- ۰ نظر
- ۱۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۰:۵۲
قریب به نه ماه از آخرین پست انتشاری یانوندیزاین میگذرد! و دقیقتر قریب به یک سال از کم فعالیت شدن و خسته شدن یانوندیزاین!
یانوندیزاین تا پیش از این یک سال، با جامعه بزرگ و علاقهمندی از حوزه طراحی ، معماری و هنر آمیخته شده بود. خیلیها در سالهای ۸۶ که فقط به فرستادن ایمیلهای گاهبهگاه دیزاین به صندوق ایمیلی معدودی از دوستان ورودی ۸۵ دانشگاه هنرم مشغول بودم تا همین آغاز سال ۹۶ ، کم کم روزانه با ایمیل روزنامه یانوندیزاین، سیر اینترنتی خودشان در جهان هنر و طراحی را شروع میکردند. خیلیها ابراز لطف فراوانی را در این سالها به تیم فعال یانوندیزاین ابراز کردهاند و همین خیلیها و بسیاری که منتقدانه و تیزبین همیشه ما را مدنظر داشتند، عمده انرژی و انگیزه پیشبرد حرکت یانوندیزاین بودند.
واقعیت آن است که مسائلی شخصی برای یکسالی این حرکت را متوقف کرد... اما عمده انگیزهای که این سالها پشت یانوندیزاین بود و اتفاقات خوبی که پیرامون آن در سالهای گذشته افتاده بود مانع آن میشد که به کل یانوندیزاین را فراموش کنیم....
ما به امید خدا از امروز یعنی ابتدای اردیبهشت ۹۷ دوباره با انگیزه شروع خواهیم کرد. با هم از جهان هنر و طراحی خواهیم دید.... روزانه و پابهپای تحولاتی که در پیرامون ماست.
پیشتر هم در یانوندیزاین از یکی از مهمترین واگشتها و افولهای تمدنی عصر حاضر یعنی کیفیت بد زندگی و فضای مسکون حرف زدهبودیم. چند روز پیش با آشنایی صحبت میکردم. بنده خدا در یکی از گرانترین محلههای تهران آپارتمانی ۲۰۰ و اندی متری قیمت کردهبود تا شاید با فروش یک آپارتمان دربست چهار واحده -آن هم سه کوچه پائینتر در همان محل- آن یک واحد کذا را بخرد. چرا که اخیرا زمین مقابل ساخته بود و نمای افق پنجرههای این خانه چهارطبقه را به سطحی از پنجرههای بیروح مشابه بدل کرده بود. آن بنده خدا بعد از دیدن این خانه جدید لوکس و در عین آنکه به شدت جذب فضا و طراحی آن شده بود بعد از محاسبهی اندکی متوجه شده بود که با گذشت زمانی اندک زمین مقابل این مجتمع مسکونی نیز خواهد ساخت و .... همان آش و همان کاسه! شهرنشینان امروز مجبورند خود را به زیبایی شناسی جدیدی عادت بدهند، زیبایی شناسی ریتمهای تکراری شیشه و سنگ و منظرههای ناخوشآیند زندگی خصوصی دیگران، بدون نور کافی، بدون طبیعت، بدون آرامش..... چرا که چیزی نمیگذرد و تمام بلوکهای شهر قد میکشند.
نماهای هنگکونگی، نامیست که یانوندیزاین برای این منظر این شهرهای جدید برگزیده است. میمو پنتینن، عکاس فنلاندی با سفر به هنگکونگ -که در کمال ناباوری یکی از گرانترین شهرهای دنیا هم هست- ما را با تجربهی امروز هنگکونگ مواجه میکند. تجربهای که به شدت برای روند رو به انحطاط ما آیندهنگرانه و درسآموز است.... اما صدحیف! چه بسیار عبرت و چه کمند عبرت گیرندگان....
یکی از واگشتهای تمدنی که در عصر مدرن در قالبی نو رخ داد، بازگشت به ساخت مجتمعهای چگال و نامتناسب خانهسازی و سکونت انسانی بود که در پی چالشهای مکرر جمعیتی و امکاناتی بعد از خرابیها و نابهسامانی سالهای آغازین سده بیستم به عنوان پاسخی معقول به نیازها، پذیرفته شد. پیشتر هم در میان اولین کلنیهای جمعیتی بشر صحبت از چنین سکونتگاههایی هست! سکونتگاههایی بیکیفیت و اولیه و خیلی چگال که در بستر یک تپه مسکونی شکل میگرفتند....
اگرچه ممکنه بشه با دیدن شاتهایی بسته از این مجموعهها زیباییهایی در پس تکرارها و ریتم عناصر پیدا کرد اما به واقع وقتی خودمون رو جای مصرفکنندگان و ساکنین بگذاریم میفهمیم که هیچ زیباییای در این مجموعهها نهفته نیست...
