یانون دیزاین ... yanondesign

نگاهی روزانه به طراحی و هنر
نشریه‌ی ‌الکترونیکی روزانه؛ جسـتاری در هـنر و طـراحی
مشترک روزنامه یانون‌دیزاین شوید
پس از تکمیل فرآیند ثبت نام، ایمیل دریافتی را تایید نمایید.
تبلیغات

دوباره یانون‌دیزاین

قریب به نه ماه از آخرین پست انتشاری یانون‌دیزاین می‌گذرد! و دقیق‌تر قریب به یک سال از کم فعالیت‌ شدن و خسته‌ شدن یانون‌دیزاین!

یانون‌دیزاین تا پیش از این یک سال، با جامعه بزرگ و علاقه‌مندی از حوزه طراحی ، معماری و هنر آمیخته شده بود. خیلی‌ها در سال‌های ۸۶ که فقط به فرستادن ایمیل‌های گاه‌به‌گاه دیزاین به صندوق ایمیلی معدودی از دوستان ورودی ۸۵ دانش‌گاه هنرم مشغول بودم تا همین آغاز سال ۹۶ ، کم کم روزانه با ایمیل روزنامه یانون‌دیزاین، سیر اینترنتی خودشان در جهان هنر و طراحی را شروع می‌کردند. خیلی‌ها ابراز لطف فراوانی را در این سال‌ها به تیم فعال یانون‌دیزاین ابراز کرده‌اند و همین خیلی‌ها و بسیاری که منتقدانه و تیزبین همیشه ما را مدنظر داشتند، عمده انرژی و انگیزه پیش‌برد حرکت یانون‌دیزاین بودند. 

واقعیت آن است که مسائلی شخصی برای یک‌سالی این حرکت را متوقف کرد... اما عمده انگیزه‌ای که این سال‌ها پشت یانون‌دیزاین بود و اتفاقات خوبی که پیرامون آن در سال‌های گذشته افتاده بود مانع آن می‌شد که به کل یانون‌دیزاین را فراموش کنیم....

ما به امید خدا از امروز یعنی ابتدای اردی‌بهشت ۹۷ دوباره با انگیزه شروع خواهیم کرد. با هم از جهان هنر و طراحی خواهیم دید.... روزانه و پابه‌پای تحولاتی که در پیرامون‌ ماست.

پست ویژه یمن و نقش من / خیریه هنر

پست ویژه کتیبه‌های تشنه / موکب

پست ویژه اسیر راحت / بنجامین نوردزمارک

همه چیز برای هیچ / روب گلدبرگ

جمعه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۴، ۰۲:۲۶ ب.ظ

آیا پیچیده شدن ساخته‌های بشر نشانه‌ی پیش‌رفت و تکامل اوست؟ پاسخ این سوال به شناخت ما از او بستگی دارد. اگر قلم‌روی که انسان می‌تواند در آن سیر کند، به اندازه‌ی هفت آسمان باشد، و او تنها سرگرم کاویدن آسمان اول شود، چگونه می‌توان پیش‌رفتی را برایش در نظر گرفت؟! توان حرکت در این پهنه‌ی بی‌نهایت به انسان داده شده. اما او که بسیار ستم‌گر و نادان است، با خروج از راه راست، همه‌ی عشق خود را نثار پیرزن عشوه‌گر دهر می‌کند. و این عشق‌بازی نافرجام و یک‌طرفه تنها چروک‌های این پیربانو را فزونی می‌بخشد. امروزه زندگی بشر، و ساخته‌هایش و تبیین‌ش از طبیعت بسیار پیچیده شده؛ به پیچیدگی پیکر چروکیده‌ی پیرزنی عشوه‌گر.

