چندباری قصد کردم این جا در یانوندیزاین در مورد پاویلیونها چند خط بنویسم که تا حالا فرصت نشده بود. اما این بار چند خطی می نویسم.
ببینین. در مورد وجوه سیاسی و فرهنگی و تاریخی نمایشگاه ها به خصوص نمایشگاههای بینالمللی معروف به اکسپو نمی خوام حرف بزنم. نکته مورد نظر من نسبت این نمایشگاهها با هنر و هنرمنده.
با ظهور شیوهها و روشهای ساخت نوین در عصر جدید و پیشرفت صنعت، آرام آرام سرعت پیشروی تخیل هنرمندانه و معمارانه به طور شگفتی از امکانات واقعی زندگی جلو افتاد. عرصهی واقعی و نقد زندگی جای بروز این تخیلات نبود. چه این که اروپا و اروپایی درگیر مشکلات فراوونی بود که اجازه نمی داد به راحتی این تخیلات در بسترهای واقعی زندگی شهری بروز کنه. لاجرم عرصه ای غیرواقعی تر و با امکانات بیشتر نیاز بود...
اکسپوها ، نمایشگاه ها و غرفه ها این عرصه بودند. پاویلیونها اولا توسط سرمایه هایی به مراتب بیشتر از سرمایههای آدمهای حقیقی ساخته میشدند. برد تبلیغاتی وسیع داشتند و امکان این رو داشتند که ایده های نو رو در عرصه های بزرگتری مطرح کنند. سازه ها و بناهایی لزوما ثابت نبودند و فرصت خطا کردن در اون ها مهیا بود. و از همه مهمتر اونها مابهازای نیازی اصیل نبودند تا لاجرم دست معمار و هنرمند رو ببندن و نگذارن هرچه دلش می خواهد انجام بده.... خلاصه عرصه بروزات نفسانی هنرمندانه در این طور طراحی ها به مراتب فراهم بود. این طور شد که کم کم می بینیم غرفه های قرن اخیر گاهی عرصه بروز مهمترین ایده های عصر بودند ...
حتی همین امروز هم خیلی از ایده های نوآورانه و طرحهای آوانگارد اولین بار در یک غرفه در دل نمایشگاهی منطقه ای یا بین المللی به ظهور می رسن.