این پست رو از این جهت می گذارم که تصویربرداری کار به غیر از دوربینش که حرفه ای و خوبه، کار ادوات چندان حرفه ای نیست. این یعنی تصاویر خام این کلیپ به راحتی توسط هر کدوم از ما هم -هرچند کار تصویری حرفه ای نکرده باشیم- ممکنه و اون چیزی که منجر به این کار خوب شده تدوین جالب و تناسب خوب کار با موسیقی و اصلاحات رنگی اندکیه که بر کار اعمال شده. تدوین مناسب! این شاید اساسی ترین چیزیه که بهش نیاز داریم.
امید که انگیزه شده باشه براتون ، حتی محصول یک کوهی که با دوستان تون می رین، یک کلیپ زیبا از طبیعت و سفر باشه.
توصیه می کنم ویدیو رو از دست ندین
آمیخته ای از شوریدگی و دلخوشی .... :)
البته نمی دونم چرا اما غرق لذت می کنه آدم رو این شوریدگی تفننی!!! ناگفته نماند که ایده های نوآورانه ش هم قابل توجهه.
سبک آثار Anne Lindberg که عبارته از خطوط عمودی، موازی و ریتمیک رنگی به دو صورت تابلوهای نقاشی و مجسمه وارهای حجمی قابل اجراست. هنرمند در این آثار سعی می کنه به فرم هایی ناب و مسحور کننده دست پیدا کنه و لااقل در مجسمه هاش تا حدودی موفق عمل کرده.
سبک کار و تنظیم آهنگ و رنگ در این کار مورد نظرم بوده که ببینین.
یک موشن گرافیک خوب که برای هرکسی می تونه ذکر یک نکته باشه. حتی ذکر حقیقت این جهان!!!
یه سازه فوقالعاده خوش طرح و ساخت از بامبو.
بذارین به مناسبت این پست یه چند خطی در مورد طراحی سازه بنویسم.
سازه و اهمیت اون در معماری همون چیزیه که هویت چندگانه معماری رو رقم زده و اون رو در برزخ میون مهندسی و هنر نگه داشته. اون ها که به سازه به عنوان اساس معماری نگاه می کنن، حتی با تفسیر و توجیه تاریخ، تاریخ معماری رو تاریخ رشد سازهها می دونن؛ این ها معمولا معماری رو مهندسی ای آمیخته با ذوق قلمداد می کنن. از طرفی دیگه گروهی که سازه رو عضوی لاجرم در معماری می دونن و براش نقش اساسی قائل نیستند، تاریخ معماری رو همزاد تاریخ هنر می دونن و تاثیرات اون رو بر رشد سازه ای هم بررسی می کنن. این ها معماری رو هنر می دونن ؛ هنری که آمیخته با مهندسیه!
این دردواره رو برای این نوشتم چون دوستانم می دونن در سالهای اخیر تاثیرات دانشگاه تهران و قطب علمی فناوری و جناب دکتر [گاف] رو بر معماری اکادمیک ایران و تلاششون برای تنزل معنای معماری به دانش طراحی سازه و .....
و این که این مساله در کنار خوبی هایی که داره چه میزان تاثیرگذاشته و میگذاره بر کوتاهی قامت فکری طراح های آکادمیک ما....
این قطعه کوتاه ویدیویی رو تنه به دلیل انتخاب نماهای خوب، تدوین عالی و صدا و ریتم تاثیرگذارش این جا می گذارم و به موضوعش کار خاصی نداشتم.
قطعه فیلم کوتاه ، بدون هیچ دیالوگی و حتی سناریوی روشنی و تنها به مدد همین قدرت بیان تصویری، قطعه فیلمی موفق از آب دراومده.
در قطعه های کوتاه ویدیویی که برخی دوستان فراخوان مناسبتهای ملی و مذهبی می سازن و روی وب می گذارن، معمولا نقصهای جدی تدوین و ریتم و انتخاب صحنه ها و صداگذاری وجود داره و بی شک دیدن نمونه های خوب به لحاظ فنی، می تونه دوستان رو کمک کنه به کارهای قوی تر.
اقامتگاهی کوهستانی در حاشیه کوهستانهای گرند کانیون ایالت یوتا امریکا، که معماری معقول وهندسی با کاربرد خوب متریال های متناسب با فضای پیرامون داره. اقامتگاه به خوبی در کنار یک تپهی کوهستانی قرارگرفته و ترکیب خوب آب با محیط، خنکای خوبی رد در گرمای آفتاب سوزان گرند کانیون ایجاد کرده. فضاهای نشیمن خوب و متنوع و سایهبان های نوآورانه و ....
اما حقیقت اینه که وجود قطعه کلیپی مستند از این بنا که توسط گروه steelblue از این بنا ساخته شده، من رو مجاب به گذاشتن این پست کرد. کلیپی که به خوبی می تونه الگویی برای مستندسازی معماری باشه، بس که حرکات دوربین حساب شده و فوکوسهای به جا در خودش داره و ضربآهنگ متناسب با موضوعش هم تمام این خوبیها رو مثل یک نخ تسبیح به هم متصل کرده. حرکت آرام و با استغنای دوربین و کاربردش رو در مستندسازی معماری -به خصوص- از این کار یادگرفتم. دیدن این قطعه مستند هنرمندانه رو به دوستانی که امکان دیدنش رو دارند، به شدت توصیه می کنم.