طراحی، روندی از فعالیت‌هاست که انسان برای پاسخ‌گویی به نیازها و مسایل خود در پیش می‌گیرد. این روند در نهایت به یک نتیجه منتهی می‌شود. بسیاری از نتایج روندهای طراحی در پاسخ به مسایلی پدید آمده‌اند، که خود زمانی پاسخ یک مسئله بودند. چه بسا این نتیجه‌ی جدید، خود تبدیل به مسئله‌ای برای طراحی‌های بعد شود. و این چنین است که رشته‌ی طراحی سری دراز می‌یابد. 

می‌گویند هنرمندان، در پیکره‌ی جامعه، اندامی حساس هستند. در پیکره‌ی آدمی، چشم آن عضو شفاف و حساسی است، که حقایق را منعکس می‌کند. پس اگر هنرمندان چشم جامعه باشند، باید چیزی از حقیقت این پیچیدگی بیهوده را بتوان در آثارشان مشاهده کرد. یکی از نام‌هایی که در این جست‌و‌جو به آن می‌رسیم، «ماشین روب گلدبرگ» است، که از نام کارتونیست و مخترع آمریکایی، روب گلدبرگ برگرفته شده. طراحی این ماشین نشان می‌دهد که گاهی پیچیدگی‌ها پوچ هستند؛ و تنها برای برداشتن یک گام ساده تراکم یافته‌اند. گامی که به سادگی می‌شد برداشته شود. 

  • علی حاجی‌اکبری

انقلاب در مدار ۳۶۰ درجه / جواد هادی

پنجشنبه, ۲۲ بهمن ۱۳۹۴، ۰۸:۵۵ ق.ظ

چرخ زمان می‌چرخد و گذشته‌ها را کهنه و غبارآلود می‌کند. گذشته‌هایی که بعضی‌شان نیازمند یادآوری است، تا ادامه‌ی حیات یابد و مسیر آغاز شده‌ای را به سرانجام رساند. شاهد مثال آن نیز تمثیل قرآن است، تمثیلی که باطل را کفی بر روی آب می‌داند و حق را سیلی پای‌دار و در حرکت. انقلاب اسلامی به سان یک شکاف مهم در دیوار کج‌ساخته‌ی بشر بود، دیواری که باید خراب میشد تا پایه‌های بنای مهم دیگری بر آن ساخته شود. فروریختن دیوار وظیفه‌ی نسل قبل بود و ساختن‌ش با ما.

مجموعه عکس‌های «انقلاب در مدار ۳۶۰ درجه»، این امتداد تاریخی و تلاش مستمر را در قالب تصاویری آشنا از گذشته و حال نمایش می‌دهد. خیابان‌ها و فضاها همان‌هاست که بوده و تنها انسان‌ها هستند که بعضی رفته‌ و بعضی آمده‌اند. تجمع‌های به یاد ماندنی دهه‌ی پنجاه و بعضی اتفاقات خاص آن دوران از میان تصاویر آرشیوی استخراج شده و با زندگی روزمره‌ی امروز پیوند خورده است. اگرچه از لحاظ گرافیکی در بعضی کارها به حداقل دست‌کاری گرافیکی بسنده شده، اما این امتزاج بدون مرز حس سادگی و خلوص را در خود دارد.

تصاویر/ انقلاب در مدار 360 درجه
  • فرزین خاکی

بازسازی میراث معماری سوریه / اسماعیل حریری

چهارشنبه, ۲۱ بهمن ۱۳۹۴، ۰۸:۰۸ ق.ظ

میراث فرهنگی گاهی نقشی فراتر از یک موجود قدیمی و جالب را بازی می‌کند. گاهی انسان‌ها برای بازیابی هویت‌شان مجبور به دست‌اندازی به همین میراث‌ شده تا به خودشان و دیگران ثابت کنند، که حضورشان در این دنیا بی‌ریشه نیست و فرزند پدرانی متمدن هستند. 

