- ۰ نظر
- ۳۱ تیر ۹۲ ، ۱۵:۳۰
قریب به نه ماه از آخرین پست انتشاری یانوندیزاین میگذرد! و دقیقتر قریب به یک سال از کم فعالیت شدن و خسته شدن یانوندیزاین!
یانوندیزاین تا پیش از این یک سال، با جامعه بزرگ و علاقهمندی از حوزه طراحی ، معماری و هنر آمیخته شده بود. خیلیها در سالهای ۸۶ که فقط به فرستادن ایمیلهای گاهبهگاه دیزاین به صندوق ایمیلی معدودی از دوستان ورودی ۸۵ دانشگاه هنرم مشغول بودم تا همین آغاز سال ۹۶ ، کم کم روزانه با ایمیل روزنامه یانوندیزاین، سیر اینترنتی خودشان در جهان هنر و طراحی را شروع میکردند. خیلیها ابراز لطف فراوانی را در این سالها به تیم فعال یانوندیزاین ابراز کردهاند و همین خیلیها و بسیاری که منتقدانه و تیزبین همیشه ما را مدنظر داشتند، عمده انرژی و انگیزه پیشبرد حرکت یانوندیزاین بودند.
واقعیت آن است که مسائلی شخصی برای یکسالی این حرکت را متوقف کرد... اما عمده انگیزهای که این سالها پشت یانوندیزاین بود و اتفاقات خوبی که پیرامون آن در سالهای گذشته افتاده بود مانع آن میشد که به کل یانوندیزاین را فراموش کنیم....
ما به امید خدا از امروز یعنی ابتدای اردیبهشت ۹۷ دوباره با انگیزه شروع خواهیم کرد. با هم از جهان هنر و طراحی خواهیم دید.... روزانه و پابهپای تحولاتی که در پیرامون ماست.
اگر اهل کوهستان و مسافرتهای پیاده بلند مدت باشید حتما گاهی به ذهنتان خطور کرده که چگونه میشود در فضای وحشی کوهستان تابلوهای راهنمایی نصب کرد تا راهنابلدها و مبتدیها هم بتوانند راه خود را پیدا کنند. معمولا هرازچندگاهی در کوهستانهای پرتردد هم با سنگهایی رنگ شده یا نوشتههایی اسپری شده بر سطوح صخرهها مواجه میشویم که ثمره اصلاحات فعالان حقوق بشری ! و اهالی دل هستند.
فلشهای بتنی ۲۰ متری طرح زیر باقیماندههای سالهای نخستین پرواز بشر هستند. آن سالها راهنمایی خلبانهای نخستین در میانهی آسمان بدون سیستمهای مخابراتی پیچیده امروزی به هیچ نحو ممکن نبود. امکان این هم نبود که خلبان مدام هواپیما را بنشاند و از زارع و عابر و مسافر راه بپرسد. لاجرم ایستگاههایی این چنین در فواصل معینی در خاک سرزمینی امریکا ایجاد شد که علاوه بر ارائه خدماتی برای پرواز با بستر فلش مانند خود راهنمای خلبانها بودند.
طرح این فلشها را برای آدرس دهی در دل دشتها و کوهستانها مناسب دیدم. طرحی که با گذر زمان و گردش ایام هم تخریب نشود و ماندگاری داشته باشد.
این اتود اولین هلیکوپتر چندهدفه تماما خورشیدی در جهانه. یک وسیلهی متحرک با قابلیت بالا که تمام انرژی خودش رو از خورشید تهیه میکنه. در این وخامت اوضاع انرژی در جهان حرکت به سمت انرژیهای تجدیدپذیر روز به روز سرعت پیدا میکنه و حیف و صدحیف که ایران اسلامی با برخورداری بینهایت از این منبع سرشار انرژی یکی از فقیرترینها در استفاده درست از اونه.
حالا که کمی شکایت کردم بگذارین نویدی هم بدم. چندسالیه که منطقه طالقان به عنوان سایت پایلوت بهرهبرداری از انرژی خورشیدی در سطح روستایی فعاله.... به امید اون که روزبهروز گسترش این گونه بهرهبرداری از انرژی رو در کشور شاهد باشیم.
بچهگی ها وقتی تو ترافیک اندک اون روزهای تهران می موندیم، وقتی شکایت می کردیم به بابا که پس چرا نمی ره، یادم هست می گفت سفت بشین بزنم دنده هوایی! و من تا مدت ها تخیل می کردم که الان پرواز کردیم و بالا خیابان هستیم و ..... و به کل یادمون می رفت خیابون و شلوغی و ...
تخیل ما اون روزها اون قدر قدرتمند بود که بتونه جسم سنگین ماشین رو از کف خیابون های تهران بکنه و بر فراز تهران به پرواز دربیاره اما این روزها... امان از این روزها!
این اتود خوب، خودرویی پروازیه که نه با تخیل شریف کودکانه که به مدد طراحی و تکنولوژی از دنده هوایی برخوردار شده :)
یک اینستالیشن رویایی!
کودکی از نور پرندگانی از نور رو در فضای تاریک به هوا می فرسته. البته می تونست بهتر هم باشه مثلا می تونست حالا که تونسته احجامی از نور درست کنه, اون ها رو به صورت انیمیشن درحال پرزدن تصویر می کرد
دوستان احتمالا با پرینت سه بعدی (3D printing) آشنایی دارند. نوعی فرآیند ساخت صنعتی که در اون دستگاه های دقیق با کنترل کامپیوتر ماده ای خمیری رو به صورت لایه لایه (افزودنی) یا ماده ای صلب اما نرم رو با برشهای متوالی (کاستنی) نوعی شکل می دن که محصول نهایی فرم پیچیده ای باشه که در فضای مجازی رایانه ای ساخته شده و به دستگاه فهمونده شده. نمونه هایی هم در این جا با هم دیدیم تا به حال. مثل این+ یا این+ یا حتی این+ که در مقیاس نانو بود!
چراغ خوابی تخیلی اتاق کودک؛
می دونین پرورش معقول خیال کودکان شاید یکی از مهمترین کارهایی باشه که خوبه بزرگترها براش تلاش کنن... تا می تونین دوروبر بچه ها رو از اسباببازی های بیارزش مزورانه خالی کنین. کمک کنین یا فکر کنن یا تخیل!
انیمیشنی فوقالعاده خوش ساخت و پر ایده و با نگاهی شاعرانه- فلسفی و با داستانی عالی درباره جهان ذهنی نویسنده و نویسندگی و کتاب خوانی و البته استعاره ای موفق از زندگی که با وجود این که چند دقیقه آخرش رو نتونستم ببینم و یکی که دید برامون تعریف کنه بلاخره چی می شه!؟ :) (و بعدتر البته دیدم ) اما در همون ده دوازده دقیقه اول، کلی ایده بیان جدید، یه سناریوی خیلی جالب و پرتعلیق، طنزها و لطیفه های تصویری زیاد و روابط درونی پیچیده اما بی نقص مشاهده می شه که حیفه دوستان اهل سینما و انیمیشن نبینن این کار رو