- ۲ نظر
- ۱۸ بهمن ۹۳ ، ۱۶:۱۸
قریب به نه ماه از آخرین پست انتشاری یانوندیزاین میگذرد! و دقیقتر قریب به یک سال از کم فعالیت شدن و خسته شدن یانوندیزاین!
یانوندیزاین تا پیش از این یک سال، با جامعه بزرگ و علاقهمندی از حوزه طراحی ، معماری و هنر آمیخته شده بود. خیلیها در سالهای ۸۶ که فقط به فرستادن ایمیلهای گاهبهگاه دیزاین به صندوق ایمیلی معدودی از دوستان ورودی ۸۵ دانشگاه هنرم مشغول بودم تا همین آغاز سال ۹۶ ، کم کم روزانه با ایمیل روزنامه یانوندیزاین، سیر اینترنتی خودشان در جهان هنر و طراحی را شروع میکردند. خیلیها ابراز لطف فراوانی را در این سالها به تیم فعال یانوندیزاین ابراز کردهاند و همین خیلیها و بسیاری که منتقدانه و تیزبین همیشه ما را مدنظر داشتند، عمده انرژی و انگیزه پیشبرد حرکت یانوندیزاین بودند.
واقعیت آن است که مسائلی شخصی برای یکسالی این حرکت را متوقف کرد... اما عمده انگیزهای که این سالها پشت یانوندیزاین بود و اتفاقات خوبی که پیرامون آن در سالهای گذشته افتاده بود مانع آن میشد که به کل یانوندیزاین را فراموش کنیم....
ما به امید خدا از امروز یعنی ابتدای اردیبهشت ۹۷ دوباره با انگیزه شروع خواهیم کرد. با هم از جهان هنر و طراحی خواهیم دید.... روزانه و پابهپای تحولاتی که در پیرامون ماست.
اگر یادتان باشد تقریبا پارسال همین حوالی پستی را با هم دیدیم که در آن تصویر یک سرباز چینی به نمایندگی دیکتاتوری چینی به صورتی بسیار پروپاگاندا با مجموعه ۵۵۰۰ عروسک سرباز توسط هنرمندی غربی ساخته شده بود. آن زمان از عدم تناسب این بیان و هدف طراح و از این تبحتر غربی آنقدر عصبانی شدم که حتی شروع به دفاع از چین کمونیست کردم :) اما حالا با انتشار مجموعهای متناسب که فنی مشابه دارد جبران میکنم. این بار با بیش از ۱۵ هزار عروسک سرباز به رنگهای مختلف روبهرو هستیم که در پردههایی در مقیاس بزرگ در کنار هم قرارگرفته اند. کلیت در همنشینی با جزئیاتی شگفت آور....
هنرمند کانادایی ژان پیر سگین با توسعه این چنین بیانی سعی کرده تا محتوای آثار نیز با روش انتخابیش تناسب داشته باشد. سگین به خوبی برای به کاربردن این فن، تصاویری مشهور از جنگ اروپایی دوم، یعنی بزرگترین نبرد و زورآزمایی نظامی دوران معاصرمان را که تماما با منطق و مدیریت و خواست نظام مغرب زمین برپا شد، را انتخاب کرده است.
فوتوریسم به دوران و جریانی در آغاز سده بیستم گفته میشود که مولفهها و تاریخچه عجیبی دارد؛ ظهوری قدرتمند و افولی ناکام و سریع. در پست قبل که مجسمههای جری یهودا را با بیانی فوتوریستی با هم دیدیم، متوجه شدم برای برخی خوانندههای یانوندیزاین معنای فوتوریسم چندان معلوم نیست، و برای برخی دیگر که فوتوریسم آشناست، حد و مرز و تجربهها و کیفیات آن چندان روشن نیست. در این پست کمی سعی میکنیم از دوران اوج کوتاه فوتوریسم با هم ببینیم.
در فاصله بین سالهای ۱۹۲۰ تا ۱۹۳۰ میلادی در پهنهی جوامع غربی -چه در میان جریان چپ کومونیستی و چه در میان جریان لیبرال- تصویری از آرمانشهری متفاوت توسط هنرمندان سرشناس آن دوران تصویر شد که معلول بسط تجربه ماشینی اندک آن سالها به کل زندگی بشری بود. این هنرمندان با برخوردی ستایشگونه با ماشین و توسعه فنآوری آن را به صورت ذهنی و تخیلی در جمیع وجوه زندگی شهری توسعه دادند و به تصویری از جامعه آینده دست پیدا کردند که اگرچه مانند حبابی در گیرودار جنگ جهانی ترکید و پس از آن نیز از دل ویرانههای آن دوران سربرنیاورد، اما تا امروز -حتی- بخش زیادی از ایدههای آنها در حال توسعه و ظهور و بروز است. آنها شهرها را محمل حرکت ماشینها می دانستند که البته چنین شد. آسمانخراشها و بلندمرتبهسازی را آینده معماری تلقی میکردند که البته همین هم شد. نوعی زیباشناسی خاص را دنبال میکردند که ابتدا در هالیوود به طور جدی به آن پرداخته شد و در سالهای اخیر با توسعه فنون معماری و سبک معماری هایتک تا حد قابل قبولی به آن هم نزدیک شدیم. آنها افقهایی را هم برای ایجاد رابطه میان زندگی شهری و فضا درنظر داشتند که هیچ بعید نیست کمی بعد به آن مرزها هم برسیم.