جنگ سوریه و عراق در مناطقی رخ داد که از لحاظ تمدنی و تاریخی جزو مهم‌ترین نقاط دنیا بود. موجوداتی مسخ شده که با بی‌رحمی بی‌سابقه‌شان هزاران انسان را از دم تیغ گذراندند و چندین میراث مهم تمدنی را نابود کردند. در این میان نکته‌ی جالب توجه دل‌سوزی گروهی برای این آثار تاریخی و نادیده انگاشتن قتل عام مردم بی‌دفاع در این چند سال بود.

اسماعیل حریری و چند هنرمند دیگر حالا به اسم پناهنده‌ٔ سوری شناخته می‌شوند. هنرمندانی که در مرز اردن، با هر آن‌چه در نردیکی‌شان بود دست به کار شده و با ساختن مجسمه و نقاشی یاد میراث معماری‌شان را زنده نگه داشته‌اند. آن‌ها مجموعه‌ای از آثار که بعضی به کلی نابود شده و بعضی در خطر نابودی هستند را به این شیوه بازسازی کرده و با هنر خود، نوعی مرثیه‌ی تجسمی سروده‌اند.

  • فرزین خاکی

همه‌ی پاریس در یک بنا / مارین و تروتین

دوشنبه, ۱۹ بهمن ۱۳۹۴، ۰۸:۰۰ ب.ظ

اگر بالا و پایین شهر یکی شود، و اگر فقیر و پول‌دار، متخصص و کارگر و خیلی متضادهای دیگر مجبور شوند در یک جا خانه بسازند و کنار هم زندگی کنند چه پیش خواهد آمد؟ طرحی که گروه معماری فرانسوی برای مسابقه‌ی شهرداری پاریس ارائه کرده، کنایه‌ای جالب را در قالبی طراحانه بیان کرده است. آن‌ها خانه‌های پاریس را به چند تیپ مشخص تقسیم کرده و همه را در مجتمعی یک‌پارچه گرد هم آورده‌اند. سقف‌های شیروانی و صاف، نماهای پرکار و ساده، ساختمان‌های چند طبقه و کوتاه و کلی پارادوکس دیگر در یک حجم عجیب جا گرفته‌اند. اگرچه معمارها سعی کرده‌اند با هم‌باد کردن سطوح و استفاده از گیاهان کمی این مجتمع را منسجم‌تر جلوه دهند، اما کماکان حرف اصلی این کار را تفاوت‌های فاحش و طنزآمیز آن می‌زنند.

marin + trottin proposes innovative housing project for paris

  • فرزین خاکی

زندگی اسب‌ها / وویتک کتکوفسکی

جمعه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۴، ۱۱:۰۰ ق.ظ
اسب حیوان نجیب و عجیبی است. فرم بدن و شیوه‌ی حرکت او صلابت خاصی دارد و استفاده از آن به عنوان مرکب جنگی، باعث شده تا خاطراتی حماسی از آن داشته باشیم. کتکوفسکی لهستانی که شیفته‌ی اسب عرب است و سال‌ها با این نژاد از اسب‌ها سر و کار داشته، مجموعه عکسی را از زندگی، رفتار و حرکات آن‌ها تهیه کرده است. حتما تصاویر او برای‌تان آشنا خواهد بود، چرا که عکس‌های او از حیات اسب‌ها چندین سال است که به صورت مجازی یا به شکل تابلوهایی در مکان‌های عمومی دیده می‌شود. او سعی داشته روح حاکم بر این نوع حیوان را به تصویر بکشد و اگر دقت کنیم خواهیم دید که تصاویر او هیچ کدام معمولی و عادی نیستند. در غالب تصاویر او هیجان دیده می‌شود و در بعضی دیگر وقار اسب با فضاسازی عکاس پر رنگ شده است.

