یانون دیزاین ... yanondesign

نگاهی روزانه به طراحی و هنر
نشریه‌ی ‌الکترونیکی روزانه؛ جسـتاری در هـنر و طـراحی
مشترک روزنامه یانون‌دیزاین شوید
پس از تکمیل فرآیند ثبت نام، ایمیل دریافتی را تایید نمایید.
تبلیغات

دوباره یانون‌دیزاین

قریب به نه ماه از آخرین پست انتشاری یانون‌دیزاین می‌گذرد! و دقیق‌تر قریب به یک سال از کم فعالیت‌ شدن و خسته‌ شدن یانون‌دیزاین!

یانون‌دیزاین تا پیش از این یک سال، با جامعه بزرگ و علاقه‌مندی از حوزه طراحی ، معماری و هنر آمیخته شده بود. خیلی‌ها در سال‌های ۸۶ که فقط به فرستادن ایمیل‌های گاه‌به‌گاه دیزاین به صندوق ایمیلی معدودی از دوستان ورودی ۸۵ دانش‌گاه هنرم مشغول بودم تا همین آغاز سال ۹۶ ، کم کم روزانه با ایمیل روزنامه یانون‌دیزاین، سیر اینترنتی خودشان در جهان هنر و طراحی را شروع می‌کردند. خیلی‌ها ابراز لطف فراوانی را در این سال‌ها به تیم فعال یانون‌دیزاین ابراز کرده‌اند و همین خیلی‌ها و بسیاری که منتقدانه و تیزبین همیشه ما را مدنظر داشتند، عمده انرژی و انگیزه پیش‌برد حرکت یانون‌دیزاین بودند. 

واقعیت آن است که مسائلی شخصی برای یک‌سالی این حرکت را متوقف کرد... اما عمده انگیزه‌ای که این سال‌ها پشت یانون‌دیزاین بود و اتفاقات خوبی که پیرامون آن در سال‌های گذشته افتاده بود مانع آن می‌شد که به کل یانون‌دیزاین را فراموش کنیم....

ما به امید خدا از امروز یعنی ابتدای اردی‌بهشت ۹۷ دوباره با انگیزه شروع خواهیم کرد. با هم از جهان هنر و طراحی خواهیم دید.... روزانه و پابه‌پای تحولاتی که در پیرامون‌ ماست.

فستیوال خون / علی‌رضا زند

چهارشنبه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۳۷ ق.ظ

به بهانه نمایش فستیوال خون در حلقه هنر این پست بازنشر می‌شود. می‌توانید تحلیل فستیوال خون در جلسه چهارم حلقه هنر را نیز در این‌جا بخوانید :

می‌دونین این دستمال کاغذی‌ها، این کاغذها این همه کتاب‌ها و دفترها و .... همه و همه از چه فرآیندی و با چه هزینه‌ای دست ما رسیده؟ می دونین ما در چه جنایتی سهیم هستیم؟ با نگاه به چنین پس‌زمینه‌ای آیا به خودمون هر طور استفاده رو اجازه می دیم؟

یک طرح اینستالیشن خوب و پراحساس و از همه مهم‌تر دغدغه‌مندانه و خودجوش از بروبچه‌های خوب ورودی 90 رشته معماری دانش‌گاه هنر. یانون‌دیزاین به تمامه از به اشتراک گذاشتن تجربه‌های هنری و طراحی دوستان رشته‌های هنری، حتی تجربه‌های دانش‌جویی و دانش‌گاهی‌تون استقبال می‌کنه.

فستیول خون یک کار اینستالیشن دانش‌جویی‌ست که در لابی دانش‌کده معماری دانش‌گاه هنر توسط تیمی از دانش‌جویان معماری ورودی 90 دانش‌گاه و به صورت کاملا خودجوش با روی‌کردی انتقادی به رویه تخریب محیط زیست و با متریال‌هایی بازیافتی ساخته شده است. طراح با نگاه به جنایتی (تعبیر از خود طراح) که هر روز هزاران بار بر روی کره زمین اتفاق می‌افتد و بیانی صریح از این جنایت در قالب بازنمود درختانی سربریده و خون‌آلود در بستر فرش‌شده‌ای از کاغذ، ضمن القای پیام طبیعت دوستانه‌ی خود با ترکیب‌بندی صحنه‌ای با کنتراست بالا، مخاطب را ناچار به مکثی هرچند اندک می‌نماید و به این ترتیب فیستیوال خون برگزار می‌شود. 

