- ۲ نظر
- ۲۷ شهریور ۹۳ ، ۱۱:۰۹
قریب به نه ماه از آخرین پست انتشاری یانوندیزاین میگذرد! و دقیقتر قریب به یک سال از کم فعالیت شدن و خسته شدن یانوندیزاین!
یانوندیزاین تا پیش از این یک سال، با جامعه بزرگ و علاقهمندی از حوزه طراحی ، معماری و هنر آمیخته شده بود. خیلیها در سالهای ۸۶ که فقط به فرستادن ایمیلهای گاهبهگاه دیزاین به صندوق ایمیلی معدودی از دوستان ورودی ۸۵ دانشگاه هنرم مشغول بودم تا همین آغاز سال ۹۶ ، کم کم روزانه با ایمیل روزنامه یانوندیزاین، سیر اینترنتی خودشان در جهان هنر و طراحی را شروع میکردند. خیلیها ابراز لطف فراوانی را در این سالها به تیم فعال یانوندیزاین ابراز کردهاند و همین خیلیها و بسیاری که منتقدانه و تیزبین همیشه ما را مدنظر داشتند، عمده انرژی و انگیزه پیشبرد حرکت یانوندیزاین بودند.
واقعیت آن است که مسائلی شخصی برای یکسالی این حرکت را متوقف کرد... اما عمده انگیزهای که این سالها پشت یانوندیزاین بود و اتفاقات خوبی که پیرامون آن در سالهای گذشته افتاده بود مانع آن میشد که به کل یانوندیزاین را فراموش کنیم....
ما به امید خدا از امروز یعنی ابتدای اردیبهشت ۹۷ دوباره با انگیزه شروع خواهیم کرد. با هم از جهان هنر و طراحی خواهیم دید.... روزانه و پابهپای تحولاتی که در پیرامون ماست.
روستایی در اتریش که با تپهای چهل متری در یک سمتش شاخص شده است. برادران فیرسینگر تصمیم میگیرند کاربری جدید و متفاوتی را به روستا اضافه کنند. آنها سازهای به ارتفاع حدود 8 متر را روی تپه بنا میکنند که پشت آن به روستا و رویش به سمت مزارع است. بدنهی سکو از صفحات مثلثی مدولار تشکیل شده که در کل فرمی شبیه به گرامافون را ایجاد کرده است. بدین شکل خاصیت آکوستیک آن هم تقویت میشود. صفحات توسط لولهای فلزی در سرتاسر قسمت داخلی آن بر روی زمین استوار شده است. فرم درونگرا، پوشش شکسته و رنگ سبک سازه، موجب میشود چنین کاربری مدرنی در فضای روستا آزاردهنده نباشد. پاتوق فیرسینگرها علاوه بر کابریهایی شبیه سنِ نواختن موسیقی، چشم انداز زیبا و قاب خاصی را هم فراهم میکند که اگر هیچ فعالیتی هم درون آن انجام نگرفت از شکاف پشتی بتوان دورنمای روستا را به تماشا نشست.
دیدهاید در طبیعت چقدر خوب رنگهای مکمل و غیرمکمل و قاعدههای مختلف هنری درهممیآمیزند و اصلا قوانین خودساخته ما از زیبایی بیاعتبار میشوند و کماکان طبیعت زیباست؟ تا آنجا که برخی معنای زیبایی را اصلا در ارتباط با همین طبیعت و نزدیکی به آن پیدا کردهاند. ما در دانشگاههایمان سوادی بصری را به دانشجویان هنر القا میکنیم که تدوین چندین دهه اخیر است و هرچند از واقعیتهای مهمی خبر میدهد اما به کلی در نسبت با طبیعت و روابط پنهان زیبای آن ناکارآمد است.
پروانه دلفانی، نقاش و عضو هیئت علمی هنر در دانشگاه زنجان، برای اثبات دگرگونی روابط همنشینی رنگها در طبیعت و دگرگونی مفاهیم سواد بصری و زیبایی، دست به ساخت تمریناتی در همنشینی رنگهای طبیعی زده است که با الگوهایی ایرانی اسلامی ترکیببندی شدهاند. این تمرین اولیه کم کم به عنوان یک فعالیت هنری مستقل، یک سبک صنایع دستی نو و البته یک نوآوری هنری ارزشمند از سوی هنرمند پیگیری شده است.
به واقع طبیعت خدا چقدر عجیب است...
برای طراحی یک بنا، وقتی که در مجاورت ساختمانهای دیگر قرار گرفته، معمولا ویژهگی همسایههای سایت عاملی تاثیرگذار است. چیزی که شاید در مسکونیسازی ایران خودمان چندان به آن توجهی نمیشود. معمار ژاپنی، دایسوکه، خانهای مسکونی را در یکی از محلات توکیو طراحی کرده که به طور ویژه به این موضوع توجه داشته است. با وجود کمبود فضا در این پروژه دایسوکه سعی کرده تا فضاهای متفاوت را با ایدهای خلاقانه از هم جدا کند. او در خانههای معمولی منشوری یک شکست عمودی ایجاد کرده و با دور کردن این دو قطعه از هم، دو فضای متفاوت با حریمهای خاص و همچنین دو حیاط کوچک مجزا را شکل داده است. اما برای حفظ هندسهی بنا، وهمچنین همخوانی با سطح ساختمانهای مجاور، دیوارههای حیاط را با همان فرم قبلی خانه و با پوششی شفاف پوشانده است و به این ترتیب از نمای بیرونی به نظر میرسد که خانه به دو نیم تقسیم شده!
