- ۰ نظر
- ۰۵ آبان ۹۴ ، ۱۸:۰۰
قریب به نه ماه از آخرین پست انتشاری یانوندیزاین میگذرد! و دقیقتر قریب به یک سال از کم فعالیت شدن و خسته شدن یانوندیزاین!
یانوندیزاین تا پیش از این یک سال، با جامعه بزرگ و علاقهمندی از حوزه طراحی ، معماری و هنر آمیخته شده بود. خیلیها در سالهای ۸۶ که فقط به فرستادن ایمیلهای گاهبهگاه دیزاین به صندوق ایمیلی معدودی از دوستان ورودی ۸۵ دانشگاه هنرم مشغول بودم تا همین آغاز سال ۹۶ ، کم کم روزانه با ایمیل روزنامه یانوندیزاین، سیر اینترنتی خودشان در جهان هنر و طراحی را شروع میکردند. خیلیها ابراز لطف فراوانی را در این سالها به تیم فعال یانوندیزاین ابراز کردهاند و همین خیلیها و بسیاری که منتقدانه و تیزبین همیشه ما را مدنظر داشتند، عمده انرژی و انگیزه پیشبرد حرکت یانوندیزاین بودند.
واقعیت آن است که مسائلی شخصی برای یکسالی این حرکت را متوقف کرد... اما عمده انگیزهای که این سالها پشت یانوندیزاین بود و اتفاقات خوبی که پیرامون آن در سالهای گذشته افتاده بود مانع آن میشد که به کل یانوندیزاین را فراموش کنیم....
ما به امید خدا از امروز یعنی ابتدای اردیبهشت ۹۷ دوباره با انگیزه شروع خواهیم کرد. با هم از جهان هنر و طراحی خواهیم دید.... روزانه و پابهپای تحولاتی که در پیرامون ماست.
نقاشیهای آبرنگی این نقاش اندونزیایی، فضایی آرام، ساکت و تامل برانگیز را خلق میکند که بدون داشتن هیچ رنگی انگار از رویاهای مبهم نقاش حرف میزنند. هشت پرده نقاشی که در آنها کودکی هر بار در مقابل یک حیوان قرار گرفته و هر دو در موضعی منفعل نسبت هم و در فاصلهی زیادی نسبت به ناظر دیده میشوند. شاید اگر از موضع روانشناختی به نقاشیهای الیزابت نگاه کنیم، الیدانتو با خلق این آثار و تصویر کردن کودکی شجاع و آرام در مقابل موجوداتی عظیم الجثه، می خواهد بر ترس نهفته ای که از گذشته با خود داشته است غلبه کند.
«نقاشیهای عاشورایی» حسن روحالامین در هفدهمین جلسه حلقه هنر به نمایش درآمد و پیرامون آنها نیز بحثهای خوبی درگرفت. نقاشیهایی که در اوج صداقت و لطافت برآمده از هنرمندانهگیهای روحالامین عزیز اما با قدرت قلمی بیرقیب و عالی قلمزده شدهاند. روحالامین که به دلیل تبحر خاصش در طراحی و نقاشی و به خصوص طراحی فیگور انسانی، به سراغ صحنههایی خاص از واقعهی عاشورا رفته است، به حق در ارائه تصویری نو و عینی از این حماسه عظیم گامی بزرگ برداشته است. گامی که به تایید حرفهای خودش اصلا با هدف همین روایت تصویری و به منظور ماندگاری در تاریخ هنر شیعی برداشته شده است. تابلوهای روحالامین در ابعاد بسیار بزرگ هستند و مطلقا برای رفتن روی دیوار یک خانه کشیده نشدهاند. روحالامین در تعبیری لطیف خود این نحوه طراحی و نقاشی را روضهخوانی نقاشانه میداند.
همانطور که در جلسه هم مطرح شد در کنار همه این تمجیدها نگاههایی متفاوت نیز به کارهای روحالامین وجود دارد. برخی معتقدند روحالامین با ارائه چنین تصویر عینی واقعگرایی از واقعهای حماسی که بیشتر در فرهنگ و تصور ما صورتی اسطورهای پیدا کرده است، به نوعی آن را عینی میکند که در مقایسه با تجربه قرون میانی و رنسانس اروپایی میتواند زنگ خطری برای آینده هنر شیعی باشد؛ هنری که شاید با تکرار تجربه مسیحیت به شکستن برخی قداستهای ذهنی شکلگرفته پیرامون چنین وقایع و تاریخ مقدسی منجر شود. نظر شما چیست؟
روزنامهها، معمولا بعد از خوانده شدن اضافی و آشغال تلقی میشوند. اما هنر استفاده از آشغالها، این طلاهای کثیف هم هنری ست. مریام دیون، دانشجوی کانادایی با استفاده از چاقوی جراحی و ایجاد الگوهای برش هوشمندانه و متفاوت بر روی ورقههای روزنامههای خوانده شده، پردههایی شفاف خلق میکند که به دلیل پیچیدگیهای الگوییشان مخاطب را به کشف جزئیاتی متفاوت دعوت میکند. او با جراحی آشغالها، از دل آنها چیزهایی نو بیرون میآورد.