  • فرزین خاکی

ساختمان‌های لوله ای / روزا دی یانگ

يكشنبه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۴، ۰۷:۱۰ ب.ظ

حتما در بعضی از فیلم‌ها دیده‌اید که عده‌ای با نگاه کردن به ظرف شیشه‌ای، از وضعیت یک کشتی یا انسان در جایی دیگر با خبر می‌شوند، یا مواردی شبیه به این که در فیلم‌های علمی-تخیلی زیاد دیده‌ایم. ساخت‌مان‌های محبوس در شیشه‌ٔ دی یانگ چیزی شبیه به این داستان‌های افسانه‌ای است که این بار معماری نقش محوری آن را ایفا می‌کند. هنرمند، این بناهای مینیاتوری معلق در هوا را دورن لوله‌های آزمایش‌گاهی محبوس کرده است، لوله‌هایی که انسان را یاد نمونه‌برداری و آزمایش نیز می‌اندازند. انگار که ساخت‌مان‌ها را به هم‌راه زمین بسترشان از وسط شهر کنده‌ و آن‌ها را برای بررسی و آزمایش‌ آماده کرده‌اند !

test tube architecture

  • فرزین خاکی

نشریه‌ی «فرم و ایمان» مسابقه‌ای را بین ساخت‌مان‌هایی با کارکرد مذهبی برگزار کرده و از میان ۱۳۰ اثر ثبت شده، ۱۶ بنا را به عنوان برگزیده انتخاب کرده است. ساخت‌مان‌ها و حتی همه‌ی آثار هنری که به نوعی مربوط به مسائل اعتقادی و دینی هستند،‌ در تاریخ هنر و تمدن نقش مهمی را ایفا می‌کنند. حالا این نشریه با هم‌کاری موسسات مذهبی دیگر، این مسابقه را در پنج قالب امکانات نوین، بازسازی، مرمت، تغییر کاربردی و طراحی داخلی برگزار کرده و چهره‌ی جدیدی از اماکن مذهبی را ارائه داده است. آثار منتشر شده غالبا متعلق به کشورهای غربی و ادیان مسیحیت و یهود بوده و نشانی از مساجد و معابد شرقی در این نمونه‌ها نیست.

در این مجموعه مساله‌ی نورگیری از اهمیت خاصی برخوردار بوده و هم‌چنین شاخصی که این بنا را در شهر متمایز می‌کند. بعضی از ساخت‌مان‌ها کاملا با روی‌کرد معمول ابنیه‌ی عمومی طراحی شده و گاهی اگر صلیبی بر در و دیوار نبینیم، تشخیص کاربری بنا به آسانی ممکن نیست. در کنار این نمونه‌های کاملا مدرن و تغییر ماهیت یافته، نمونه‌های مناسبی در بخش مرمت دیده می‌شود که خلوص و خلوتی یک فضای عبادی را به خوبی حفظ کرده است.

چالش‌های مشابهی را این سال‌ها در مسجدسازی خودمان داشته‌ایم. بد نیست که روی‌کرد غربی‌ها را در این زمینه با نمونه‌های اخیر داخلی مقایسه کنیم. تشابه‌ها و تضادهای جالبی را خواهید یافت.

  • فرزین خاکی

ضد فضا / النا چیاوی و همکاران

يكشنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۴، ۰۷:۱۹ ب.ظ
پاویلیون‌ها یا همان غرفه‌ها، یک رخ‌داد جدید در معماری سده اخیر هستند که در پاسخ به چند نیاز هم‌زمان شکل گرفته‌اند؛ نیاز به ارائه ایده‌های نو در معماری از یک سو و از بعدی دیگر سیالیت زندگی مدرن و نیاز مخاطب به تجربه‌های جدید فضایی. جریان غرفه‌سازی هم‌چنان در حال تحول و رشد است و فراخور جریان غالب زمان، از وجوه تکنیکال تا وجوه شاعرانه معماری در رفت‌و‌آمد است.
در  طرح غرفه پیش‌رو، گروهی از معماران با ساخت غرفه‌ای با عنوان ضد فضا به طور معلق بر روی آب، به نوعی با مفهوم فضا بازی کرده‌اند. غرفه با تعلیق خود، با هندسه بی‌جهت خود، با گرفتن وسعت فضایی از آن و تعریف رینگ حرکتی به جای فضای سکون،  و با تعریف جداره‌های سیال و شفاف‌ش به کلی انگاره فضا را مخدوش می‌کند.

