- ۵ نظر
- ۲۶ دی ۹۲ ، ۱۵:۴۷
قریب به نه ماه از آخرین پست انتشاری یانوندیزاین میگذرد! و دقیقتر قریب به یک سال از کم فعالیت شدن و خسته شدن یانوندیزاین!
یانوندیزاین تا پیش از این یک سال، با جامعه بزرگ و علاقهمندی از حوزه طراحی ، معماری و هنر آمیخته شده بود. خیلیها در سالهای ۸۶ که فقط به فرستادن ایمیلهای گاهبهگاه دیزاین به صندوق ایمیلی معدودی از دوستان ورودی ۸۵ دانشگاه هنرم مشغول بودم تا همین آغاز سال ۹۶ ، کم کم روزانه با ایمیل روزنامه یانوندیزاین، سیر اینترنتی خودشان در جهان هنر و طراحی را شروع میکردند. خیلیها ابراز لطف فراوانی را در این سالها به تیم فعال یانوندیزاین ابراز کردهاند و همین خیلیها و بسیاری که منتقدانه و تیزبین همیشه ما را مدنظر داشتند، عمده انرژی و انگیزه پیشبرد حرکت یانوندیزاین بودند.
واقعیت آن است که مسائلی شخصی برای یکسالی این حرکت را متوقف کرد... اما عمده انگیزهای که این سالها پشت یانوندیزاین بود و اتفاقات خوبی که پیرامون آن در سالهای گذشته افتاده بود مانع آن میشد که به کل یانوندیزاین را فراموش کنیم....
ما به امید خدا از امروز یعنی ابتدای اردیبهشت ۹۷ دوباره با انگیزه شروع خواهیم کرد. با هم از جهان هنر و طراحی خواهیم دید.... روزانه و پابهپای تحولاتی که در پیرامون ماست.
دانشمندان دانشگاه تگزاس، با کمک از کانسپت اوریگامی موفق به ساخت توربینهای بادی بسیار کوچکی شدهاند که شاید روشی نوین برای استفاده از انرژی باد و به طور خاص برای شارژ پاک موبایلهای هوشمند باشد. ارتفاع این توربین ۱.۸ میلیمتر است یعنی تقریبا اندازه نوک انگشت! این توربینهای بادی میتوانند برای تامین انرژی روبوتهای بسیار کوچک نیز به کار روند.
تصویر زیر یکی از این توربینهاست که بر روی یک سکه یک پنی قرارگرفته است.
روزنامهها، معمولا بعد از خوانده شدن اضافی و آشغال تلقی میشوند. اما هنر استفاده از آشغالها، این طلاهای کثیف هم هنری ست. مریام دیون، دانشجوی کانادایی با استفاده از چاقوی جراحی و ایجاد الگوهای برش هوشمندانه و متفاوت بر روی ورقههای روزنامههای خوانده شده، پردههایی شفاف خلق میکند که به دلیل پیچیدگیهای الگوییشان مخاطب را به کشف جزئیاتی متفاوت دعوت میکند. او با جراحی آشغالها، از دل آنها چیزهایی نو بیرون میآورد.
جهان فانتزی، جهان فرار از واقعیت، تصوری که به خصوص با ورود به عصر تلویزیون، انیمیشن و سینما به یکی از وجوه جداناپذیر هنر و فرهنگ تبدیل شده است، بستر مهیایی برای جولان ذهن و توهم -و نه خیال- است. تفاوتهای میان توهم نهفته در جهان فانتزی با خیال شاید نتوان به راحتی برشمرد اما شاید در تعبیری کوتاه توهم را خیال بدون بنیان و اصل حقیقی دانستن مشکل را تا حد قابل قبولی حل کند. جهان فانتزی به جای آن که روح انسان را به افقهای بالاتر بکشاند در سردرگمی ناشی از شکستن تمام قالبهای عینی رها میکند. در جهان فانتزی ما با غیرقابل فهمی غیرقابل اتکا روبهرو هستیم که در اصل خود با اندیشههایی غیر ذاتگرایانه در ارتباط است.
