- ۱ نظر
- ۱۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۳:۲۰
قریب به نه ماه از آخرین پست انتشاری یانوندیزاین میگذرد! و دقیقتر قریب به یک سال از کم فعالیت شدن و خسته شدن یانوندیزاین!
یانوندیزاین تا پیش از این یک سال، با جامعه بزرگ و علاقهمندی از حوزه طراحی ، معماری و هنر آمیخته شده بود. خیلیها در سالهای ۸۶ که فقط به فرستادن ایمیلهای گاهبهگاه دیزاین به صندوق ایمیلی معدودی از دوستان ورودی ۸۵ دانشگاه هنرم مشغول بودم تا همین آغاز سال ۹۶ ، کم کم روزانه با ایمیل روزنامه یانوندیزاین، سیر اینترنتی خودشان در جهان هنر و طراحی را شروع میکردند. خیلیها ابراز لطف فراوانی را در این سالها به تیم فعال یانوندیزاین ابراز کردهاند و همین خیلیها و بسیاری که منتقدانه و تیزبین همیشه ما را مدنظر داشتند، عمده انرژی و انگیزه پیشبرد حرکت یانوندیزاین بودند.
واقعیت آن است که مسائلی شخصی برای یکسالی این حرکت را متوقف کرد... اما عمده انگیزهای که این سالها پشت یانوندیزاین بود و اتفاقات خوبی که پیرامون آن در سالهای گذشته افتاده بود مانع آن میشد که به کل یانوندیزاین را فراموش کنیم....
ما به امید خدا از امروز یعنی ابتدای اردیبهشت ۹۷ دوباره با انگیزه شروع خواهیم کرد. با هم از جهان هنر و طراحی خواهیم دید.... روزانه و پابهپای تحولاتی که در پیرامون ماست.
چوبهای غذاخوری شرقی یکی از جذابترین عناصر فرهنگی شرق هستند. حتی شاید بیراه نباشد که بگوییم غذاخوردن به کمک دو چوب نازک نوعی مراقبه روزمره در فرهنگ شرقیست. نوعی دقت و تمرکز در هنگام صرف غذا که از بستر فرهنگی شرقی خود جدا نیست. اما این چوبها مانند خیلی دیگر از وسایل زوج در زندگی روزمره مشکلاتی دارند. گمشدن قطعات و جورنبودن آنها از جمله این مشکلات است.
استودیو طراحی ژاپنی نندو در دو طرح جداگانه چوبهای غذاخوری ارائه داده است که در هنگامی که به استفاده درنمیآیند به وحدتی جالب دست پیدا میکنند. وحدتی که باز آن را باید ریشهدار در فرهنگ شرقی دانست... مخصوصا اتود اول از این دو طرح که بسیار هوشمندانه طراحی شده است.
مهندسین مشاور معمار وو ترونگ نگیا، برای طراحی و توسعه کافه wNw تصمیم به حداقل استفاده از فولاد و سازههای فلزی و کاربرد مصالح بومی ویتنام میگیرد. به این ترتیب با ترکیب کابلهای کششی فولادی و تیرها و ستونهایی بافتهشده و فرمداده شده از چوبهای نی بامبو، موفق به پوشاندن دهانهای با عرض ۱۲ متر و با این شفافیت و سبکی خاص خود میشود. مشاور همچنین با مطالعه خوب اقلیمی و مدلسازی جریان هوا در این منطقهی نیمه-حارهای، با طراحی استخری در مجاورت سازه، جریان طبیعی هوا را در زیر سازه خود که همان فضای اصلی کافه باشد تامین میکند.
یک نمونهی عالی از توسعه سازههای سنتی در کاربردی امروزی که به نوعی میتوان آن را امتداد معماری سنتی منطقه در زمان حال دانست.
ترکیبی هوشمندانه که منجر به طراحی سیستم قفسهسازی نوینی شدهاست. توماس فیشنر ، هنرمند جوان برزیلی، با طراحی واحدهای گوناگونی از فیبر سیمانی و ارائه راهکار ترکیبی ساده اما مبدعانهای با استفاده از استوانههای چوبی واسط، این امکان را به شما میدهد که به نوع دلخواه و در هر اندازه که بخواهید قفسه کتاب خود را بسازید و رشد دهید. فیشنر نام این سیستم قفسهبندی را بسو گذاشته است.
کوچکتر که بودیم کبریت، به عنوان چیزی که در عین در دسترس بودن بسیار جذاب و رازآمیز بود خیلی مورد توجه بود. چوبهایی کوچک و یک اندازه که به نحو -غیرقابل تصوری برای آن سن و سال ما- سرشان را هماندازه قرمز کردهبودند و وقتی به کنار جعبه میکشیدیمشان ناگهان آتش میگرفتند و .... همین آتش نهایت شوق کودکی ما را برمیانگیخت. آن زمان با چینشهای مختلف این موجودات جالب چه چیزها که نمیساختیم!
رایان و ترور اوکس هم با چینشهای متهورانهشان، از همین کبریتهای کوچک چیزهای جالبی میسازند. مجسمههایی که اگر آتش بگیرند صحنههایی با شکوه را خواهند ساخت...
