- ۲ نظر
- ۰۹ اسفند ۹۳ ، ۲۱:۴۷
قریب به نه ماه از آخرین پست انتشاری یانوندیزاین میگذرد! و دقیقتر قریب به یک سال از کم فعالیت شدن و خسته شدن یانوندیزاین!
یانوندیزاین تا پیش از این یک سال، با جامعه بزرگ و علاقهمندی از حوزه طراحی ، معماری و هنر آمیخته شده بود. خیلیها در سالهای ۸۶ که فقط به فرستادن ایمیلهای گاهبهگاه دیزاین به صندوق ایمیلی معدودی از دوستان ورودی ۸۵ دانشگاه هنرم مشغول بودم تا همین آغاز سال ۹۶ ، کم کم روزانه با ایمیل روزنامه یانوندیزاین، سیر اینترنتی خودشان در جهان هنر و طراحی را شروع میکردند. خیلیها ابراز لطف فراوانی را در این سالها به تیم فعال یانوندیزاین ابراز کردهاند و همین خیلیها و بسیاری که منتقدانه و تیزبین همیشه ما را مدنظر داشتند، عمده انرژی و انگیزه پیشبرد حرکت یانوندیزاین بودند.
واقعیت آن است که مسائلی شخصی برای یکسالی این حرکت را متوقف کرد... اما عمده انگیزهای که این سالها پشت یانوندیزاین بود و اتفاقات خوبی که پیرامون آن در سالهای گذشته افتاده بود مانع آن میشد که به کل یانوندیزاین را فراموش کنیم....
ما به امید خدا از امروز یعنی ابتدای اردیبهشت ۹۷ دوباره با انگیزه شروع خواهیم کرد. با هم از جهان هنر و طراحی خواهیم دید.... روزانه و پابهپای تحولاتی که در پیرامون ماست.
یکی از قدرتمندترین وجوه معماری جهان باستان -که به زعم برخی اصلا اساسیترین وجه ماندگاری آن نیز هست- توجه خاص آن به نجوم و هندسه کیهانیست. در مورد بسیاری از بناهای گذشته بشری هنوز هم اختلافاتی هست که شاید در کنار کاربردهای مرسومشان نوعی رصدخانه یا بنایی با کارکرد موقت یا دائم نجومی نیز بوده باشند.
شاید انتظار نداشته باشیم با پیشرفت بیحد علم جزئی و تجربی در زمان ما نیز چنان ساختههایی طراحی و ساخته شود. اما جالب است بدانیم که چارلز روس دانشمند و هنرمند امریکایی، از ۱۹۷۱ یا به تعبیری دقیقتر از ۱۹۷۶ تا به حال در حال ساخت پروژهی عجیبی با نام محور ستارهای ست که نوعی مجسمه بزرگ نجومی یا نوعی رصدخانه طبیعی با پنج المان اصلیست که مجموعهی جامعی از رفتارهای نجومی سنتی را در خود جا داده است. بنای روس یک نظرگاه فوقالعاده به کیهان است. آیا ممکن است روزی از تمدن ما تنها همین گونه بناها برای آیندهگان بمانند؟ بناهایی که سر به بالا دارند.
در یک بستر نامتعادل بین دو نیروی متضاد، هنگامی که نیروی ضعیفتر اراده به ایجاد دوباره تعادل و یا تغییر آن به نفع خود کند، حماسه ایجاد میشود. ممکن است این بستر گاهی نبرد بین خیر و شر باشد یا پیروز شدن بر ضعفهای داخلی و یا مبارزه با بلایای طبیعی و یا حتی یک مسابقه ورزشی. این فاکتور مهم در انیمیشن کوتاه پرتگاه به خوبی رعایت شده است. انسان در مقابل طبیعت؛ آیا انسان به دست طبیعت رام میشود و یا با دیوانهگی هر چه تمامتر علیه آن به مبارزه برمیخیزد؟
این طور به نظر میآید که عنصر مبارزه خاستگاهی بسیار درونی در نهاد بشر دارد که شاید تمام هویت او به همین تلاش و خواستن و میل به مبارزه وابسته باشد. هر چند برای این عنصر بدلهای مختلفی زده شده و زمینهای مبارزه دروغین زیادی برپا شده است اما اگر هر فرد به نبرد اصلی خودش پی ببرد قطعا به دروازههای سعادت نزدیکتر خواهد شد.
