وقتی سال اول دانشجوییم در دانشگاه هنر همراه با بچههای آتلیه دانشگاه به یزد و دیدار بافت تاریخیاش رفتیم بعد از غرق شدن در شگفتیها و زیباییهای این بافت سنتی، و بعد از اخت شدن اندک با آن، بارها بر دولتهای قبلی که با عبور چند خیابان بخشهایی از این میراث گرانبها را با خاک یکسان کردهبودند افسوس و اعتراض سر دادم. بافت تاریخی یزد باقیماندهای بود و هست متفاوت از خیلی از بناهای باستانی یا تاریخی ایران زمین. این بافت بافتی زنده است که در طی زمان به صورت طبیعی و البته منطقه تحولاتی داشته اما هیچگاه کلیت و تمامیت خود را از دست نداده بود. اما بعد از آمدن ماشین و سوداهای توسعه شهری این بافت باید همیشه حالت تدافعی خود را حفظ میکرد تا مانع از زیادهخواهیهای مسئولان و سودجویان گردد.
در چند روز اخیر گویا طی مصوباتی که چندی پیش بر خلاف نظر مردم و مالکین و صدالبته متخصصین کشور تصویب شدهاند، در بافت تاریخی یزد -که به حق یکی از مهمترین میراث معماری و سنتی کشور است- تخریبهای گستردهای به منظور توسعه امامزاده جعفر (ع) صورت پذیرفته است. این درحالیست که این خانههای تخریبشده به راحتی میتوانستند با تغییر کاربری مختصر و با حفظ کالبد اصیل و قدیمیشان که دربردارنده میراثی از فنون معماری و هنری ایران زمین هستند، به نیازهای توسعه امامزاده جواب بدهند. مشکل اینجاست که حتی امامزادهای ساده در بافتی سنتی الگوی توسعه خود را حرمین شریفین حجاز یا حرم مطهر رضوی میداند و در سودای ساخت صحن و سرای وسیع است، در حالی که اصلا الگوی زیارت اسلامی و دینی چنین فضاهای شهری گستردهای را طلب نمیکند، به خصوص اگر بخواهی در زیر آفتاب داغ تابستان یزد به زیارت بروی.....
اگر کسی دستش میرسد اعتراضی کند، دریغ نکند. بالاتر اگر کسی میتواند در رشد و تغییر نگاه یک صاحب نفوذ و صاحب مسئولیت به این طور مسائل موثر باشد، کم نگذارد....