دورنمایی از رفتارهای ما نشان میدهد که خیلی دور نیست زمانی که نفت تمام شده باشد و لازم باشد برای تامین منابع انرژی روزمره خودمان عرق جبین بریزیم! مانند دوران سنت. اما یک تفاوت عمده این میان وجود دارد. در جهان سنت هر کس به همان میزانی که انرژی نیاز داشت میبایست عرق جبین میریخت. هر کس به هر میزان که نان و آرد نیاز داشت لازم بود چرخ آسیاب را بگرداند و تن را به زحمت بیاندازد. اما ما چه کردهایم؟
ما با ساخت شهرهای بزرگ و مجراهایی عظیم مصرف انرژی و تولیدات وسیع، امروز بیش از مجموع نیاز واقعی یکایکمان به مصرف انرژی نیاز داریم. در نتیجه اگر آن روزگار بی نفت سربرسد باید تصویری همانند مصر باستان را پیش چشم بیاوریم. تصویری که هرکسی باید در آن دوچندان انرژی بگذارد تا فرعونهای صنعت و سرمایه بتوانند به ساخت هرمهای بزرگ خودشان برسند....
برای رسیدن به چنین دورنمایی، لاجرم باید از همین روزها شروع کرد به جاانداختن این مساله. به این که میتوانی رکاب بزنی و انرژی تولید کنی و البته پول دربیاوری. میدانید در ابتدا هم جذاب است و هم همراه با صرفهجویی انرژی و تولید انرژیهای پاک اما اگر کمی به چرخه غلطی که دارد طی میشود فکر کنیم معلوم نیست از اینگونه طرحها خیلی خوشمان بیاید! این جا نیویورک. سامانهای موقت از تولید انرژی پاک به وسیله رکابزدن جمعیتی. گفته میشود هر رکابزن میتواند ۳۰۰ وات به انرژی تولیدی بیافزاید.
[منبع]