با این وجود خیلی مهم است بدانیم پس چرا فوتوریسم به کلی کنار زده شد؟ هنرمندان فوتوریست حساب چند چیز را نکرده بودند. آنها اصلا حساب بحرانهای کمرشکن محیط زیستی و اقتصادی زمانه را که معلول همین توسعههای بیرویه غرب بود، نکرده بودند. آنها همچنین با تسری ماشین به همه عرصههای زندگی حساب سرکوب عواطف انسانی و رابطه با طبیعت را هم نکرده بودند. طبعا پاسخ بشر فطرتجو به این یکهتازی فوتوریسم نباید پاسخ پذیرایی میبود. این شد که تصویرها و منظرهای فوتوریستی آرام آرام به پسزمینه و ماده خام فیلمهای هالیوودی بدل شد و در زندگی عمومی مردم هم نقشی تخیلی و فانتزی پیدا کرد.
قبل از این هم پلی را در یانوندیزاین دیده بودیم که ایجاد شکافی در میان آب رودخانه سعی کردهبود تا به فلسفهی نامگذاریش نزدیک باشد. نام آن پل، پل موسی بود! اما در پل موسی با یک ایده نوآورانه فنآورانه روبهرو نبودیم و تنها به مدد ساخت خوب و پیچیده یک شکاف کامل در میان یک رودخانه ایجاد شده بود. (هرچند اصلا کار راحتی نیست)
اما در یادبود واسلاو هاول با فنآوری روبهجلویی مواجه هستیم که به آب اجازه میدهد در عین حرکت و حفظ سیالیت و ایجاد حسی غریب برای مخاطب خیلی حساب شده طغیان بکند و در واقع آن را کنترل میکنند. اسلاو هاول یکی از آن غربیهاییست که در دوران کمونیسم در مقابل جریان کمونیستی به نفع جریان لیبرالی غربی ایستادگی میکند و حالا برای یادبود او، طراح سنکل اقدام به ساخت مسیری ۷۵ متری (معادل عمر ۷۵ ساله هاول و به معنای ۷۵ سال مقاومت و ایستادگی !!!) با عرض ۵ متر و عمق ۲ متر، به صورت مستقل و مقاوم در برابر جریان شدید آب کرده است که در مقابل آپارتمان مسکونی هاول از اسکله جدا میشود و با حفظ جهت جرکت خود و ایستادگی در برابر جریان آب تعریف میشود. برای رسیدن به آن لازم است از قایق استفاده کنید تا از اسکله به داخل فضای یادمان دست پیدا کنید. و ....
برای قهرمانهای خودمان، برای نکوداشت بزرگان مقاومت و ایثار -که به حق مردان ایستادگی بودند نه به مدد رسانه و پول و ...- چه کردهایم؟
گویا این تیموتی آلن کلا به عکاسی از فضاها و بناهای متروکه شهرت داره. این عکاس در مجموعه زیر یکی از بناهای بینظیر و پرقدرت عصر کمونیسم در بلغارستان رو سوژه خودش قرار داده و با انتخاب یکی از جملههای نقش شده بر روی بنا یعنی "گذشته ت رو فراموش کن!" مجموعه خودش رو نامگذاری کرده.
چیزی که در انتشار این پست برام جالب بود، قدرت بیان حاکم در این معماری کمونیستیه. بنایی عظیم که آدمی رو یاد بناهای کهن ادیان می ندازه و حتی کاشیکاری ها و طرحهای داخلی ش هم اگرچه در بیان و گرافیک مربوط به زمان اخیره اما به شدت حال و هوای جهان سنت داره.... اصلا در تصویری که بزرگان کمونیست به صورت کاشی شکسته نقش زده شدند، ابتدا انگار می کنی با چهره مردانی فرابشری و ابرانسان روبهرو هستی ...... و بنا هم چه از بیرون و چه از درون نقشی قدرتمند در بستر خودش ایفا می کنه.....
واقعا کمونیست رو باید دینی جدید در دنیای معاصر دونست. دینی که هنوز هم مومنانی داره و حتی در بحرانهای اخیر جهان در مقابل بدیل غربی ش یعنی امپریالیسم به مراتب موفقتر داره عمل می کنه.
------
نکته جالب دیگه اون که وقتی داشتند این بنا رو می ساختند، تصور میکردند به آخرالزمان و نقطه آرمانی بشر دارن میپیوندن.... کمی بهش فکر کن.