ساختمان پرچین، غرفهای طراحی آتلیهی آلمانی اندرو کمپ و الیور تیل، نوع نوآورانهای از معماری سبز است که در پی کشف شفافیت و سیالی و بازنمایی متفاوت حضور طبیعت در زندگیست. معماران با ساخت فضایی محصور با سازهای خلاصه شده و پوشاندن تمام وجوه فضا به الگوی پرچینهای باغ و باغچهها، در عین استفاده از شاخ و برگ زائد درختان (قمیش) با تلفیق این پرچینها و گیاهان رونده، به پردهای شفاف و سبز در پیرامون یک فضای یکپارچه دست پیدا کردهاند.
معماری با طبیعت گاهی خیلی سادهتر از چیزیست که فکرش را میکنیم. چیزی که مانع ماست خیلی وقتها عادات و بایدها و نبایدهایی هستند که در اثر معاشرت با این سبک زندگی به شدت ماشینزده بر خودمان تحمیل کردهایم.
به هزار و یک نکته مثبت اقلیمی که در پوشش دادن بخشی از نمای جنوبی یکساختمان با پوشش گیاهی وجود دارد کاری ندارم. اما در این طرح دفتر معماری معمار ژاپنی هایدئو کوماکی، علاوه بر همه اینها توانستهاست حریمی خصوصی برای خانواده با سایبانی طبیعی و سبز به ظاهر به نحوی بسیار ابتدایی اما در واقع بسیار اصیل و درست ایجاد کند. دیتیل اجرای چنین چیزهایی اصلا پیچیده نیست. اما شناخت کافی از پوششهای گیاهی و رشد گیاهان و نیازهای اصولی آنها به همراه توجه ویژه به منظرسازی پروژه در حین اجرای آن بسیار لازم است.
در اکثر متون تاریخ هنر سخن از هنرهای بومی در امتداد سیر تاریخی به هنر جهانی مدرن و پس از اون نحلههای پسامدرن منجر میشه. گویا مثلا جهان در تجربه مدرنیزم از رویکردهای بومی دست کشیده و یا به عبارتی دیگه عمر این رویکردها پایان پذیرفته و دهکده جهانی در حال تحققه. اکثر این تاریخها رو در حوالی ۱۹۶۰ نوشتند و آپدیتهای آخر اونها دربردارنده نگاهی متفاوته. بر اساس این نگاه که ناشی از تحولات بیست سال اخیره رویکرد تحولی دیگه وجود داره که بازگشت به نحلهها و سبکهای محلی رو این بار در نقاب پسامدرنیزم نشون میده.
اما در این میون به نظرم برای برخی هنرها و قالبهای هنری محلی و بومی باید سیر متفاوتی رو تعریف کرد. هنرهایی که اصلا دستخوش و بازیچه مدرنیزم نشدن و به کل سیر مختص به خودشون رو طی کردند و تا امروز هم در حال تحول و شکلگیری هستند. نقاشی سنتی شرق آسیا یک چنین قالبیه. هنری که در پس همه اعصار آرام آرام داره راه خودش رو ادامه میده و انگار چشمه های خلاقیت زاهدانه در اون هنوز که هنوزه جوشانه.
پیانتالا یک اتود ساده و خوبه که معمولا ما در طراحی های موردی منظر و باغ و باغچهمون هر بار به اهمیت تولید صنعتی اون فکر میکنیم.
باید بستر رشد هدفمند گیاهها رو از ابتدا در منظرسازی و باغآرایی درنظرگرفت اما معمولا زیرساختهای مناسب این کار همیشه در زمینه وجود نداره و وجود یک عنصر کارخونهای با نصب ساده و فرم به هنجار و خوب، در چنین مواردی خیلی می تونه به طراح ها و باغبانها کمک کنه
شرکت هیوندای کره جنوبی برای نشون دادن قدرت تکنولوژی خودش در زمانه، اقدام به ساخت سالنی خیال انگیز اما واقعی کرده.
این سالن با داشتن پرده ای بزرگ و سرتاسری با کیفیت HD اقدام به نمایش الگوهای بصری الگوریتمی می کنه که به طور افسون گر و صدالبته مرعوب کننده ای (به خاطر ابعاد بزرگ و محیط بر انسان پرده) پیام مورد نظر هیوندا رو به مخاطب می قبولونن.
جالب این جاست که هیوندا از شعار "ساخته شده به دست انسان" در تکمیل اثرش استفاده کرده. حرفی که به کنایه عظمت کار و ارزش بالای تکنولوژی "بشر" رو فریاد می زنه
یه هماورده یه جورایی.....