ماهی ها تا در آب هستند، چیزی از ضرورت آب نمی فهمند و این که چقدر حیاتشان به آب وابسته است؟ کافی ست ماهی کوچکی را برای لحظه ای از آب خارج کنی تا ببینی چه تقلایی دارد! بدنش را کشوقوس میدهد، خود را با تمام وجود از زمین میکند، به بالا می پرد؛ دوباره به زمین میافتد، دارد جانمیدهد! جان میدهد تا مگر به آب برسد! جان می دهد تا شاید حیات دوباره بیابد.
ماهی ها وقتی از آب بیرون آمدند، قیمت آب را تازه می فهمند...
ماهی ها غرقهی دریایند.
ماهی ها از این سو که غرقهی دریایند، قدر دریا را نیز خوب نمیدانند.
ماهی عاشق، میداند که قدر دریا را نخواهد دانست، پس تا دریا، دریاست آبششهایش را با تمام وجود از آب دریا پرمیکند و قطره قطرهی دریا را مزه مزه میکند. آن قدر که آبشش هایش به سوزش بیافتد. آن قدر که رمقی برایش نماند...
آن قدر که تنها، دریا بماند....
×××
حیات شیعه علیعلیه السلام در حب حسینعلیه السلام است؛
نور، معرفت، دانش، احساس، شادی، آرامش ، همه و همه و همه در غم دلگشای حسین علیه السلام است
و طبیعیست، به این ها فکر نکنی مادامی که در حریم امن او و در دریای نگاه کریمانه اش، غرقی!
×××
هیئت عزای اباعبدالله الحسین(ع) ، دریای بی پایان محبت اوست.
آی ماهی ها! آبشش های خود را از آب دریا پرکنید!
تا دریا، دریاست....
------------------------
این هیئت همان برنامهی سالانهایست که قبلترها، در یانون، اطلاع رسانده بودمش.
همان که با بچههای باصفایش یک اربعین را مهمان قیامت کربوبلای حسین (ع) بودم.