- ۰ نظر
- ۱۵ آبان ۹۲ ، ۲۱:۵۵
قریب به نه ماه از آخرین پست انتشاری یانوندیزاین میگذرد! و دقیقتر قریب به یک سال از کم فعالیت شدن و خسته شدن یانوندیزاین!
یانوندیزاین تا پیش از این یک سال، با جامعه بزرگ و علاقهمندی از حوزه طراحی ، معماری و هنر آمیخته شده بود. خیلیها در سالهای ۸۶ که فقط به فرستادن ایمیلهای گاهبهگاه دیزاین به صندوق ایمیلی معدودی از دوستان ورودی ۸۵ دانشگاه هنرم مشغول بودم تا همین آغاز سال ۹۶ ، کم کم روزانه با ایمیل روزنامه یانوندیزاین، سیر اینترنتی خودشان در جهان هنر و طراحی را شروع میکردند. خیلیها ابراز لطف فراوانی را در این سالها به تیم فعال یانوندیزاین ابراز کردهاند و همین خیلیها و بسیاری که منتقدانه و تیزبین همیشه ما را مدنظر داشتند، عمده انرژی و انگیزه پیشبرد حرکت یانوندیزاین بودند.
واقعیت آن است که مسائلی شخصی برای یکسالی این حرکت را متوقف کرد... اما عمده انگیزهای که این سالها پشت یانوندیزاین بود و اتفاقات خوبی که پیرامون آن در سالهای گذشته افتاده بود مانع آن میشد که به کل یانوندیزاین را فراموش کنیم....
ما به امید خدا از امروز یعنی ابتدای اردیبهشت ۹۷ دوباره با انگیزه شروع خواهیم کرد. با هم از جهان هنر و طراحی خواهیم دید.... روزانه و پابهپای تحولاتی که در پیرامون ماست.
خواندهایم در داستانها که نادرشاه چون به معابد هندوان درآمد، در معبدی بزرگ بتی عظیم را معلق میانه فضا یافت. سخت حیرت کرد و به رای رایمندان پناه آورد. دست آخر وزیری هوشیار پیشنهاد میکند که دیوارهای چهارطرف اتاق را خراب کنند.... القصه به میراث باستانی صدمه میزنند و خراب میکنند و در میانهی دیوارها آهنرباهایی بزرگ مییابند که چون از چهار جانب به یک میزان میل کشش این بت بزرگ را دارند میان گیس و گیسکشیشان بت فلزی را سالهاست معلق نگاه داشته اند....
کاری به صحت این داستان ندارم، هرچند از جهان کهن هرچیزی بگویند محتمل است. اما حالا با طراحی میز پذیرایی سادهای روبهرو هستیم که به همین میزان جادویی ست! طراح با استفاده از الگوی معروف مکعب روبیک هندسه میز را شکل داده است اما استفاده از آهنرباهای قوی میان عناصر دافعهای شدید ایجاد کرده است. دست آخر با بستن مکعبهای چوبی با کابلهای نازک به هم و نگهداری آنها در کنار هم یک میز جادویی را شکل داده است!
خیلی وقتها در طراحی ستمیزهای کوچیک مثل میزهای کافهها و رستورانهای کوچیک پایههای میز ایجاد مشکل میکنه. فضا رو کم میکنه و امکان حرکت رو از مخاطبها میگیره. طراح آلمانی این میز تصمیم گرفته این مشکل رو به قیمت ثابت کردن جای صندلیها نسبت به میز به صورت یک میز که در اولین برخورد معلق در فضا تصور میشه، حل کنه.
تعدد دیدن حرکتهایی اینچنین در عالم هنر امروز به واقع سردرگممون میکنه. نمیدونیم این طور حرکتها رو باید به حساب کوتاهی قامت تمدن اخیر و جایگیری تفنن و fun به جای هنر و طلب معنا و حقیقت گذاشت یا این طور حرکتها حرکتهایی انتقادی به وضع تمدنی هستند که توسط هنرمندها انجام میشه. هنرمندی این بار یک خاطره جذاب کودکی رو بهانه کرده.