علی‌رضا زند طراح و سرگروه تیم اجرایی پروژه می‌گوید:‌

تنها دو روز و فقط تویه دانش‌کده ی معماری بود که ما شیت‌های بلااستفاده‌ی بچه‌ها رو جمع  کردیم, خدا می‌دونه که چند صد فستیوال خون رویه این کره‌ی زخمی اون هم به خاطر چرخوندن چرخ‌های بشر جنایت‌کار اتفاق می‌افته؟ خوش‌بختانه با صحبت‌های مسئولان دانش‌گاه قرار بر این شد که یه شرکت دستمال کاغذی‌سازی این کاغذا رو از ما بخره. 

تیم اجرایی پروژه برای تامین کاغذ مورد نیاز تمام اطراف دانش‌کده را زیر و رو می‌کنند تا کاغذهای مصرفی دورریز بچه‌های معماری را به عنوان کاغذ مورد نیاز استفاده کنند. با این کار ارتباط اثر با مجموعه‌ی دانش‌گاه نیز بیشتر شد و فستیوال خون از دل مصرف بی حساب و کتاب خود دانش‌جویانی که مخاطب اثر هستند شکل گرفت. الوارهای چوبی به کار رفته در فضا نیز با هماهنگی‌ها و پیگیری‌های مکرر از تکه تکه کردن اصله درختی که در یک سانحه‌ی طبیعی در فضای سبز دانش‌کده از تنه شکسته بود تهیه شد. به این ترتیب به صورت کاملا سبز و با احترام کامل به طبیعت، طرح به صورت آرام آرام و در برخورد مستقیم با سایر دانش‌جویان دانشگاه تکمیل شد، طوری که امکان درگیری مخاطب با سیر شکل گیری و برگزاری این فستیوال فراهم گردد. هم‌چنین با طراحی پوستری از عموم دانش‌جویان دعوت به عمل آمده بود تا به تماشای این فستیوال بیایند.

نظرات (۹)

  • محمد مشایخی
  • سلام
    کار قشنگیه، ما در زمینه هنر چیدمان خیلی جوانیم . و یک همچین کاری خیلی هم خوبه. شاید اگر تنه ای فرو افتاده هم سر راه بازدید کننده ها بود قضیه جنایی تر می شد. و ااره صریح تر. شاید هم همین شکل بهترین اثر ممکن باشد.
    ومن الله توفیق.
    والسلام.
    در مورد رد پا بگم  سعی کردیم مخاطبی که از در دانشکده وارد می شه در ابتدا با  فضای خون آلود مواجه نشه و رد پاها با تغییر جهتی که می دند و به تنه ی اصلی می رسند باعث جذابیت و البته  غنای مفهومی کار کمک کنه و چون کار در فصل بارونی سال انجام می شد آثار پای مخاطبان بر روی شیت ها باقی می موند که خود این هم در بر دارنده پیامی بود.
  • احمدزاده
  • سلام

    ردپای انسانی ای که تو کار اومده حالا چه امداد غیبی بوده! چه به عمد، بر غنای کار افزوده

    اینسالیشن بسیار صریحیه و در جای خودش مزایا و معایبی داره

    با چند لایه بودن یک اثر مخاطب بیشتر می تونه به کشف برسه، اما لزومی هم نداره تمامی اثرها چنین باشن.

    این رو درباره اینستالیشن می گم که مخاطب عموما یک بار با طرح مواجه می شه و حتی در صورت کم لایه بودن می تونه اطلاعات جدیدی از طرح بگیره.

    مثل یک کشیده! که به تنهایی حرف زیاد و صریح و کاملی رو در جایگاه خودش داره اما اگر به دعوا بیانجامه و مدت زمان برخورد مخاطبین!! بیشتر شه به انواع و اقسام دیگری هم نیاز داره که بتونه پاسخ گوی نیاز مخاطبش باشه!!!

    خواستم یه مثال واضح و همگون با طرح بزنم که منظورم رو کامل متوجه شین

    در کل کشیده خیلی خوبیه و فکر می کنم تعداد زیادی از مخاطبینتون حداقل تا چند دفعه وقتی با تنه های بریده درختان مواجه شن به یاد این اثر هم می افتن ان شاالله.

    ممنون از نظراتتون آقای مصطفایی  قبول دارم که کار خشن هست فکر کنم بم حق بدید وقتی پاییز سری به باغ پدری زدم و افسوس از درختهای سوخته بد هم به کمک دوستم علی حاجی اکبری با jackson pollock آشنا شدم و مجموع این حرفها نمی تونست به کاری آرام منجر شه ; در ضمن نفهمیدم چرا پاشیدن رنگ کمکی به بیان ایده نکرده؟ 

    (فلسفه اجتماعی سوررئالیسم، شعار سعادت بشری را دارد و می‌خواهد آدمی را از قید تمدن سودجوی کنونی نجات بخشد) 
    جمله ای که بین اثر فستیوال خون و سوررئالیسم اجتماعی ارتباط ایجاد می کند.

