- ۰ نظر
- ۱۲ شهریور ۹۴ ، ۲۲:۳۳
قریب به نه ماه از آخرین پست انتشاری یانوندیزاین میگذرد! و دقیقتر قریب به یک سال از کم فعالیت شدن و خسته شدن یانوندیزاین!
یانوندیزاین تا پیش از این یک سال، با جامعه بزرگ و علاقهمندی از حوزه طراحی ، معماری و هنر آمیخته شده بود. خیلیها در سالهای ۸۶ که فقط به فرستادن ایمیلهای گاهبهگاه دیزاین به صندوق ایمیلی معدودی از دوستان ورودی ۸۵ دانشگاه هنرم مشغول بودم تا همین آغاز سال ۹۶ ، کم کم روزانه با ایمیل روزنامه یانوندیزاین، سیر اینترنتی خودشان در جهان هنر و طراحی را شروع میکردند. خیلیها ابراز لطف فراوانی را در این سالها به تیم فعال یانوندیزاین ابراز کردهاند و همین خیلیها و بسیاری که منتقدانه و تیزبین همیشه ما را مدنظر داشتند، عمده انرژی و انگیزه پیشبرد حرکت یانوندیزاین بودند.
واقعیت آن است که مسائلی شخصی برای یکسالی این حرکت را متوقف کرد... اما عمده انگیزهای که این سالها پشت یانوندیزاین بود و اتفاقات خوبی که پیرامون آن در سالهای گذشته افتاده بود مانع آن میشد که به کل یانوندیزاین را فراموش کنیم....
ما به امید خدا از امروز یعنی ابتدای اردیبهشت ۹۷ دوباره با انگیزه شروع خواهیم کرد. با هم از جهان هنر و طراحی خواهیم دید.... روزانه و پابهپای تحولاتی که در پیرامون ماست.
حالا که در یانوندیزاین با بانکسی (Banksy) و کارهای شهری اون که به واقع کارهایی خاص و با بیانی ویژه هستند آشنا شدیم بگذارین با برخی از کارهای تجسمی اون که با امضای بانکسی و در وبسایتش منتشر شده یا به طور ناشناس به برخی گالریهای فرستاده شده هم آشنا بشیم.
در غالب این کارها هم نگاه رند و منحصر به فرد این هنرمند دیده میشه. اثری که پارلمان انگلیس رو در حالی نشون می ده که همه اعضای اون شامپانزههایی مغرور هستن یا اثر دوم که مربوط به رسواییهای اخلاقی برخی کشیش های کاتولیکه که هنرمند با نصب کاشیهای دستشویی در چند رنگ نزدیک به رنگبندی مجسمه بر روی چهره اون و القای حس سانسور چهره مجسمه به بهترین نحو ممکن فضاحت مورد نظر رو مطرح کرده. مجسمهی مذکور برای یک گالری تجسمی فرستاده شده....
بعد از گذاشتن پست مربوط به بانکسی متوجه شدم که به هنرهای خیابانی اقبال خوبی هست. اتفاقا در این پست هم بهترین آثار مربوط به همون بانکسی هست.
هنرهای خیابانی شاخهای از هنرهای تصویری و تجسمی هستن که در پی رشد قارچگونه شهرهای غالبا خاکستری و کثیف مدرن روزبهروز نیازشون بیشتر حس میشه و بر تعداد آثارشون هم اضافه میشه؛ چرا که بلاخره لازمه به نحوی فضای شهر رو قابل تحمل کرد و با ارائه گوشههایی هنری فرصت کشفهای محدود رو برای ساکنان بیچاره شهرهای زندانگونه مدرن فراهم کرد.... در همین تهران خودمون این سالها خیلی زیاد به نقاشی دیواری مفهومی و فرمی بها داده شده و تقریبا شهرداری هر دیوار بزرگ خاکستری معطلی رو آرام آرام در زیر سطلها رنگ و طرح میبره.....
ولی به راستی این راهشه؟ شهرهایی غیرقابل تحمل درست کنیم و بعد سعی کنیم اونها رو قابل تحمل نشون بدیم؟