کنتراست بالای این اردک رنگی و شاداب که یادآور خاطرات کودکیه با بافت بیروح و سطح تیرهی آب و شهر، موجب شده که کل بندر به مثل یک وان حمام کثیف دربیاد که انگار کودک درون هنرمند اسباببازیش رو روی آب ول کرده....
در طراحی این موس کانسپت علاوه بر اون که توجه به مسائل ارگونومی شده (این رو از شباهت زیاد بخش بالایی موس به موس معروف مایکروسافت می گم :)) ) با شکلدهی دایرهای به زیر موس و ایجاد میدان مغناطیسی میون دو سطح زیر موس و پد اون یک تجربهی جدید از کار با موسهای کامپیوتری رو عرضه کرده.
توپ بزرگ معلقی که در سطحش زغالهایی آخته داره و اتاقی سفید با دیوارهای ناصاف که به خوبی اثر زغال رو میپذیرن....این اینستالیشن مهیج به غیر از جنب و جوشی که در آدم ایجاد میکنه یادآور یک نکته ظریف اخلاقی عرفانیه
بداخلاقیها، گناهها، زشتیها برخی اوقات ماننده یک همچین چیزی هستند. نقطهای سیاه هستند در فضای سفید و پاک دلمون. به مرور زمان که اون ها رو پاک نمی کنیم و مدام تکونش می دیم و فعالش می کنیم دیوارههای دلمون رو سیاه می کنن. سیاه و سیاه تر.... تا اون که از اون فضای پاک از اون اتاق سفید دلهامون یک دخمه تاریک و کثیف باقی می مونه که روزی از نور حتی جرات ورود به اون رو نخواهد داشت....
پاسدار اتاق پاک دلهاتون باشین...
دلهاتون رو مثل این کار عرصه بازی و آزمون و خطا قرار ندین.
پیشرفتهای سازهای و رشد کیفیت سازهای متریالهای گوناگون ساختمونی، امروزه به ما فرصت میده تا بتونیم متفاوت از گذشته تصمیمهایی برای محیط زندگیمون بگیریم.
مثلا در معماری سنتی ما همیشه پله به عنوان تودهای پر و ساختمونی در گوشه و کنار بنا و در بیاهمیتی کامل قرار داشت. اما امروزه حتی امکان اون هست که پله ها به صورت آویز و با سبکترین مصالح و سازهها اجرا بشن. در این پست چندین طرح پلههای آویز و معلق رو با هم میبینیم که به خصوص برای دوستانی که کار طراحی داخلی میکنن میتونه ایدهبخش و دیدنی تلقی بشه.
با رواج استفاده از سازههای بادی در معماری چند دهه اخیر و جاافتادن حضور نیروهای کششی در معماری سده اخیر هر روز باید منتظر ایده هایی نو در معماری کابلی-بادی باشیم.
پل معلق بادکنکی این پست یکی از همین ایده های جالب و نو در کاربرد این گونه سازههاست. اگرچه هنوز این اتود به عنوان یک مجسمه در دل دریاچه پارک نصب شده اما ایده چه بسا اونقدر برای معمارهای اهل تهور تحریک کننده باشه که به زودی شامل پلی با چنین ایده سازه ای باشیم
تجربه فضاهای به شدت متفاوت در معماری، تنها از دست معمارهایی آوانگارد برمیاد که جرات داشته باشن! و البته همراهی کارفرما بیشک لازمه و تعیین کننده
نمی خوام بگم لزوما این طور جنگولک بازی ها خوبه، اما وقتی می بینم با ایده هایی ساده و ارزان می شه خیلی متفاوت به تجربه هایی جدید و استفاده های جدید دست پیدا کرد، حیفم میاد تشویق نکنم.
اگه دوستان چیزی به نظرشون می رسه در مورد این اثر قدرت مند، برامون بگن.