حسین سخا به رحمت خدا رفت....
پست قبلی «ما میتوانیم» را که دیدید و با حسین احمدی سخا بیشتر آشنا شدید. حسین صاحب ایدههای بزرگ و دل روشنی بود. ایدههای خوبی چون «کتاب بخوانیم» و «ما میتوانیم» از جمله حرکتهای خودجوش و مستقل او بودند. برای کسانی که حسین را میشناختند، مرگ او ناگهان و باورنکردنیست اما مرگ همیشه ناگهان است. حسین از جوانهایی بود که شاید عصر ما ظرف وجودش نبود و جز خوندل خوردن و لاغرترشدن سهمی از این عصر نداشت ... هستند در زمین جوانهایی که به راه آسمانها از کورهراههای زمین آشناترند.
----
بخش دیگری از مجموعه «ما میتوانیم» حسین احمدی سخا که این بار به برخی از دستاوردهای پزشکی ایران اسلامی اختصاص دارد در این پست منتشر شدهاست. به تذکر خود حسین سخا باید تاکید کنم که شعار ما میتوانیم اصلا مربوط به امام خمینیست و اول بار به همین ترکیب از ایشان صادر شده و حرکتها و حرفها و جریانهای سالهای اخیر هم به نوعی وامدار ایشان هستند.
در این پست دوست داشتم در مورد کارهای ما میتوانیم کمی فنیتر حرف بزنم. مجموعه پوسترهای ما میتوانیم به لحاظ گرافیکی چندان پیچیدگی ندارد و معمولا بیانی ساده از همان شعار مهمیست که در پای پوستر آمده و قرار دارد آن را بیان کند. اما چیزی که این کارها را ویژه میکند و به حسین سخا هم بیانی ویژه بخشیده بیان شاعرانه مجموعهی مامیتوانیم است. حسین با شاعرمسلکی ویژه خودش واقعیاتی خشک اما پرامید را مانند شعر بیان میکند. رنگ ها، فرمها و کنایات تنه به تنه شعر میزنند و از مفاهیم صنعتی و تکنولوژیکی عباراتی پرایهام و کنایه و شعرگونه پدید میآید.