیها در سالهای ۸۶ که فقط به فرستادن ایمیلهای گاهبهگاه دیزاین به صندوق ایمیلی معدودی از دوستان ورودی ۸۵ دانشگاه هنرم مشغول بودم تا همین آغاز سال ۹۶ ، کم کم روزانه با ایمیل روزنامه یانوندیزاین، سیر اینترنتی خودشان در جهان هنر و طراحی را شروع میکردند. خیلیها ابراز لطف فراوانی را در این سالها به تیم فعال یانوندیزاین ابراز کردهاند و همین خیلیها و بسیاری که منتقدانه و تیزبین همیشه ما را مدنظر داشتند، عمده انرژی و انگیزه پیشبرد حرکت یانوندیزاین بودند.
واقعیت آن است که مسائلی شخصی برای یکسالی این حرکت را متوقف کرد... اما عمده انگیزهای که این سالها پشت یانوندیزاین بود و اتفاقات خوبی که پیرامون آن در سالهای گذشته افتاده بود مانع آن میشد که به کل یانوندیزاین را فراموش کنیم....
ما به امید خدا از امروز یعنی ابتدای اردیبهشت ۹۷ دوباره با انگیزه شروع خواهیم کرد. با هم از جهان هنر و طراحی خواهیم دید.... روزانه و پابهپای تحولاتی که در پیرامون ماست.
دیو به تصویر خود در آینه نگاه ﻣﻰکند؛ و لبﺧﻨﺪ ﻣﻰزند. هر روز پیش از آن که به دنبال کاری برود، پشت میزش ﻣﻰنشیند، و خود را برای کار آن روز آماده ﻣﻰﻛند.
دیو قصهﻯ ما ﻣﻰخواهد متناسب با کار امروزش خود را بیاراید. برای همین به نوارهای باریک و بلند کاغذی، که از ورﻗﻪﻫﺎی کتابﻫﺎی آسمانی بریده شده باشد، و همﭼﻨﯿﻦ مقداری چسب احتیاج دارد. نوارها قبلا با مهارت بالایی تهیه شده. حالا فقط باید با ظرافت آنﻫﺎ را به صورت خود بچسباند، تا ظاهرش را فریبا کند. پس از پایان مرحلهﻯ چهرهﭘﺮدازی، دیو با رضایت به خود نگاه ﻣﻰکند.
نوبت به برداشتن وسایل و حرکت به سمت محل کار است. دیو نگاهی به کمد وسایلش ﻣﻰاندازد. در قفسهﻫﺎ ابزار گوناگونی به چشم ﻣﻰخورد؛ تور، قیچی، تبر، اره، ... . اما انگار هیچﻛﺪامشان آن وسیلهﺍی نیست که برای امروز ﻣﻰخواهد. چشمش ﻣﻰﺍفتد به یک فانوس؛ و یک کتاب. لبﺧﻨﺪ ﻣﻰزند. کتاب و فانوس را برﻣﻰدارد و به راه ﻣﻰافتد.
انسانﻫﺎ به نور احتیاج دارند. و ﻧﻤﻰتوانند بدون آن زندگی کنند؛ حتی انسانﻫﺎی تنبلی که بیرون رفتن از خانه برایشان سخت است. چنین انسانﻫﺎیی گرفتار عذاب درونی ﻣﻰشوند. و این عذاب همان چیزی است که آنﻫﺎ را با دیوهایی مثل دیو داستان ما پیوند ﻣﻰزند.
شاید حدس زده باشید که دیو ما، امروز چهﻛﺎره است. یک آرامشﺩهنده؛ یک آسانﻛﻨﻨﺪه؛ و یک تسکینﺩهندهﻯ عذاب درونی. پیش از آن که تنبلﻫﺎ سختی بیرون رفتن از خانه را به خود بدهند، با فانوس به خانهﻯ آنﻫﺎ ﻣﻰرود، تا نیازشان را به نور برآورده کند؛ و باری را از دوششان بردارد.
همیشه در وادی هنر بودند و همیشه خواهند بود کسانی که به واسطه تمرین و ممارست زیاد در فنی اونچنان قدرت پیدا میکنن که بیننده رو متوجه خودشون میکنن. مثلا این نقاش یعنی جیمز مایلن اونچنان با همین خودکارهای معمولی به روش نقطه گذاری خوب کار میکنه که میتونه تصاویری بسیار واقعی خلق کنه.
اما سوال این جاست که واقعا چنین آثاری رو باید هنری دانست یا تنها یک فن هستند؟ در ارزشهای فنی این کارها تردیدی وارد نمیکنم اما بیشتر میخوام توجه بدم که دقت کنیم ببینیم چرا چنین آثاری رو هنری و دیدنی تلقی میکنیم؟
طراحی ابزار اختصاصی در سطح کاربرهای معمولی امریه که به واسطهی تولیدات انبوه صنعتی کمتر امروزه مورد توجه قرار داره. این طور میشه که برای انجام برخی کارها مجبوری چندین وسیله رو همزمان به کار بگیری تا مشکل رو رفع کنی. به شخصه در دوچرخهسواریهای بلند مدت این نیاز رو حس کردم که حداقل برای برخی سیستمها نظیر یک دوچرخه یا مثلا در تعمیرات اتومبیلها، یک شاهابزار لازمه که جوابگوی جمله امور فنی اون سیستم باشه.
مارک ویندزور با همین نگاه ابزار جالب زیر رو برای تعمیرات دوچرخه ویژه دوچرخهسوارها طراحی کرده و ساخته. ابزاری که بتونه در آن واحد جوابگوی محکمکردن و بازکردن جمله اتصالات موجود در یک دوچرخه باشه
در حرکتی آرتیستیک، هنرمند گرفته با طراحی مجموعه قلمموهای متفاوت درک معمول ما رو از قلممو و اثر اون بر کاغذ به چالش کشیده. یه چیزی تو مایههای بخش تنظیم brush فوتوشاپ! :) در جهان واقع.
از این حرکتهای آرتیستیک که بگذریم در عالم حرفه ای نقاشی، ابداع و نوآوری در شکل و نو و اثر قلم همواره وجود داشته و اصلا خیلی از انقلابها یا لااقل نقاط عطف در سیر نقاشی، ناشی از همین ابداعات در ابزار بوده. و حتی اصالت (originality) برخی نقاشان شهیر تاریخ به همین ابزارهای دست ساز نوآورانهشون بوده .