در حاشیه ی بازیهای لندن این مجسمه های آینه و نور پنج و خورده ای متری نصب شده بود!
جالب بود.
- ۰ نظر
- ۱۶ مهر ۹۱ ، ۲۱:۴۳
قریب به نه ماه از آخرین پست انتشاری یانوندیزاین میگذرد! و دقیقتر قریب به یک سال از کم فعالیت شدن و خسته شدن یانوندیزاین!
یانوندیزاین تا پیش از این یک سال، با جامعه بزرگ و علاقهمندی از حوزه طراحی ، معماری و هنر آمیخته شده بود. خیلیها در سالهای ۸۶ که فقط به فرستادن ایمیلهای گاهبهگاه دیزاین به صندوق ایمیلی معدودی از دوستان ورودی ۸۵ دانشگاه هنرم مشغول بودم تا همین آغاز سال ۹۶ ، کم کم روزانه با ایمیل روزنامه یانوندیزاین، سیر اینترنتی خودشان در جهان هنر و طراحی را شروع میکردند. خیلیها ابراز لطف فراوانی را در این سالها به تیم فعال یانوندیزاین ابراز کردهاند و همین خیلیها و بسیاری که منتقدانه و تیزبین همیشه ما را مدنظر داشتند، عمده انرژی و انگیزه پیشبرد حرکت یانوندیزاین بودند.
واقعیت آن است که مسائلی شخصی برای یکسالی این حرکت را متوقف کرد... اما عمده انگیزهای که این سالها پشت یانوندیزاین بود و اتفاقات خوبی که پیرامون آن در سالهای گذشته افتاده بود مانع آن میشد که به کل یانوندیزاین را فراموش کنیم....
ما به امید خدا از امروز یعنی ابتدای اردیبهشت ۹۷ دوباره با انگیزه شروع خواهیم کرد. با هم از جهان هنر و طراحی خواهیم دید.... روزانه و پابهپای تحولاتی که در پیرامون ماست.
در حاشیه ی بازیهای لندن این مجسمه های آینه و نور پنج و خورده ای متری نصب شده بود!
جالب بود.
تصویرسازیهایی کلاژ وار با موضوع المپیک در هر کدوم با برش هایی از رنگ تونسته به تصویرسازی و القای حسی کامل از یکی از رشتههای ورزشی دست پیدا کنه؛ انتخاب رنگها بسیار حساب شده ست .
مجموعه تصویرسازیهای شورانگیز Charis Tsevis با موضوع المپیک بهانه ی خوبی شد که مدال آوری و افتخار آفرینی ورزشکارهای ایران اسلامی رو هم تبریک بگم.
-----
جالب اون جاست که گویا المپیک قبل مسئول مدال نیاوردن ورزشکارها دولت احمدی نژاد بدبخت بوده اما افتخار این مدال آوری ها و رکوردزنی اخیر در بازیهای المپیک تنها و تنها محصول تلاش فردی ورزشکارهاست و دخلی به دولت این بنده خدا نداره...
به این باید گفت اندرحکایت خباثت جریان اصلاح طلب در ایران.....
مشعل المپیک 2010 یکی از طراحی های ویژه در طول تاریخ مشعل های المپیک بود.
نگاه طراحانه ی این اثر به گونه ای متفاوت بود که به خلاقیت و بیانی نو و تازه از این سنت متداول دست پیدا کرده بود. مشعل بر خلاف بارهای گذشته، مجموعه ای آتش دان منفرد بود که در حرکتی شعاعی و مانند بسته شدن یک گل ، تبدیل به مشعل بلند و یکپارچه می شدند؛
چیزی در مایه های بیان وحدت و همدلی میون کشورهای شرکت کننده که هر کدوم آتشی به چراغ دان این بازی ها اضافه کرده و اجاق ش رو گرم کرده.....
از نقدهای کلی م بر جریان المپیک مطلعین اما مطابق مانیفست این روزنه، نباید دیدن دیدنی ها رو کنار بگذاریم.
چهار تمبر به مناسبت بازیهای المپیک امسال لندن چاپ شده که حاوی نگاهی مشترک هستند و به طور ویژهای عکاسی و تهیه شدن
در همه این تمبرها به صورت نمادین یکی از شاخه های ورزشی المپیک با بنایی شاخص در لندن مشابهت داده شده و به این ترتیب المپیک 2012 متعلق به لندن 2012 شده.
----------
بگذارین یک گله گی بکنم از خودامون. وقتی یک رویداد رو این طوری همه جانبه ساپورت تبلیغاتی و هنری می کنن یقینا نتیجه ش رو -که به حماقت کشیدن ملت ها باشه- خواهند دید و تو دل همین ایران خودمون چه ساعت ها که از ما هدر این مسابقات و دغدغه اون نمی شه؛ تا جایی که میان حتی همین جا در ذیل پست های المپیکی ما اون طور که انگار دارن از کیان و هویت و عزتشون دفاع می کنن، از المپیک دفاع می کنن!
اما ما، جمهوری اسلامی ، برای رخدادهایی به واقع مهم در عالم نظیر سالگرد انقلاب اسلامی مون یا جنگ تحمیلی مون، چه می کنیم!؟
در این پست مجموعه گرافیک و گرافیک محیطی و فضاسازیهای مربوط به المپیک لندن 2012 رو با هم مشاهده می کنیم. سهم چون منی از جریان المپیک فکر کنم همین چند پستی باشه که این چند وقت از بناهای مربوط به المپیک و یا مثل این پست از هنرهای وابسته به جریان المپیک می ذارم چون به واقع اون قدر بیکار نشدم و وقت رو مجانی به دست نیاوردم که پای تلویزیون جمهوری اسلامی به پای مسابقات المپیک هدر بدم.
خب پست رو مشاهده میکنین و میبینین که تعداد طرح ها به حدیه که نمیتونم در مورد تکتکشون نظر بدم. بگذارین تنها در مورد لوگوی مسابقات و الگوهای اقتباسی از اون که به نوعی خیلی از طرحهای موجود در این مجموعه رو انتظام داده نکتهای بگم.
استفاده از پوشش های چادری در نقش دیوار و جدارههای پیرامونی بنا با همون منطق انحناهای دوگانه لازم برای سازهای عمل کردن این پوشش ها...
فکر کنم فصلی نو در نحوهی استفاده از این پوشش ها باشه چنین کاری
آبنماهای شهری معمولا حوضها و فوارههایی خیلی معمول و غالبا بدون کارایی جدی در فضاهای شهری هستند. البته در شهرهای قدیم ما این طور نبوده. یک حوض ساده به علت تناسب خوبش با فضای پیرامون چه به لحاظ اقلیمی چه به لحاظ ابعاد و هم کاربری خیلی خوب هم عمل می کرده در فضا و کلی تلطیف می کرده محیط رو. آب روشنی بوده و آیت الاهی و پدران ما دیدگان شون رو از نور و روشنی و دیدن نشانه های خدا برهم نمی بستن.
در روزگار ما ، که کمتر دیدگان بینا داریم و حتی کمتر دیدگان بینا جستجو می کنیم، آب و آبنما هنوز می تونه تلطیف کننده فضا باشه والبته کاربری های fun هم بهش اضافه شده. تفریح و خلاصه باز هم یه جورایی تلطیف فضای هنجارهای اجتماعی به نوعی! هرازچندگاهی ابداعی و طرحی نو از آب و آبنما در بسترهای شهری طرح می شه . طرح زیر یکی از شجاعانه ترین هایی بود که تا به حال دیدم.