خواندهایم در داستانها که نادرشاه چون به معابد هندوان درآمد، در معبدی بزرگ بتی عظیم را معلق میانه فضا یافت. سخت حیرت کرد و به رای رایمندان پناه آورد. دست آخر وزیری هوشیار پیشنهاد میکند که دیوارهای چهارطرف اتاق را خراب کنند.... القصه به میراث باستانی صدمه میزنند و خراب میکنند و در میانهی دیوارها آهنرباهایی بزرگ مییابند که چون از چهار جانب به یک میزان میل کشش این بت بزرگ را دارند میان گیس و گیسکشیشان بت فلزی را سالهاست معلق نگاه داشته اند....
کاری به صحت این داستان ندارم، هرچند از جهان کهن هرچیزی بگویند محتمل است. اما حالا با طراحی میز پذیرایی سادهای روبهرو هستیم که به همین میزان جادویی ست! طراح با استفاده از الگوی معروف مکعب روبیک هندسه میز را شکل داده است اما استفاده از آهنرباهای قوی میان عناصر دافعهای شدید ایجاد کرده است. دست آخر با بستن مکعبهای چوبی با کابلهای نازک به هم و نگهداری آنها در کنار هم یک میز جادویی را شکل داده است!
ترکیب خوب متریالها به خصوص همنشینی درست مصالح نامتجانس، در طراحی مبلمان معمولا در توفیق محصول نهایی از فرمپردازی موثرتر است. طراح هلندی راول هازمن در طراحی این میز تحریر به خوبی از پس ترکیب متریالهای شیشه و چوب و ترکیب این دو با گل و گیاه برآمده است.
دو نگاه به کاربرد طبیعت در معماری وجود دارد که امروز هر دو در جریان معماری دنیا در حال شکلدهی به بخشی از معماری جهان معاصر است. یکی همان نگاه معروف معماری بومی اقلیمی که به کاربرد متریالهای طبیعی و روشهای بومی ساخت در هر منطقه فکر میکند و قائل است روشهای سنتی ساخت به دلیل همآهنگی کامل با مصالح بومی بهتر از هر روشی میتوانند به کالبدی مناسب در معماری دست پیدا کنند.
در مقابل نگاه دیگری هست که به کاربرد متریالهای طبیعی با روشهای اجرای نوین علاقه دارد. صاحبان این نگاه به روشهای ساخت نوین به عنوان عصارهی اندیشه و فکر و به تکنولوژیهای نوین ساخت به عنوان رشد و پیشرفت روشهای سنتی نگاه میکنند و اصلا لازم نمیبینند روشهای سنتی ساخت را تکرار کنند. با چنین نگاهی ساخت یک مجموعه آموزشی بزرگ نظیر مجموعه زیر با استفاده از چوب و بهرهگیری از بام سبز و پوششهای طبیعی اما با سازه و روش ساخت بسیار جدید و مدرن اتفاقا فرزند خلف معماری بومی و سنتی بشر است و معماران اصلا نیازی به تکرار روشهای گذشته نمیبینند.
شما چه طور فکر میکنید!؟
جملهی معروفی از یکی از معماران مشهور اواخر دوران معماری مدرن است که ناظر بر طلب هر متریال و مصالحی برای به کارگیری در امری خاص است. لویی کان میگوید اگر از آجر بپرسید خودش تمایل به بهکارگرفتهشدن در یک قوس را دارد. جملهی دیگری هم از یکی از هنرمندان شهیر عصر رونسانس نقل است که میگوید من از دل سنگ یک مجسمه را نمیتراشم. من فقط آن را از حصار سنگ آزاد میکنم. مجسمهای را که در دل سنگ گرفتار آمده است!
جمع این دو نگاه به طراحی پوسترهایی جالبی با موضوع میراث فرهنگی و معماری منجر شده است. بناهایی که از دل مصالح متناسبشان به مانند یک مجسمهی گرفتار تراشیده شده اند....
ما در استفاده از منابع زمین و استخراج عناصر و مواد آن چنان آنها را تغییر میدهیم که طبعا کمتر عذاب وجدان هم میگیریم. مثلا وقتی نفت را به پتروشیمی و صنایع مربوطه میبریم و دست آخر پلاستیکها را تولید میکنیم، وقتی بچهمان را در کالسکه پلاستیکی خودش میگذاریم اصلا توجه نداریم که او در میان یک سرزمین بقایای موجودات ریز و درشت میلیونساله و با استفاده از منابعی عظیم دارد این احساسات کودکی سرشار از لذت و آرامشش را تجربه میکند. همین ما اگر مثلا یک روز صبح در خیابانی با درختی شکسته مواجه شویم حتما افسوس میخوریم و ناراحت میشویم.
میخواهم بگویم مشکل بشر امروز بدذاتی و بدخواهی نسبت به طبیعت نیست. بشر معمولا دچار غفلت میشود و طبیعت را فراموش میکند وگرنه خود را اتفاقا ولی و سرپرست طبیعت میداند و کمتر پیش میآید که برای طبیعت و بقای منابع طبیعی بد بخواهد. حالا به یاد بیاورید دفترهای سالیان مدرسه و درس و تحصیلتان را.... کمتر میفهمیدیم این ورقههای سفید پوست درختانیست که لایه لایه کنده شده و پاک شده و در دسترس ما قرار داده شده تا عالم شویم. ما همه دچار غفلتی طبیعی به راحتی آن برگههای سفید را سیاه میکردیم.... شاید طرح چنین محصولاتی که به کل ردپای طبیعت را از زندگی ما حذف نکنند قدمی فعال و مثبت برای هوشیاری در مقابل غفلتی باشد که جمله گرفتار آن هستیم.....