ظاهر این اثر استعارهای برای مفاهیم عمیقتریست که از بیان آنها صرف نظر میکنم و لذت درک و فهم آنها را برای مخاطب دستنخورده باقی میگذارم.
انیمیشن پرتگاه خوشساخت است و به لحاظ کیفیت تولید، با کارهای کمپانیهای بزرگ برابری میکند. این اثر کوتاه توسط سه جوان جسور طی مدت حدود دو سال ساخته شدهاست. نکته جالب توجه در پیشبرد هزینههای این پروژه استفاده از ظرفیت عظیم سایت kickstarter به عنوان جهتدهنده حامیان مردمیست که به نظر میآید این الگو در کشور ما نیز قابل پیادهسازی ست.
برای یک رستوران مدیترانهای در نیویورک، مانتزالین صفحهای توریمانند از طناب ساخته است که دو قسمت رستوران را از هم جدا میکند. طبق گفتهی طراح ایدهی ابتدایی از میوههای انگور و زیتون، به خاطر حضور در سنت مدیترانهای گرفته شده است. همچنین با توجه به تاریخ ماهیگیری در یونان، طناب به عنوان مادهی اصلی به کار رفته است. مانتزالین از هنر بافندگی که به خصوص مورد علاقهی خانمهاست، اینبار در ابعاد بزرگ و در قالب معماری استفاده کرده است. به گونهای که با ایجاد شبکهای ضخیم از چند ردیف طناب ساختار اصلی آن را شکل داده و فضای خالی بین آن را نیز با ردیفهای نازکتری از طناب به هم متصل کرده است. به این شکل او یک صفحهی یکپارچهی مشبک را حدفاصل دو فضا کرده است.
شاید اگر به دور و بر خودمان دقیقتر شویم، نمونهی هنرها و صنایع دستی که با بافندگی سر و کار دارد را به وفور ببینیم. از حصیربافی در شمال و جنوب کشور برای تهیه وسایل گرفته تا کلاف کردن چوبهای نازک برای ساخت کپر در روستاها و نمونههایی دیگر. حال باید از خودمان بپرسیم که آیا طراحان داخلی نباید به فکر توسعه و استفاده از این تکنیکهای بومی در نیازهای روزمرهمان باشند؟
هرچند حماقت و زیباییشناسی جریان طراحی پارامتریک گاهی آزاردهنده میشود اما ساخت و پیچیدهگیهای دیجیتالی آن در برخی از این آثار چنان جالب توجهاند که سخت میشود از کنارشان به راحتی گذشت. حالا در کمتر از یک ماه (۱ روز کمتر!) دوباره مارک فورنس یعنی طراح پیشرو گروه THEVERYMANY خود را به یانوندیزاین رسانده است! این بار با یک پاویون خودایستا با ساخت قابل توجه و پیچیده.
فورنس با طراحی یک سازهی خوداتکای پوستهای متشکل از ۷۲۱ ورقه برش و خم خورده آلومینیومی و بیش از ۱۴ هزار اتصال نقطهای، یک فضای بازی متفاوت با چندین رنگ جذاب و طیفی خاص در پارکی در کانادا ساخته است. اسنادسازی دیچیتال طرح و سندهای نهایی که به منظور ساخت در محل تدوین شدهاند از دیگر جذابیتهای این اثر متفاوت هستند
هرچند طراحی میز، خاصبودن و زیبایی آن به خوبی دیده میشود اما چیزی که برای من قابل توجه است، نگاه کارکردی و فرمگراییست که در طراحی این اثر وجود دارد و انتخاب بخشی از هواپیما به عنوان نماد پرواز -البته با عملکردی تحسینبرانگیز- تفاوت آشکار مفاهیم مشترک ادبی در بستر تمدنی متفاوت را به خوبی نشان میدهد.
