بلاخره عکاسی هم به حلقه هنر وارد شد. مجموعه عکس «دنیای درون» اثر حمید صفآرا، پس از ارایه در ششمین جلسه حلقه هنر، یعنی همین جلسه قبل مورخ پنجم تیرماه ۱۳۹۲ با حضور هنرمند و کارشناسان حلقه هنر تحلیل و بررسی شد.
- ۰ نظر
- ۱۱ تیر ۹۲ ، ۲۲:۰۱
قریب به نه ماه از آخرین پست انتشاری یانوندیزاین میگذرد! و دقیقتر قریب به یک سال از کم فعالیت شدن و خسته شدن یانوندیزاین!
یانوندیزاین تا پیش از این یک سال، با جامعه بزرگ و علاقهمندی از حوزه طراحی ، معماری و هنر آمیخته شده بود. خیلیها در سالهای ۸۶ که فقط به فرستادن ایمیلهای گاهبهگاه دیزاین به صندوق ایمیلی معدودی از دوستان ورودی ۸۵ دانشگاه هنرم مشغول بودم تا همین آغاز سال ۹۶ ، کم کم روزانه با ایمیل روزنامه یانوندیزاین، سیر اینترنتی خودشان در جهان هنر و طراحی را شروع میکردند. خیلیها ابراز لطف فراوانی را در این سالها به تیم فعال یانوندیزاین ابراز کردهاند و همین خیلیها و بسیاری که منتقدانه و تیزبین همیشه ما را مدنظر داشتند، عمده انرژی و انگیزه پیشبرد حرکت یانوندیزاین بودند.
واقعیت آن است که مسائلی شخصی برای یکسالی این حرکت را متوقف کرد... اما عمده انگیزهای که این سالها پشت یانوندیزاین بود و اتفاقات خوبی که پیرامون آن در سالهای گذشته افتاده بود مانع آن میشد که به کل یانوندیزاین را فراموش کنیم....
ما به امید خدا از امروز یعنی ابتدای اردیبهشت ۹۷ دوباره با انگیزه شروع خواهیم کرد. با هم از جهان هنر و طراحی خواهیم دید.... روزانه و پابهپای تحولاتی که در پیرامون ماست.
بلاخره عکاسی هم به حلقه هنر وارد شد. مجموعه عکس «دنیای درون» اثر حمید صفآرا، پس از ارایه در ششمین جلسه حلقه هنر، یعنی همین جلسه قبل مورخ پنجم تیرماه ۱۳۹۲ با حضور هنرمند و کارشناسان حلقه هنر تحلیل و بررسی شد.
درست است که ناهنجاریهای اجتماعی بد است اما گاهی هنرمندان حرفهایی شکسته در گلو دارند که به هیچ وجه بستر لازم برای طرح آنها به طور رسمی نیست. گاهی هم خود حرفها طوری هستند که قالبشان نوعی ناهنجاری اجتماعی است. باید بین این طور ناهنجاریها که اتفاقا هنجارساز است با یک ناهنجاری مخرب فرق قائل شویم.
گرافیتیها و هنرهای خیابانی -نه همیشه اما گاهی- این طور هستند. حرفهایی که تنها در بستر یک به ظاهر ناهنجاری اجتماعی قابلیت بیان دارند... اگرچه خیلی از هنرهای خیابانی امروز به جای آن که حرفی ناگفتنی باشند بازیهای کودکانه فرم هستند اما هنوز هم این قالب قابلیتهای فراونی دارد که کمتر به آن توجه شده و کشف شده است. برد داونی یکی از هنرمندان پرکار هنرهای خیابانی ست که گهگاهی در میان کارهایش حرفهای جالبی هم پیدا میشود.
کریستین ایسلاند در مجموعه تصاویر Honkey Kong با ارائه تصویری سورئال از شهر هنگکنگ تونسته اون رو مانند فضاهای بازیهای کامپیوتری دوبعدی به مخاطب بشناسونه. مجموعه تصاویر از بالای برجهای بلند هنگکنگ گرفته شده و در اونها سعی شده ترکیببندی سطوح و خطوط بستر به بهترین نحو ممکن القای بافت شهری کنه.
درسته این تصاویر بیانی غیرواقعی دارند اما به واقع در شهرهای بزرگ دنیا که بخش قابل توجهی از بدنه اجتماع سهم زیادی از روزشون با دیدی از بالا به شهر نگاه میکنن شاید هم چندان نباید چنین نگاهی به شهر رو غیرواقعگرا تلقی کرد!
بعد از گذاشتن پست مربوط به بانکسی متوجه شدم که به هنرهای خیابانی اقبال خوبی هست. اتفاقا در این پست هم بهترین آثار مربوط به همون بانکسی هست.
