- ۰ نظر
- ۱۲ شهریور ۹۴ ، ۲۲:۳۳
قریب به نه ماه از آخرین پست انتشاری یانوندیزاین میگذرد! و دقیقتر قریب به یک سال از کم فعالیت شدن و خسته شدن یانوندیزاین!
یانوندیزاین تا پیش از این یک سال، با جامعه بزرگ و علاقهمندی از حوزه طراحی ، معماری و هنر آمیخته شده بود. خیلیها در سالهای ۸۶ که فقط به فرستادن ایمیلهای گاهبهگاه دیزاین به صندوق ایمیلی معدودی از دوستان ورودی ۸۵ دانشگاه هنرم مشغول بودم تا همین آغاز سال ۹۶ ، کم کم روزانه با ایمیل روزنامه یانوندیزاین، سیر اینترنتی خودشان در جهان هنر و طراحی را شروع میکردند. خیلیها ابراز لطف فراوانی را در این سالها به تیم فعال یانوندیزاین ابراز کردهاند و همین خیلیها و بسیاری که منتقدانه و تیزبین همیشه ما را مدنظر داشتند، عمده انرژی و انگیزه پیشبرد حرکت یانوندیزاین بودند.
واقعیت آن است که مسائلی شخصی برای یکسالی این حرکت را متوقف کرد... اما عمده انگیزهای که این سالها پشت یانوندیزاین بود و اتفاقات خوبی که پیرامون آن در سالهای گذشته افتاده بود مانع آن میشد که به کل یانوندیزاین را فراموش کنیم....
ما به امید خدا از امروز یعنی ابتدای اردیبهشت ۹۷ دوباره با انگیزه شروع خواهیم کرد. با هم از جهان هنر و طراحی خواهیم دید.... روزانه و پابهپای تحولاتی که در پیرامون ماست.
بعد از موفقیت قسمت اول موشنگرافیک صداقت امریکایی، تیم طراحان در خانه طراحان انقلاب اسلامی، تصمیم به ساخت قسمت دومی برای این ویدیو گرفتند. قسمت دوم از حیث آگاهی بخشی و روایتی که پیش روی مخاطب دارد بسیار راضیکننده است. طراحان با پیگیری چرایی علاقهی امروز غرب به مذاکره با ایران، در بررسی مجموعه روابط دیپلماتیک ایران و غرب در طی ۱۶ سال گذشته به نکاتی اشاره میکنند که پرده از ناگفتهها و ناشنیدههایی جالب برمیدارد و بار دیگری وجهی متفاوت از صداقت امریکاییها را نشان میدهد.
اما از حیث تکنیک و وجوه هنری باید قبول کرد که قسمت دوم صداقت امریکایی آن حرف نویی را که مخاطب انتظار دارد، ندارد. ایده کار و نحوهی تصویرسازی و حرکت در مجموعه اثر تفاوتهای زیادی با قسمت اول ندارد که اگرچه شاید در خدمت بیان مورد نظر کلیپ به خوبی عمل میکند اما اثر را از شانیت یک اثر هنری فرومیکاهد و به یک تجربه مجدد غیرنوآورانه بدل میکند. در واقع تمام دغدغه اینجاست که استعدادهای خوبی که میتوانند نوبهنو حرفهای جدید و جلوههای جدید ارائه دهند حیف است درجا بزنند.
به امید حرکتهای نو از طراحان نوپرداز و نوآور انقلاب اسلامی...
فردا سیزدهم آبان است. روزی که امالفسادی شیطان بزرگ، آمریکا چنان بر جوانان این مرز و بوم روشن شد که به سادگی به خود جرات دادند تا این ننگ را از دامن ایران زمین پاک کنند و لانهای را که زبونانه به درون آن خزیده بود برای همیشه ببندند. اما این جوانان دیروز آنطور که باید این خشم آگاهانه را به نسل بعد انتقال ندادند، پس امروز شاید یکی از بزرگترین وظیفه آنها که تصور میکنند میدانند، این باشد که به نسل امروز این آگاهی را انتقال دهند.