    علی رضا ی عزیز
    با سپاس و خسته نباشید
    می دانم که نظرات بنده حقیر را می دانی اما برای اشاعه نقد ناچیز خود دو سطری می نویسم:
    اثرت را با تمام ضعف های ناچیز و اندک می پسندم و بر این صحه میگذارم که حرکت از سکون شایسته تر و به جا تر است. اما نقد اصلی اثر را هنوز در پوسته ای بودن و نداشتن عمق و نبودن لایه های درونی در آن می بینم . اما فارغ از بیان اثر ، نکات زبر را در مورد روند خلق این فضا سازی برای مخاطبان این پست به صورت تحلیلی قرار میدهم.
    1.سوژه در مرحله نخست از یکنواختی زندگی روزمره انتخاب شده و به قولی شأن هنری یافته.
    2.الهام اصلی از یک پدیده بین انسانی(قتل) است که با یک عینک هنری تجسم (درخت) یافته است.
    3.کنتراست شدید رنگ ها تکان دهندگی اثر را بالا برده و البته با موضوع اثر هماهنگ است.
    4.از لحاظ مکتب و سبک در مکتب سوررئالیسم اجتماعی با بیان پست مدرن قرار میگیرد اما در نام و نوع یافتن سوژه،اثر بیشتر تنه ای به دادائیسم میزند.
    و در آخر وقتی پیگیری تو و تلاشت را برای انجام دادن آثار می بینم بی اغراق شگفت زده و خوشحال می شوم.
    باشد که همه دربیابیم :حرکت از سکون و پیشرفت از رکود بهتر است.
                                                                                                                                                           
                                                                                                                                                       یاحق
    قبل از نقد
    باید تشکر کنم از این که این کار هنری رو در دانشگاه هنر انجام دادید
    انشالله که این راه توسط شما و بقیه دانشجویان ادامه پیدا کنه
    راستش من تصاویر اولیه پاشیدن خون روی دیوار رو در  این کار که دیدم اولش یه حسی از جنگ ... بهم دست داد
    بعد عکس های چوب ها رو دیدم
    بعد توضیحات شما رو دیدم

    تازه موضوع طرح رو متوجه شدم

    به نظرم می شد از روش دیگری برای بیان این ایده استفاده کرد

    بنظرم این حجم پاشیدن رنگ خون به بیان ایده کمک که نکرده هیچ از بیان ایده ما رو دور می کنه

    گذاشتن چوب ها بهتره

    فکر می کنم راجعب راه های بیان این ایده

    در اولین فرصت براتون می فرستم

    فقط فرصت کردید یک سر به اینستالیشن ها و آرم های زیست محیطی بزنید

  • علی حاجی اکبری
  • علیرضای عزیز٬

    به نظر من کار تو خیلی هنرمندانه است.

    قطع سر یک انسان با تبر هولناک و تکان دهنده است. اما شاید بعضی انسان ها از مشاهده ی سر جدا شدهﻯ یک درخت ﺑﻰگناه تکان نخورند.

    ولی احتمالا تو تکان خوردی. و شهود کردی که این کار جنایتی هولناک است. بعد خواستی ما را هم بینا کنی. در انبار ذهنت به دنبال تصویری هولناک گشتی. تصویر یک قربانگاه را یافتی. جایی که انسانﻫﺎی ﺑﻰگناه را گردن ﻣﻰزنند. بعد در جست و جوی تصویری از قربانی ها به چند کنده ی بریده شده رسیدی. تصاویر یافته شده را با نخ خیال به هم دوختی. از ذهنت بیرون کشیدی. و پیش چشمان ما آوردی. این کار شگفت آور نیست؟! این گونه بود که فستیوال خون را خلق کردی. آیا این مفهوم عمیق نیست که کشتن یک درخت جنایت است؟ تو به خوبی این حقیقت پنهان را آشکار کردی.

    در این کار تخیل هست. آفرینش هست. تکان شدید هست!  

    چون دوست داشتم این کار از این دریچه نقد شه می نویسم و می خواهم بنویسید;خیلی از دوستانم گفتند کار بسیار رو هست و مفاهیم عمیق و چند لایه ی چندانی نداره ؟

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی