براساس متون بسیاری از ادیان روزگاری اجداد ما در جایگاهی امن که از آن به باغ یا بهشت نخستین تعبیر میشود مستقر بودهاند. آنها به دلیل وفور نعمت و غفلت از این نعمتها طی عصیانی از این جایگاه امن به مکانی که امروز تمدنهای بشری را در خود جا داده است منتقل شدهاند. بعد از این هبوط تنها خاطره و کورسویی از آن بهشت محرک آدمی برای تمنای بازگشت به آن باغ عدن خواهد بود... هرچند برخی از دینستیزان این گونه تعبیرات ادیان را خرافات و داستانهای اساطیری میخوانند اما کلیت چنین واقعهای هر روزه در زندگی ما نیز در حال رخدادن است.
به واسطهی وفور نعمتهای طبیعی در پیرامون خودمان بیتوجه و بیقید و بند به استفاده از آنها دست زدهایم و امروز در وضعیتی بحرانی در شرف از دست دادن بسیاری از منابع و موهبتهای خدادادی هستیم که به رایگان در خدمت ما گماشته شده بودند. شاید در وضعیت فعلی اگر از این نعمتها دورمان کنند و تنها کورسو و خاطرهای رو به آن برایمان بماند باز متنبه شدیم و به اصل خود بازگشتیم.
میر لوباتون کورونا و اولی هکمن با طراحی این غرفه بیرون/ درونشان در عین طرح یک تناقض فضایی و ایجاد فضایی بیرونی در درون یک فضا، این واقعیت مهم را نیز به یاد من آوردند.
[منبع]