آتلیه طراحی سهدرچهار اگرچه از جمع بچههای جوان و نسل سومی انقلاب تشکیل شده است، اما تلاش کرده است تا در پروژهای خویشفرما شیطانی شیطان بزرگ و سرچشمه همهی مفاسد بودن آن را به تصویر بکشد. مجموعهای که بهنظر میرسد هنوز ایدهپردازی آن کامل نشدهاست و نسخهای سریع از یک ایدهی خوب هستند...
انصافا نظام سلطهی آمریکا سرچشمه اکثر بدیهای امروز جهان بشریت است. اسناد این امر را به گوش نسل امروز برسانید و بگذارید همه با اندیشههای آزادشان به این واقعیت برسند. نسل امروز خودشان باید به این نتیجه برسند که تنها راه نجات در مقاومت است...
اینروزها داغترین بحث بین مردم، بحث رابطه و مذاکره با امریکا و این رفتارهای سیاسی اخیر است که به عنوان سیاست خارجه دولت جدید و گامی دیگر از برنامه کلان سیاست خارجه ایران معرفی میشود! شما چه فکر میکنید؟ آیا ما در مذاکره با جهان غرب و به خصوص امریکا، در حال تجربهی یک رخداد تاریخی معمول خواهیم بود؟ آیا امریکاییها با این سبقه تاریخی روشن اصلا امکان تغییر ماهیت دارند!؟ یا حتی آیا در میان منافع ما و منافع ضد ما مشترکی وجود دارد که اصلا امکان بازی برد-برد باشد؟
از منظر خودم بگویم. ماهیت نظام استکباری امریکا و -در معنای وسیع اندیشهای آن- غرب در تعارض کامل با آرمانهای مردم مسلمان ایران زمین است.... پس خوشخیالند دولتمردانی که تصور مذاکرهای برد-برد و با اعتماد به صداقت طرفین داشته باشند. صداقت ایرانی و صداقت آمریکایی!
طراحان خانه طراحان انقلاب اسلامی، با ارائه مجموعهای جالب این صداقت امریکایی و پنجهی فولادین با روکش مخملی را تصویر کردهاند. تصویرپردازی چند قطعهای که اگرچه در واقع یک طرح و عرضهی آن در قالب چهار اتود به نظر هنوز نهایی نشده -با موفقیتهای متفاوت در پیادهسازی ایده- هستند اما به خوبی به یادمان میآورند که آنچه در روی میزهای مذاکره هست حتما از پشت پرده پنهانی برخوردارست...
و تنها سادهانگاران ممکن است این پشتپردهها را نادیده بگیرند....
در اقدامی جالب و عجیب و البته به نظر من خیلی زیاد پرحرف و پرنکته، یکی از نقاشیهای گرافیتی دیواری Banksy از دیواری که کشیدهشده تمیز داده شده و به حراج گذاشته شده! اگرچه اول بار که می بینی این کار رو واقعا اذعان میکنی که تراز کار هنری خیلی بالایی داره و کلی حرف و حدیث سیاسی و هنری رو با هم آمیخته کرده و کلا از سایر گرافیتیها سر و گردنی بالاتره اما خب به هر تقدیر به حراج گذاشته شدن یک اثر نقاشی گرافیتی که اساسا با سیاقی مردمی و بدون بحثهای مالی خلق میشن و عموما نگاهی پاپ و انتقادی دارن امری تازه و عجیبه. حالا دقیقا معلوم نیست صاحب این اثر کیه؟ آیا خود Banksy ناشناسه!؟ :) یا مثلا صاحب ساختمانی که دیوارش میزبان این اثر شده؟یا دولت و شهرداری حتی؟؟؟
این اثر ویژه یکی از مشهورترین کارهای دیواری Banksy هست که در اون یک کودک کار در حال دوختن پرچمهای انگلستان با چرخ خیاطیه و ریسهی پرچمها از دل دیوار بیرون زده و روی دیوار کشیده شده.... اثر در عین اون که به یک نگاه ماننده جشنهای شادی و استقلال ملل، ملیت و دولت انگلستان رو با غرور مطرح میکنه اما در پس پرده ریشههای این ملیت رو در بهرهکشی از کودکان کار تصویر میکنه. مانند غالب کارهای Banksy، قوی، انتقادی و تند و پر از حرف و حدیث....