- ۰ نظر
- ۲۰ فروردين ۹۴ ، ۱۲:۳۷
قریب به نه ماه از آخرین پست انتشاری یانوندیزاین میگذرد! و دقیقتر قریب به یک سال از کم فعالیت شدن و خسته شدن یانوندیزاین!
یانوندیزاین تا پیش از این یک سال، با جامعه بزرگ و علاقهمندی از حوزه طراحی ، معماری و هنر آمیخته شده بود. خیلیها در سالهای ۸۶ که فقط به فرستادن ایمیلهای گاهبهگاه دیزاین به صندوق ایمیلی معدودی از دوستان ورودی ۸۵ دانشگاه هنرم مشغول بودم تا همین آغاز سال ۹۶ ، کم کم روزانه با ایمیل روزنامه یانوندیزاین، سیر اینترنتی خودشان در جهان هنر و طراحی را شروع میکردند. خیلیها ابراز لطف فراوانی را در این سالها به تیم فعال یانوندیزاین ابراز کردهاند و همین خیلیها و بسیاری که منتقدانه و تیزبین همیشه ما را مدنظر داشتند، عمده انرژی و انگیزه پیشبرد حرکت یانوندیزاین بودند.
واقعیت آن است که مسائلی شخصی برای یکسالی این حرکت را متوقف کرد... اما عمده انگیزهای که این سالها پشت یانوندیزاین بود و اتفاقات خوبی که پیرامون آن در سالهای گذشته افتاده بود مانع آن میشد که به کل یانوندیزاین را فراموش کنیم....
ما به امید خدا از امروز یعنی ابتدای اردیبهشت ۹۷ دوباره با انگیزه شروع خواهیم کرد. با هم از جهان هنر و طراحی خواهیم دید.... روزانه و پابهپای تحولاتی که در پیرامون ماست.
سیبﻫﺎی کوچکِ سبز ﻛﻢﻛﻢ بزرگ ﻣﻲشوند. هر چه ﺑﺰرگﺗﺮ شوند، رنگشان زردتر ﻣﻲشود. زمین سیبﻫﺎ را خیلی دوست دارد. به آنﻫﺎ محبت ﻣﻲکند. اما سیبﻫﺎی کال ﻧﻤﻲدانند. وقتی سیبﻫﺎ زردِ زرد شوند، ﻣﻲفهمند زمین چه قدر آنﻫﺎ را دوست داشته، آن وقت خود را به آغوش زمین ﻣﻲاندازند.
سیبﻫﺎی زرد پس از مدتی زندگی در کنار زمین، خسته ﻣﻲشوند. ﻛﻢﻛﻢ قهوهﺍی ﻣﻲشوند. آن قدر غُصّه ﻣﻲخورند تا بمیرند.
آیا محبتی بیشﺗﺮ از محبت زمین و سیب هست؟ بله هست. محبت شما و سیب. محبت شما و سیب، ﻣﻲتواند سیب را از بغل زمین جدا کند. سیب، شما را از زمین هم ﺑﻴﺶتر دوست دارد. شما ﻣﻲتوانید سیب را از غم، غصه و مرگ نجات دهید. اگر آدمی، سیبی را که پای درختی بر زمین افتاده بردارد، سیب شاد ﻣﻲشود. آن سیب منتظر ﻣﻲماند، تا آن آدم او را بخورد؛ و برای همیشه با هم زندگی کنند.
یک کار آموزشی و پژوهشی برای دانشجویان AA لندن. شرکتکنندهگان این کارگاه، در جنگلی پوشیده از درخت پاویونی را ساختند که علاوه بر ایجاد فرمی برگرفته از طبیعت، تلفیق تکنولوژی و ساخت را هم در دورهی دانشگاهشان تجربه کنند. ایدهی آنها برگرفته از ریشههای درهم تنیدهی درختان است. ریشههایی که در این طرح، در نقطهای حاص بالا آمدهاند و در ظاهر گنبدی طبیعی را شکل دادهاند. آنها به کمک الگوریتمهای کامپیوتری و نرمافزارهای سهبعدی، فرم و سازهی این پاویون را مدل کردند و پس از ساخت نمونههای اولیه، ساخت آن را در مقیاس واقعی نیز تجربه کردهاند.
جواهر چیست؟ چه چیزی آن قدر برای ما ارزش دارد که به عنوان زینت یا سرمایه از خودمان آویزانش کنیم؟ اگر حتی عرف جامعه فلزات یا کانیهای خاصی را جواهر بداند، باز هم میشود فراخور هر فکر و ذوقی جواهرات متفاوتی تعریف کرد. مارسل دانگر آلمانی این جواهرات را از تکههای چوب افرا و رزینهای شفاف تولید میکند که این ترکیب را ملهم از ترکیب صمغ شفاف درختان با چوب آنها میداند. جواهرات طبیعی دانگر خاطرات درختان کهن و زیستهای سالیان دور را به همراه دارد.
ترکیب طبیعت و معماری با وجود آنکه مطلوب خیلی از آدمهای عصر ماست اما اصلا کار راحتی نیست. کمتر معماران موفقی وجود دارند که بتوانند طبیعت را با تمام حس و حال و ارزشهایی که دارد به درون معماری بیاورند و یا معماری را آنقدر نزدیک طبیعت کنند که نه تنها تحمیلی بر طبیعت نباشد بلکه خود بستر بروز طبیعت خداوندی باشد...
معماران ووترونگ ناگیا به طور ویژهای این توانایی را از خود نشان دادهاند. تاکنون نیز در یانوندیزاین کارهای متفاوتی از این استودیوی ویتنامی دیدهایم + + و در هر کاری نیز این روحیه تلفیق هنرمندانه طبیعت و معماری وجود دارد. معماران ووترونگ ناگیا در یکی دیگر از کارهای خود با ساخت خانهای در محلهای مسکونی روبهرو بودند که تنها ۲۵ صدم درصد عرصه محله را فضای سبز پوشانده بود. آنها تصمیم گرفتند که طبیعت را به محله برگردانند برای همین صورت مساله جدیدی تعریف کردند که در ذیل آن خانه نه برای ساکنین بلکه برای درختان طراحی میشد! نتیجه از این فکر هم جذابتر است. آنها با ساخت چند جعبهی عظیم بتنی -که هر کدام یک دو فضای خانه را در خود دارند- در کنار هم و کاشت درختانی بزرگ بر روی هر جعبه هم الگویی متفاوت از یک خانه را ارائه دادند و هم به واقع درختانی آواره را در خانهای همیشگی ساکن کردند. مفاهیم درون و بیرون ، پایین و بالا، طبیعت و انسانساخت همه در خانه درختان ووترونگ ناگیا به گونهای متحول شدهاند
رندی اسکات اسلاوین، عکاس نیویورکی، با انتخاب دیدی متفاوت بر اساس پانورامای ۳۶۰ درجه سعی کردهاست تا چند شهر بزرگ امریکا را ببیند. برجها، درختان، ساحل، آسمان همه و همه در این ناظر متفاوت به کلی متفاوت، گیجکننده و البته نوآورانه هستند به طوری که نگاه و درکی نو از پیرامون را به ارمغان میآورند. ناظر متفاوت اسلاوین گاهی فراخور تقارنش با برخی چیزهای کوچک در نزدیکی دوربین، مثلا یک تکه سنگ را در ارزشی برابر با یک برج یا آسمان قرار میدهد؛ ناظری همهجانبه که به هستی با ارزشگذاری متفاوتی نگاه میکند.
میشود به دنیا متفاوت نگاه کرد؛ حداقل محض تجربه و درک بیشتر....