اولین تصویر هوایی از زمین را شاید نسل سنتاگزوپری برای ما آوردند؛ با زمین انسانهایشان. بیشتر ما هم خودمان در پروازهایی گاهبهگاهمان تجربه زمین از ناظر بالا آن هم در شب را داریم. هرچند این تجربه از پنجرههای کوچک و نهچندان شفاف یک هواپیما باشد. معمولا در همان دقایق اندک نگاه به زمین محو تماشا، به خیلی چیزها فکر میکنیم.... به زندگیهای از همه جا بیخبر در جریان، به هندسههای عجیب شهرها، به نور... و البته به خدا. خیلی ها از باورمندها این موقعها به خدا و عظمتش فکر میکنند، و غیرباورمندان برای پر کردن جای خالی تفکر به بینهایتی شیرین تصویرسازی و صورتبندی را جایگزین میکنند. شهر از بالا عجیب دیگرگون میشود. مسیرهای حرکت به جایجای نور تبدیل میشوند و هندسههای وسیع به مدارات الکترونیکی دقیق ساخته شده.
وینسنت لافورت، در مجموعه شهر گناه خود، لاسوگاس پرزرق و برق و فریبنده را از ارتفاع حدودا سه کیلومتری از سطح زمین در شب عکاسی کردهاست. به زعم خودش یک مدار الکترونیکی غولپیکر را! از آن بالا چهقدر همه این دستگاه انسانساخت عصیانمدارانه بازیچه میشود! راستی از آن بالاتر واقعا زمین خدا چگونه است؟
عمده صندلیها و مبلمانی که امروز طراحی میشود، دارای ظاهری مینیمال و ساده است که گاهی کارکردهای چندگانه نیز دارند. طرح کالو اما نگاهی دیگر به صندلیهای تکنفره داشته است. ساختار برگرفته از فرمهای طبیعی، سطح پر از خطوط شبیه به بافت چوب و انحناهای فراوان، آن را نه تنها از این فضای مینیمال دور کرده، بلکه این صندلی را از یک محصول ساخته شده با مصالح طبیعی نیز فراتر برده است. طراحان با الهام گرفتن از فرم بدن انسان و مواردی دیگر، این صندلیِ سه پایه را از دو قسمت مجزا ساختهاند به نحوی که هیچگونه اتصالاتی در ساختار آن مشاهده نمیشود. خطوط نمایان بر سطح این محصول بر روانی فرم و انحناهای فراوان آن تاکید میکنند.
نکتهی جالب درمورد صندلی این است که، به خاطر انتزاع از طبیعت در فرم و طرح و هندسهی متفاوتی که به کمک دستگاه سیانسی ساخته شده، هنگام قرار دادن آن در یک بستر طبیعی، این صندلی به یک حیوان سهپا بیشتر شبیه میشود! تا یک صندلی ساده. البته همین موضوع شاید دلیلی کامل باشد بر همهپسند نبودن چنین محصولی!
خیل اوقات اشتباهاتمان به خاطر آن است که گزینههای مناسبتر را نمیشناسیم. به خصوص طراحان بایستی بتوانند کیفیتی که هنوز وجود ندارد را به خوبی تصور کنند. حال تصور کنید شهرهای شلوغی مثل توکیو، که خیابانهایش غرق در تابلوها و بیلبوردهای گوناگون است بدون تبلیغات چه شکلی خواهد شد؟ نیکولاس دمینِ گرافیست، این کار را برای ما راحت کرده و تنها نوشتههای تبلیغاتی را از روی تابلوی آنها پاک کرده است. حالا دیگر نیازی به توضیح دادن نیست که بدون شلوغیهای بصری چهقدر آرامش روانی بیشتر و منظرها زیباتر میشوند. میتوانید خودتان ببینید.