این روزها از اخبار آسوشیتدپرس تا بیست و سی صحبت از خانه سه طبقه شریفیها در تهران را میشنویم. خانهای که توسط دفتر معماری علیرضا تغابنی و به منظور پاسخگویی به دو صورت مساله جدی معماری خودمان یعنی تفاوتهای اقلیمی زمستان و تابستان ما و دیگری نیاز به حریم و امکان درونگرایی در عین بیرونگرایی با ارائه راهکاری مکانیکی طراحی و اجرا شده است. متاسفانه مثل خیلی چیزهای دیگر سایه سنگین سیاست و پروپاگاندا مانع دیده شدن درست طرح شد. از خبرگزاریهای خارجی که به طعنه از معماری مدرن و لوکس در تهران گفتند تا واحد مرکزی خبر که جولان صاحبان سرمایه را در مقابل السیدیهای غولپیکر استودیو پخش به نقد کشید.... اما خانه شریفیها -اگر نقدهایی حرفهای برمیداشت- اتفاقا شریفتر از این نقدها بود.
شکی نیست که سرمایهداران بسیاری در خلا حاکمیتی و قانونی امروز کشور، سرمایههای وسیعی را مصروف امور نازله و کمبازده برای کشور کردهاند و امروز فاصله طبقاتی و ناهنجاریهای رفتاری زیادی از این ناحیه گریبانگیر ماست. اما خانه شریفیها اتفاقا نقطه حداقل عاقلانه این لوکسگرایی ست. شریفیها اگر این چنین طراحی نمیشد یک بنای پرکار و پرخرج نما رومی سنگی نظیر خانه بسیاری از مسئولین سرمایهدار دولتهای سرمایهداری در ایران میشد. اما با همراهی کارفرما و طراحی معقول و نوآورانه معماران، امروز خانهای داریم که تلاشی برای حل معضلات معماریست. خانهای که پذیرفته در مسابقه تراکم شرکت نکند و کمتر از حد معمول بسازد اما تابستان و زمستانش با چرخشهای مکانیکی حساب شده، تغییرات معقول دارد و فراخور نیازهای حریمی نیز میتواند جمع بشود یا خود را نشان بدهد...
[+]