هنرهای خیابانی شاخهای از هنرهای تصویری و تجسمی هستن که در پی رشد قارچگونه شهرهای غالبا خاکستری و کثیف مدرن روزبهروز نیازشون بیشتر حس میشه و بر تعداد آثارشون هم اضافه میشه؛ چرا که بلاخره لازمه به نحوی فضای شهر رو قابل تحمل کرد و با ارائه گوشههایی هنری فرصت کشفهای محدود رو برای ساکنان بیچاره شهرهای زندانگونه مدرن فراهم کرد.... در همین تهران خودمون این سالها خیلی زیاد به نقاشی دیواری مفهومی و فرمی بها داده شده و تقریبا شهرداری هر دیوار بزرگ خاکستری معطلی رو آرام آرام در زیر سطلها رنگ و طرح میبره.....
ولی به راستی این راهشه؟ شهرهایی غیرقابل تحمل درست کنیم و بعد سعی کنیم اونها رو قابل تحمل نشون بدیم؟
با استفاده از متریالهایی شفاف مبلمان و علائمی شهری ساخته که به واسطهی تلفیق با زمینهشون جلوههای بصری جالبی خلق میکنن.
فکر کنم تبلیغات و هجوم رنگ و پیام زیاد در شهرهاست که امروز ما رو از چنین اثری که در "بیشتر ندیده شدن" داره دیده شدن رو جستجو می کنه راضی تریم انگار. :)
کارتن خوابی چیزی نیست که مربوط به کشورهای فقیر یا در حال توسعه باشه. تمدنی غیرانسانی نظیر اون چیزی که تمدن غربی هست، لاجرم با نادیده گرفتن انسان و توجه به توسعه کمی، به این جور ناهنجاری ها هم خواهد رسید..... ایران خودمون رنجی که می بره از همین تمایل و تلاش برای رسیدن به افق مغرب زمینه.....
بازگشتی باید....
: توکیو؛ 2012 ترسایی ؛ خارجی، کف خیابانها......
"color jam" یک اینستالیشن بزرگ شهریه که تا پایان سپتامبر 2012 یعنی حدود سه ماه دیگه همین طور می مونه.
طراح یک چهارراه و ساختمونهای اطراف ش رو بوم نقاشی خودش فرض کرده و ترکیب رنگی با استفاده از رنگ های خام یه صورت انتزاعی به سبک کارهای نئوپلاستیسیسمی موندریانی رو بر بوم چهارراه پیاده کرده.
تندی و کنتراست میون رنگها و همچنین ابعاد کار مانع اون می شه که هیچ عابری بتونه بدون توجه به کلیت اثر از چهارراه عبور کنه . در عین حال اونهایی که بیشتر با اثر رابطه برقرار کنن می تونن به "بازی" با کار بپردازن و خودشون رو به مثابه لکه ای رنگی در دل این بوم فرض کنن... در واقع امتداد اثر هنرمند باشند و جزوی از اثر
مجموعه ای از طراحی های شهری بیشتر در قالب نقاشی دیواری که تنها به دلیل دم دستی بودن واجرای راحت بیشتر طرح ها به صورت یک پست این جا می گذارم. یعنی عموم کارها، نقاشی ها و طرح های بزرگ و پیچیده ای نیستن که مثلا همین کیفیت نوآوری احتمالی در اون ها رو تحت تاثیر قرار بده.
طرح های زیر خیلی ساده و گاهی خیلی پرمغز هستند و در برخی موارد توسط یک نفر با ساده ترین ابعاد و در کوتاه ترین زمان و بدون هماهنگی خاصی قابل اجرا هستند. ناز شصت هنرمندهای با دغدغه ای که تو گوشه و کنار شهرهاشون اگر بستری برای ابلاغ یک پیام پیدا می کنن دست به کار می شن و منتظر اجازه هیچ ارگان و نهادی هم نمی شن!!! :)
دارم به عصیان شهری تحریک می کنم تون!!! :))
چند روز پیش پست BIG ♥ NYC رو با هم دیدیم که یک قلب اینتراکتیو عشقی شهری بود مخصوص روز ولنتاین در نیویورک.
این طور هنرهای تعاملی شهری این روزها در تبلیغات و فضاسازی های شهری خیلی زیاد کاربرد دارند. متخصصین این طور نظر دارند که اگه شما بتونی مردم رو به تعامل در امری واداری خیلی جدی تر اون ها رو با مفهوم و پیامی که می خوای ابراز کنی درگیر خواهی کرد برای همین حتی در تبلیغاتی انتخاباتی یا تجاری سعی می کنند تا اشتراک و تعامل جامعه رو وارد کارها کنند. در موضوعات فرهنگی که خب یقینا بیشتر این چنین نگاهی سودمنده
این پست پنج پروژه اینتراکتیو شهری با رویکرد فرهنگی و هنریه که البته یکی ش رو قبلا با هم در یانون دیزاین دیده بودیم.
تبلیغ محیطی جذاب مرسدس بنز برای معرفی بنز کوپه ی کلاس سی خودش در تورتنو کانادا، تبلیغی نوآورانه است که تلنگر خوبی به آدم می زنه. بذارین حرف نزنم و خودتون نگاه کنین ببینین جا میخورین یا نه ؟ :)