با این وجود خلق فضاهای فانتزی در یک استودیوی محدود و کاملا عینی بدون بهرهبرداری از تکنیکهای تصویری و دیجیتال، از آن حیث که ابتکار و پشتکار هنرمندی را نشان میدهد دیدنی خواهد بود. لی جینیانگ هنرمند کانسپچوال اهل کرهجنوبی تصورات فانتزی ذهن خود را در فضاهای محدود (مختلف است؛ غالبا در حدود یک اتاق ۳ در ۴) یک به یک ساخته است و با عکاسی از آنها دنیای ذهن خویش را شکل داده است. او این مجموعه را «بخشی از قلب، خاطره و رویاها» معرفی کرده است.
تنها چیزی که در سرمای این روزهای کشور، ممکن است دلگرممان کند، دیدن جایی سردتر و اوضاعی عجیبتر خواهد بود. توماس زاکوسکی با عکاسی از فانوس دریایی یخزدهای در زمستان این روزهای سرد و یخبندان میشیگان امریکا، که به طرز غریب و غیرطبیعی با قندیلهای یخی پوشیده شده است، ما را به دیدن این جای سردتر میبرد. جایی که انگار حتی زمان نیز یخ زده است.....
نتوانستم اصلیت عکاس را به دست آورم اما نامش مرا یاد سیبری یخبندان انداخت. بد نیست بدانید سالهاست عکاسان غربی با ارائه تصاویری سرد و بیروح از مملکتهای بلوک شرق یک جنگ سرد هنری را افسرداری می کنند. شاید اگر زاکوسکی خود روس یا از بلوک شرق بود میشد -حتی به کنایه و لطیفه- این عکسها را تیری به نیت انتقام دانست!
شبیهسازی واقعگرای رایانهای امروزه بیشتر از همه به کار عرصههایی میآید که ساخت نمونهی واقعی امری زمانبر و هزینهبر باشد. مثلا در ساخت فیلمهای سینمایی تخیلی که اصلا عرصه رشد این صنعت هم به حساب میآید و طبعا بدون این شبیهسازیها ساخت دکورها و تجسم تخیلهای بی حد و مرز سینماگران با حد و مرز و محدودیت بالایی روبهرو میشود. معماری نیز به دلیل اینکه محصولی بزرگتر از ابعاد انسان دارد و تا پیش از ساختهشدن هیچ نمونه کوچکی نمیتواند تصویر عینی روشنی از نتیجه به کارفرما بدهد، یکی از عرصههای مهم کاربرد این شبیهسازیهاست.
اگرچه شبیهسازیهای واقعگرا فرصت فهم بهتر آیندهی هنوز ساخته نشده در معماری را به مخاطب و به خصوص کارفرمای تصمیمگیرنده میدهد اما به همان میزان نیز میتواند افسونگر و دروزغپرداز باشد و تصوری واقعی از آیندهای خیالی را برای مخاطب ایجاد کند. حتی با کمال تاسف اساتید دانشگاهی معماری نیز به شدت تحت تاثیر این شبیهسازیها هستند و به جای آنکه به درک معمارانه و استادانهی خود تکیه کنند مانند مردم عوام به تصاویر زیباتر و پررنگ و لعابتر ارزش بالاتری میدهند. به این ترتیب این بازنمودهای واقعگرایانه را باید نوعی فرصت و تهدید توامان دانست.
در این پست ۵۰ بازنمود واقعگرایانهی معماری را که در ۲۰۱۳ ترسایی جزو برترینهای فضای وب بودند منتشر میکنیم. برای دوستانی که تا اینجای کار متوجه نشدند داریم در مورد چه چیزی حرف میزنیم میگویم: این تصاویر واقعی نیستند!
دلش برای آسمان تنگ شده بود.
پنجره را باز کرد. باد صبا ﻣﻰوزید. جسم کوچک و لطیفی صورتش را نوازش داد؛ پر سیمرغ؛
هدیهﺍی از باد صبا؛ شاید هم از سیمرغ!
نامهﻯ سیمرغ را از روی طاقچه برداشت؛ « ای پرندگان من که بال خود را پرپر کردهﺍید...»
دلش پر کشید. باید به بیمارستان ﻣﻰرفت؛
شاید بتواند دوباره آواز پر فرشتهگان را بشنود.