- ۳ نظر
- ۲۱ مهر ۹۴ ، ۱۶:۵۰
قریب به نه ماه از آخرین پست انتشاری یانوندیزاین میگذرد! و دقیقتر قریب به یک سال از کم فعالیت شدن و خسته شدن یانوندیزاین!
یانوندیزاین تا پیش از این یک سال، با جامعه بزرگ و علاقهمندی از حوزه طراحی ، معماری و هنر آمیخته شده بود. خیلیها در سالهای ۸۶ که فقط به فرستادن ایمیلهای گاهبهگاه دیزاین به صندوق ایمیلی معدودی از دوستان ورودی ۸۵ دانشگاه هنرم مشغول بودم تا همین آغاز سال ۹۶ ، کم کم روزانه با ایمیل روزنامه یانوندیزاین، سیر اینترنتی خودشان در جهان هنر و طراحی را شروع میکردند. خیلیها ابراز لطف فراوانی را در این سالها به تیم فعال یانوندیزاین ابراز کردهاند و همین خیلیها و بسیاری که منتقدانه و تیزبین همیشه ما را مدنظر داشتند، عمده انرژی و انگیزه پیشبرد حرکت یانوندیزاین بودند.
واقعیت آن است که مسائلی شخصی برای یکسالی این حرکت را متوقف کرد... اما عمده انگیزهای که این سالها پشت یانوندیزاین بود و اتفاقات خوبی که پیرامون آن در سالهای گذشته افتاده بود مانع آن میشد که به کل یانوندیزاین را فراموش کنیم....
ما به امید خدا از امروز یعنی ابتدای اردیبهشت ۹۷ دوباره با انگیزه شروع خواهیم کرد. با هم از جهان هنر و طراحی خواهیم دید.... روزانه و پابهپای تحولاتی که در پیرامون ماست.
وقتی آپارتمانسازی متدوال میشود و طبقات و حجم ساختمانها بالا میرود، باید برای انسانیتر شدن آن چارهای اندیشید. طراحان کرهای ساختمانی چهارطبقه طراحی کردهاند که مرکب از سه حجم عمودی و یک حجم افقی است. با این ایده، این مجموعهی مسکونی از یک تودهی سنگین و بدون نفوذ خارج شده و در عین حال یکپارچهگی خود را حفظ کرده است. استفاده از زنگهای روشن و تیره در کنار هم و بازشوهای با ابعاد متفاوت و متناسب کمک به ایجاد تعادل بصری در نمای آن کرده است.
استفاده از آجر در این ابعاد ساخت اگرچه سطوح را متنوع و جذابتر میکند، اما استفادهی بیمحابا از آن ظاهر را ملالآور خواهد کرد که در این بنا بر این مشکل فائق آمدهاند. معماران AEA همچنین با بالا بردن یک طبقهای این تودهی سیاه آجری، از سنگینی بنا کاستهاند.
ما انسانها برای خودمان برخی صفات را انحصاری میدانیم. مثلا میگوییم انسان حیوان ناطق است. یعنی وجه ممیزهاش با حیوانات همین نطق و کلام است؛ غافل از این که چه کسی میتواند اثبات کند حیوانات در کوکو کردنها و نعرهزدنهایشان نطق نمیکنند؟ مگر «النمله» برای مورچهها نگفت که سلیمان و جنودش چنین و چنان....
جایی خواندم که در فصل ممیزهی انسان -چه به کنایه چه به جد- نوشته بود : حیوان ضاحک! تنها حیوانی که میخندد همین انسان دوپاست! اما گاهی صحنههایی از حیوانات میبینیم که گمان میکنیم آنها هم میخندند! اصلا که گفته که حیوانات نمیخندند و یا حیوانات همه غریزهاند و مهربانی ندارند؟ مخصوصا در این زمانه که برخی انسانهای دوپا در گرگصفتی روی درندگان عالم را سفید کردهاند..... (الان گرگهای عالم حق دارند گله کنند که چرا در وصف این مستکبرین و جنایتکارهای عالم از تعبیر گرگصفتی استفاده کردم!)
مجموعه زیر که ۵۰ تصویر از عکاسان متعددی ست -و نام همه را در انتهای پست به لاتین آوردهام- پرترهها و تصاویری از حیواناتاست که غالبا گویی شاد و شنگول و مهربان و حتی در حال خنده هستند. خودتان قضاوت کنید:
زبان قالبهای هنری بیش از هر چیز برای بیان موضوعات و معضلات مشترک میان انسانهاست؛ آنجایی که دیگر زبانها و گویشها و فرهنگهای مختلف تنها مانعی برای فهم مسائل مشترک هستند. یک مثال دم دستی و زمینی این مسائل مشترک بحرانهای طبیعی گریبانگیر بشر و به خصوص بحران آب است. آبی که حیات به آن وابسته است و بیش از ۷۰ درصد کره زمین را هم فراگرفته اما به صورت بحرانی عجیب امروز از دسترس بسیاری از مردم دنیا دورمانده است و چه بسیار اقوام و گروههایی که از فقر آب شیرین جان دادهاند یا در تنگنای فراوان قرار دارند.
زبان بیزبان اما پرقدرت عکاسی ادوارد برتیاسکای، با تمرکز بر موضوع آب و بحران آن در جوامع بشری، به مجموعهای ارزشمند از تصاویر تکاندهنده بدل شده است تا در تمام نقاط دنیا و از دل حوادث و موقعیتها و تمدنها و فرهنگها و آداب و رسوم مختلف ما را به اهمیت آب و بحرانی که در جهان نامتوازن معاصر گریبانگیر آن است، متوجه کند. از جلگههای اسپانیا و ایسلند تا قناتها و آبگیرهای عجیب انسانساخته هند. از سدهای پرآب چین تا بیابانهای سوزان امریکا.....
کلاژهای انسانی جین لی آثار گرافیکی متفاوتی هستند که در اون ها سعی شده تا با ترکیب هوشمندانه تصاویر گرفتهشده از افراد و تودههای انسانی اون هم از ناظری دور، الگووارههای انتزاعی جالبی شکل بگیره. به طور ویژه کار ارائهشده در اول پست که به نحو شاعرانهای ترکیببندی کل مانند یک نت موسیقایی نوشته شده میمونه!
کمتر میشه یک اثر هنری مفهومی بتونه به خوبی به کاربرد هم بیاد. این سری صندلیها در عین اینکه از کاربرد اصلی صندلی دور نشدن اما طعنه به مفاهیم انسانی جالبی زدن. اولش جا می خورین! :) انگار عواطفی انسانی دارن این قطعات پلاستیکی.