- ۴ نظر
- ۲۳ فروردين ۹۳ ، ۲۲:۰۵
قریب به نه ماه از آخرین پست انتشاری یانوندیزاین میگذرد! و دقیقتر قریب به یک سال از کم فعالیت شدن و خسته شدن یانوندیزاین!
یانوندیزاین تا پیش از این یک سال، با جامعه بزرگ و علاقهمندی از حوزه طراحی ، معماری و هنر آمیخته شده بود. خیلیها در سالهای ۸۶ که فقط به فرستادن ایمیلهای گاهبهگاه دیزاین به صندوق ایمیلی معدودی از دوستان ورودی ۸۵ دانشگاه هنرم مشغول بودم تا همین آغاز سال ۹۶ ، کم کم روزانه با ایمیل روزنامه یانوندیزاین، سیر اینترنتی خودشان در جهان هنر و طراحی را شروع میکردند. خیلیها ابراز لطف فراوانی را در این سالها به تیم فعال یانوندیزاین ابراز کردهاند و همین خیلیها و بسیاری که منتقدانه و تیزبین همیشه ما را مدنظر داشتند، عمده انرژی و انگیزه پیشبرد حرکت یانوندیزاین بودند.
واقعیت آن است که مسائلی شخصی برای یکسالی این حرکت را متوقف کرد... اما عمده انگیزهای که این سالها پشت یانوندیزاین بود و اتفاقات خوبی که پیرامون آن در سالهای گذشته افتاده بود مانع آن میشد که به کل یانوندیزاین را فراموش کنیم....
ما به امید خدا از امروز یعنی ابتدای اردیبهشت ۹۷ دوباره با انگیزه شروع خواهیم کرد. با هم از جهان هنر و طراحی خواهیم دید.... روزانه و پابهپای تحولاتی که در پیرامون ماست.
توسعه بناهای قدیمی، یکی از چالشهاییه که پیش روی اکثر شهرهای بزرگ و سابقه داره.
برخی بناهای قدیمی رو شایسته تخریب می دونن و اون ها رو از کار افتاده و دوران گذشته می خونن و برخی دیگه برعکس اون ها رو شایسته ارج و نگهداشت فرض میکنن. و البته هر دو گروه هم در برخورد با برخی بناها که خب سن و سالی ازشون گذشته و ثبت های میراثی شدند، خاضع تر برخورد می کنن و علاقه مند نگهداشت و زندهسازی مجدد اون ها هستند.
یکی از گونه بناهایی که معمولا در سال های اخیر نیاز به توسعه و زندهسازی شون در همه جای دنیا حس شده ایستگاه ها و پایانه های حمل و نقل قرن اخیر هستند. با ورود خودرو به زندگی بشری در سده اخیر، خیلی چیزها در زندگی مردم عوض شد. این ایستگاه ها و پایانه ها هم مربوط به همین دورانن و این روزها کم کم دیگه احساس می شه نمی تونن جوابگوی نیازهای جدید باشن و باید فکری به حالشون کرد. گاهی رخ داده که تخریب شدند و به جاشون چیزی جدید ساخته شده و گاهی هم به کل تغییر کاربردی داده شدن و در نزدیکی شون مجموعه ای جدید ایجاد شده. و اگرچه هر دوی این راهکارها معمولا با توجه به محاسبات مالی دقیق رخ می ده اما یه جورایی آدم احساس می کنه اسرافه! :) یعنی یه بی مهری حتی! نسبت به چیزی که سالیان دراز همراهی کرده با خوب و بد بشر....
اما در راهکارهای عاقلانه تر توسعه و نوسازی این بناها مطرحه که هم نگه می داره وضعیت قبلی و خاطره های اجتماعی رو و هم به کاربری های جدید پاسخ می ده.
نکته مهم در این گونه توسعه ها توانایی در برقراری ارتباط میون وضعیت قبل و بعد بناست به طوری که مثلا رشد فناوری های سریع این سالها مانع برقراری ارتباط نشه.
یک نمونه خوب از توسعه این گونه بناهای قدیمی که با وجود برخورداری از آخرین فناوریهای ساختی خیلی خوب تونسته رابطه مورد نظر رو برقرار کنه و به کالبدی نو و پاسخگو برسه توسعه و بازسازی ایستگاه کینگزکراس لندنه.
واقعیتش این پست رو می گذارم تا متروی تهران رو خجالت بدم .
متروی تهران، با پذیرایی از حجم بالای روزانه مسافر درون شهری، از آن دسته فضاهای شهری به حساب مییاد که می تونند سهم موثری در فرهنگسازی و اطلاعرسانی عمومی شهر تهران –و با توجه به مختصات شهر تهران- و مردم ایران، ایفا کنن. تازه جالبتر اینجاست که نام اکثر ایستگاههای متروی تهران، فراخور نام محله ها و گذرهای شهر، همنام و برگرفته از اسامی ارزشی و نام انسانهای تاریخ ساز این ملک اسلامیه.
ما در بین ایستگاه هامون، توحید داریم! ولی عصر (عج) داریم! مولوی داریم . سعدی داریم. فردوسی داریم! ما در بین ایستگاه هامون امام خمینی داریم! میرداماد داریم! شهید صدر داریم. شهید بهشتی؛ شهید مفتح . ما میدان شهدا داریم . ما ..... خلاصه چه نام های عزیزی داریم در متروی تهران
ولی اون چیزی که مقارن کردیم با این اسمهای مقدس و ارزشمند، چه رسم ناجور و ناکوکیه!
رسم شده در متروی تهران از همان آغاز تا امروز (البته الان خبرهایی به گوش می رسه گاهی که شاید بشه حمل کرد بر تغییر رویهها انشاالله) که بناهایی بدساز و امروزی با نگاهی تیپ و بدون هویت برای ایستگاه ها ساخته بشه و بعد با عناصر نصبی کتیبه دیواری و نقاشی و ... مثلا فضا رو با نام ایستگاه متناسب کنند.
غافل از اون که گندی که در سطح معماری زده بشه با هیچ راهبرد پایین دستی قابل جبران نیست!!!
----------
این برخی از ایستگاه های متروی قزاقستانه. خجالت داره برای ما کشوری مثل قزاقستان که نسبت به ایران عزیز کشوری دمبریده و بی هویت به حساب میاد؛ این چنین ایستگاه هایی طراحی کنه و ما اسیر دست مشاورهای معمار کم بهره و بازاری ، چنین مذخرفاتی رو طراحی کردیم!
نه که ایستگاه های قزاقی چیز خیلی خاصی باشند ها! مهم برای من این بود که در سطح معماری -نه هنرهای الحاقی بعدی- هم تلاش شون دیده می شه. همین