- ۳ نظر
- ۰۳ تیر ۹۴ ، ۲۳:۲۶
قریب به نه ماه از آخرین پست انتشاری یانوندیزاین میگذرد! و دقیقتر قریب به یک سال از کم فعالیت شدن و خسته شدن یانوندیزاین!
یانوندیزاین تا پیش از این یک سال، با جامعه بزرگ و علاقهمندی از حوزه طراحی ، معماری و هنر آمیخته شده بود. خیلیها در سالهای ۸۶ که فقط به فرستادن ایمیلهای گاهبهگاه دیزاین به صندوق ایمیلی معدودی از دوستان ورودی ۸۵ دانشگاه هنرم مشغول بودم تا همین آغاز سال ۹۶ ، کم کم روزانه با ایمیل روزنامه یانوندیزاین، سیر اینترنتی خودشان در جهان هنر و طراحی را شروع میکردند. خیلیها ابراز لطف فراوانی را در این سالها به تیم فعال یانوندیزاین ابراز کردهاند و همین خیلیها و بسیاری که منتقدانه و تیزبین همیشه ما را مدنظر داشتند، عمده انرژی و انگیزه پیشبرد حرکت یانوندیزاین بودند.
واقعیت آن است که مسائلی شخصی برای یکسالی این حرکت را متوقف کرد... اما عمده انگیزهای که این سالها پشت یانوندیزاین بود و اتفاقات خوبی که پیرامون آن در سالهای گذشته افتاده بود مانع آن میشد که به کل یانوندیزاین را فراموش کنیم....
ما به امید خدا از امروز یعنی ابتدای اردیبهشت ۹۷ دوباره با انگیزه شروع خواهیم کرد. با هم از جهان هنر و طراحی خواهیم دید.... روزانه و پابهپای تحولاتی که در پیرامون ماست.
دیگر شاید نتوانیم در رابطه با اتوموبیل و وسایل موتوری که از اجزاء اصلی شهرها به شمار میروند، عقبگرد داشته باشیم. یعنی هر اندازه هم که مضرات آن بر منافعش بچربد محال است بتوانیم وسای نقلیه را از زندهگیمان خارج کنیم. بنابراین یا باید اجازه دهیم این روند که همچون تردمیل سریعی شروع به حرکت کرده و انسانها نیز به روی آن میدوند به حرکت خود ادامه دهد، یا اینکه مسیر حرکت آن را تغییر دهیم. ظاهرا طراحی ابزار قدرتمندی برای این کار است. کاری که طراحان کمپانی آی دی او در پروژهی اتوموبیلیتی خود کردهاند تلاشی است در همین راستا.
ماشینهای آینده، که هر کدام واحدی مدولارند همانند واحدهای کندوی عسل. این واحدها در مواقع لزوم به هم میپیوندند و میتوانند مثل یک سالن بلند عمل کنند. اتوموبیلهایی که بخشی از سوختشان برقی است، به راننده نیازی ندارند و تکنولوژیهای جدیدی در نحوهی کار آنها منظور شده. با ایدهی مدولار شدن این اتوموبیلهای همهگانی، از سطح اشغال معابر کاسته میشود که باعث کاستن از شلوغی و آلودهگیها نیز هست. البته عمومی بودنشان به معنی بزرگ و شلوغ بودن آنها نیست، چرا که یک مدول مجزا میتواند نقش یک کافه را بازی کند، یا یک اتاق جلسه یا حتی شاید یک اتاق خواب!
روتوسکوپی یکی از قدیمیترین تکنیکهای مورد استفاده در صنعت جلوههای ویژه بصری است. تکنیکی سخت و خشک که از قضا به شدت برای این صنعت حیاتی هم هست. به طور خلاصه روتوسکوپی همان دور بر کردن یک شی و جدا کردن آن از پسزمینه است. حالا تصور کنید که در یک نمای مثلا 10 ثانیهای باید 250 بار این اتفاق دردناک تکرار شود. هر چند امروزه ابزارهای دیجیتال به کمک اپراتورهای روتوسکوپی آمدهاند اما همچنان این عمل باید با نظارت و اصلاح عامل انسانی انجام شود.
استودیو "گوسفند سیاه" توانسته با نگاهی خلاقانه به تکنیک روتوسکوپی و شبیهسازی حرکت تصادفی دوربین روی دست، کلیپ "ساعت ازدحام" را خلق کند. رمز تکرار ماشینها در صحنه استفاده از یک نکته ساده است. کافیست ماشینهای روتوسکوپی شده را در تایم لاین نرمافزار خود کمی جابهجا کنید.
حتما تا به حال دیدهاید مبلمانی شهری که برای کارکردی خاص در نظر گرفته شده، خودش مزاحمتی برای کارکردی دیگر در شهر است. مثلا نیمکتهای سادهای که امکان ترکیبشدن با یکدیگر را ندارند و همیشه در چینشهای شهری فضاهای پرت و منفی بدی ایجاد میکنند.
