آنامورفیک یک بازی نوریه. استفاده از خواص انعکاسی مواد و درنظرگرفتن قوانین بازتابی که در طی اون فریبهایی بصری شکل میگیره. هنرمندان آنامورفیک چه در قالب نقاشی و گرافیک چه در بازی با احجام و فضاها، سعی میکنن ترکیب هایی خلق کنن که تنها از یک ناظر یا در یک جهت خاص گویا باشند و در سایر برخوردها مخاطب با ترکیبی غیرقابل فهم روبهرو بشه.
نگاه حاکم بر هنر آنامورفیک به نظرم بسیار ملهم از جهانبینی خاصی نسبت به عالمه. جهانبینی که عالم رو مجموعهای پیچیده، اتفاقی و رندوم میپنداره که به طور تصادفی از ناظری خاص به صورتی گویا دراومده. یعنی در دور اخیرش در شکل گیری بعد از انفجار نخستین در طی تزاحم قوانین فیزیکی حاکم به این شکل دراومده و امروز تنها برای ما و ناظر ما موجوداتی که نحوهی ترکیب خاصی از ذرات بنیادی مادی هستیم محمل معانی و مفاهیم شده و در دوری بعد تصادفی دیگر باید .... این نگاه به کل به تدبیر حاکم بر یک سیستم کاری نداره و عملا اون رو میپوشونه و در معنای کفر هم گفتن که کفر در لغت یعنی پوشاندن.
به یاد داشته باشین تمام این مجسمههای آنامورفیک مجسمهسازی با تدبیر دارند......