با وجود آنکه عظمت سازههای دوران معاصر استفاده از مصالح طبیعی و یا بومآورد را محدود کرده است اما هنوز هم میتوان در ساخت سازههای وسیع به فکر استفاده از مصالح طبیعی بود. استادیوم پانچو که توسعه یک بافت قدیمی فوتبالی در کشور مجارستان است با استفاده از سازههای عظیم خوش فرمی از ترکیب بتن مسلح و چوبهای فرمدادهشده, پوشانده شدهاست. طراحان بنا تاماس روبروسی و معماران دوپاروم با استفاده از این مصالح طبیعی توانستهاند از یک سازه غول پیکر فراانسانی یک سازه دوستداشتنی و فضایی ملموس و انسانی بسازند؛ درست مانند معماری گوتیک اروپا.
خرگوش سفید بزرگ رو به آسمان دراز کشیده و میاندیشد، دستهایش را باز کرده و گوشهای پهنش روی علفها را پوشانده است. لبخند رضایت روی صورت خرگوش نشان از آسودهگی او و فراغت از غم دنیا دارد. رهگذرها با گذر از کنار او لحظهای از اندازهی غیر طبیعی خرگوش سفید جا میخورند و سپس شاید همراه با او احساس فراغت را تجربه میکنند.
فلورنتین هافمن، خالق هلندی این اثر، با دیدی فانتزی این خرگوش عظیم الجثه را با استفاده از تکههای کاغذ، چوب و پلی استایرن ساخته است و آن را به پناهگاه نظامی سابق در کشور تایوان تکیه داده است. هافمن که پیش از این نیز کاری را از او در یانوندیزاین دیده بودیم، در کارهایش غالبا از مواد در دسترس یا بازیافتی استفاده میکند. او همچنین تخصص خاصی در ساختن مجسمههای غولآسا با توجه به محیط اجرا دارد.
این روزها از اخبار آسوشیتدپرس تا بیست و سی صحبت از خانه سه طبقه شریفیها در تهران را میشنویم. خانهای که توسط دفتر معماری علیرضا تغابنی و به منظور پاسخگویی به دو صورت مساله جدی معماری خودمان یعنی تفاوتهای اقلیمی زمستان و تابستان ما و دیگری نیاز به حریم و امکان درونگرایی در عین بیرونگرایی با ارائه راهکاری مکانیکی طراحی و اجرا شده است. متاسفانه مثل خیلی چیزهای دیگر سایه سنگین سیاست و پروپاگاندا مانع دیده شدن درست طرح شد. از خبرگزاریهای خارجی که به طعنه از معماری مدرن و لوکس در تهران گفتند تا واحد مرکزی خبر که جولان صاحبان سرمایه را در مقابل السیدیهای غولپیکر استودیو پخش به نقد کشید.... اما خانه شریفیها -اگر نقدهایی حرفهای برمیداشت- اتفاقا شریفتر از این نقدها بود.
شکی نیست که سرمایهداران بسیاری در خلا حاکمیتی و قانونی امروز کشور، سرمایههای وسیعی را مصروف امور نازله و کمبازده برای کشور کردهاند و امروز فاصله طبقاتی و ناهنجاریهای رفتاری زیادی از این ناحیه گریبانگیر ماست. اما خانه شریفیها اتفاقا نقطه حداقل عاقلانه این لوکسگرایی ست. شریفیها اگر این چنین طراحی نمیشد یک بنای پرکار و پرخرج نما رومی سنگی نظیر خانه بسیاری از مسئولین سرمایهدار دولتهای سرمایهداری در ایران میشد. اما با همراهی کارفرما و طراحی معقول و نوآورانه معماران، امروز خانهای داریم که تلاشی برای حل معضلات معماریست. خانهای که پذیرفته در مسابقه تراکم شرکت نکند و کمتر از حد معمول بسازد اما تابستان و زمستانش با چرخشهای مکانیکی حساب شده، تغییرات معقول دارد و فراخور نیازهای حریمی نیز میتواند جمع بشود یا خود را نشان بدهد...
مساله تکفیر و سلفیگری که در سالهای اخیر با حمایتهای همهجانبه دولتهای غربی در خاورمیانه گریبانگیر مسلمان شده است، این روزها دارد به اوج حساس خود میرسد. تقریبا روزی نیست که اخبار هولناک جنایتهای حیوانی این از حیوان پستترها را نشنویم. جنایاتی در حق زنان و کودکان و مظلومان در عراق و سوریه و افغانستان و.....
تکفیریگری معاصر از کجا و به دست چه کسانی و اصلا با چه انگیزه هایی شکل گرفت؟ پاسخ به این سوال مهم را طراحان خانه طراحان انقلاب اسلامی در قالب موشن اینفوگرافی سیاسی دیگری داده اند. مجموعه موشنگرافیک های تکفیریها در سه قسمت، بنا دارد تا پرونده تکفیریگری معاصر را ورق بزند.
هرچند وجوه محتوایی این طور کارها، و تناسب فرم اتخاذ شده با محتوا شرطی اساسی در پذیرش این گونه آثار است اما منصفانه باید گفت مجموعه موشن-اینفوگرافی های سیاسی این روزها به رکود فرمی و در جا زدن در قالب تکرار تمهایی تثبیت شده برای خوانش مقالههایی سیاسی بدل شدهاند. این روزها جای ابداعات فرمی و ابتکارات تصویری، که با بیانی هر روز نو مفاهیم را منتقل کنند، سخت در این عرصه حس میشود.