آر وان، نام مستعار هنرمندی آفریقاییست که آثار خود را معمولا در خیابانهای شهر خلق میکند. او برای این موضوع فکری به سرش زده است. او مبلمانی تاشو را طراحی کرده که تنوعی در چینش و نحوهی استفاده به کاربر میدهد و جابهجایی آن نیز به آسانی صورت میگیرد. استفاده از متریال طبیعی یعنی چوب -که یکی از اهداف اوست- به این نیمکتها حس و حالی صمیمی بخشیده است. به تازهگی نیز در یانوندیزاین میزهای دافی لندن را با هم دیدیم که باعث چندکارکردی بودن آن و چینشهای متعدد میشد. البته واقعنگر باشیم، قطعات زیاد و اتصالات متعددی که در اینطور طرحها وجود دارد آسیبپذیری آنها را در فضاهای شهری دوچندان میکند.
کوچولوها به طور طبیعی اسباببازیهای خوبی برای بزرگترها و به خصوص پدر و مادرهایشان هستند. اما فکر کنید یک بچه مظلوم گیر یک مادر هنرمند بیافتد! این موقع باید انتظار رفتارهای عجیب داشت. سیون کویینی لیائو هنرمندی کالیفرنیاییست که اتفاقا مادر سه پسر کوچک است. او بعد از دیدن کارهای هنری یکی از هممسلکان خود که به کمک بچهاش انجام داده، به فکرش میزند تا با کودک سه ماهه خود، ونجن، تجربهای جدید را رقم بزند. البته با انتخابی عاقلانه این تجربه را تنها به زمانهای خواب کودک خود موکول میکند. او با چیدمان کودک فرورفته در خوابش در صحنههایی روایی، به نوعی تجسم خواب و خیالهای رویایی کودک را میسازد.
نوعی ابراز عشق هنرمندانه یک مادر به کودک خردسالش ونجن.....
آثار هنری بزرگ یا متهورانه، مصداق کامل یک فریاد هستند. فریادها مخاطب را تحت تاثیر قرار میدهند و این اصلا به محتوای فریاد ارتباط چندانی ندارد. مهم نیست چه حرفی را داد بزنید. همین که داد بزنید جمعی در خیابان به سمت شما برمیگردند و آثار هنری بزرگ یا متهورانه و غیرطبیعی نیز کارکردی مشابه دارند. امروزه برای یک فریاد رسانهای هنری هنرمندان خیلی زیاد به این راهکارها در ارائه آثار هنری میپردازند.
همین که یک زیردریایی نظامی غول پیکر از آسفالت خیابانهای میلان به بهانه کمپینی تبلیغاتی توسط یک تیم طراح حرفهای تبلیغات بیرون بزند و به وضعی خیلی طبیعی در شهر ظاهر شود کافیست تا همه دوربین های رسانههای هنری دنیا را به خود جلب کند. جالبتر آنکه تیم تبلیغاتی صحنه را جوری چیده باشند که در ابتدای صبح مردم شهر با صحنهی عجیب حادثه در حالی روبهرو شوند که چندین کارگر تاسیساتی و خدمه زیردریایی در حال تلاش برای رفع مشکل و برگرداندن موجود عظیمالجثه به آب هستند! یعنی یک نمایش کامل در حاشیهی اینستالیشنی قدرتمند...
حتما شنیدهاید گاهی، برخی آدمهای بیاحساس یا بدون جنبوجوش و بیتفاوت را سیبزمینی بیرگ میخوانند؟ سیبزمینی در افواه مردم نمادی برای بیمسئولیتی و بیتفاوتی است. به نظرم بیش از هر چیز هندسهی ناموزون و اتفاقی سیبزمینیها موجب چنین قضاوت روانی میشود. اگرچه لاجرم نمیتوان گفت این چنین قضاوتی عینا در فرهنگ مغرب زمین نیز وجود دارد، اما وجود شخصیتهای طنر و غالبا کمی احمق در طنزپردازیهای غربی نشان از این واقعیت دارد که کمابیش قضاوتی نزدیک نیز در فرهنگ غربی در مورد معنای نمادین سیبزمینی وجود دارد.
هنرمند آلمانی پیتر پینک با ارائه چیدمانهایی از سیبزمینیها و خیارهای برشخورده در سطح شهر به طعنهای سیاسی بازنمودی متفاوت و مهم از وضعیت اجتماعات امروز غربی را ارائه میدهد. او با نمایش تودههای انسانی به صورت سیبزمینیهای بیخیالی و کمخیال و حتی در صحنههایی -نظیر آفتابگرفتن این سیبزمینیها- یادآور صحنههای بیخیالی آیکونیکی که در فرهنگ غربی وجود دارد، و در مقابل با نمایش خیارهای سبز بریده شده به جای نیروهای ارتشی و نظامی -به دلیل شباهت فرمی و تضاد آنها- که در صفوف منظم در مقابل این تودههای جمعیتی که حالا اندک اندک دارند به سمت انقلابات و شورشها و نارضایتیها میروند، ایستادهاند، به نوعی طنز و طعنهی سیاسی جذاب در این روزهای ملتهب اروپا-امریکایی دست زده است.
نکتهی مهم دیگری که در برخورد با این اثر میتواند به یاری مخاطب بیاید توجه به ماهیت موقتی این میوهها و تغییرات طبیعی آنها در طول برپایی چیدمان است.