اول بار که در بازی کودکانهای چشم به چشمی میکروسکوپ گذاشتم اعجابی حیرت انگیز فراگرفت من رو. راستش آدمی سخت باور می کنه جهان چیزی غیر از محسوس لوس خودش باشه :) و وقتی با چیزهایی ورای محسوسش حتی در همین عالم ماده روبه رو می شه راهی نداره جزیک تصمیم خیلی خیلی بزرگ.
یا باید منکر چیزی در پس پرده بشه و ظرف قسمت سیاه وجودش رو بسط بده یا باید سربه سجده بگذاره و سبحانک سبحانک مااعظم شانک واقهر سلطانک .... سربده.
غافل از اون که ظرف قسمت تاریک و سیاه آدمی از سنگه و چندان قابلیت انبساط نداره....
بی دلیل نیست که بزرگان علم تجربی یا خیلی خیلی ملحد می شن یا خیلی خیلی موحد.
سفر به جهان میکرو. جهانی ورای محسوس من و تو. جهانی که مدام در ذکره. در چینش های اعجاب آورش. در تزویج ها و زادن هاش ... در بودن و شدن هر لحظه ش.
- ۲ نظر
- ۱۷ آبان ۹۰ ، ۲۰:۴۷