  • یانون دیزاین

قفسه کتاب / سباستین ارازوریز

شنبه, ۳ بهمن ۱۳۹۴، ۰۹:۱۶ ب.ظ

ما در استفاده از منابع طبیعی آن‌قدر ماهیت طبیعت را دست‌خوش ملاحظات صنعت می‌کنیم که گاهی از روح طبیعت چیزی به زندگی‌های شهری ما نمی‌رسد. ورقه‌های چوب یا ام‌دی‌اف اگرچه طبیعی هستند اما در ترکیب و فرآیندی که تولید می‌شوند گاهی به کل به محصولاتی غیرطبیعی بدل می‌شوند. 

اما طبیعت، بدون این فرآیندهای صنعتی باز هم ظرفیت‌های گوناگونی در کاربردهای امروزی دارد. شاخه‌های درختان شهر که هر سال زمستان هرس می‌شوند، برای استفاده‌های صنعتی - هنری این‌چنین خیلی مناسب هستند، شاید یک ایده خوب اقتصادی اصلا فعال کردن همین ظرفیت باشد. سباستین ارازوریز، طراح شیلیایی، قفسه‌ دکوری کتابی می‌سازد که ساختار، سازه و هویت خودش را از شاخه خشک درختان می‌گیرد. هرچند ممکن است برخی معتقد باشند که رنگ سیاه غالبی که در کار ارازوریز وجود دارد خود تا حدودی روح طبیعی درختان را گرفته است.
  • یانون دیزاین

نمای شمالی آن بنا

شنبه, ۳ بهمن ۱۳۹۴، ۱۲:۳۱ ب.ظ

هر روز صبح از شهر بیرون می‌رفتم؛ و به سمت باغ فیلسوف به راه می‌افتادم، تا بتوانم سر درسش حاضر شوم. برای رفتن از شهر به آن باغ دو مسیر وجود داشت. راه کوتاه‌تری که از پایین تپه‌ها می‌گذشت؛ و راه بلندتری که از روی تپه‌ها و از دامنه‌ی کوه‌ها عبور می‌کرد.
من همیشه از جاده‌ی پایین تپه‌ها می‌رفتم. در مسیرم از مقابل یک ساختمان قدیمی عبور می‌کردم؛ ساختمان پیری که وقتی از برابرش می‌گذشتم، با دهان باز و چشمان خسته‌اش به من خیره‌ می‌ماند. کمی بعد از آن به یک رودخانه می‌رسیدم. جریان آب بسیار شدید بود، طوری که نمی‌توانستم از میان آن بگذرم. اما پلی روی آن ساخته بودند، که عبور را ممکن می‌کرد.
چند روزی، مسئله‌ای ذهنم را درگیر کرده بود. هر چه فکر می‌کردم، به پاسخی نمی‌رسیدم. از جست‌و‌جوی راه حل خسته شده بودم. یک بار که نا‌امیدانه به دنبال جواب می‌گشتم، پل شکسته‌ای را در برابر خود یافتم؛ و رود خروشانی را که راهم را به سوی باغ-مدرسه سد می‌کرد. طوفان پل را شکسته بود. چاره‌ای نداشتم، جز آن که خود را به راه بالایی برسانم. وقتی برای اولین بار در آن مسیر قدم گذاشتم، فهمیدم، می‌توانم، همه‌ی چیزهایی را که قبلا می‌دیدم، به گونه‌ی دیگری ببینم. به یاد آوردم، قبلا همیشه در راه، با بنای فرسوده‌ای ملاقات می‌کردم. سرم را که به سمت جاده‌ی پایینی گرداندم تجربه‌ی غریبی را از سر گذراندم؛ نگاهم با پنجره‌های یک آشنای قدیمی گره خورد. در حالی که به هم خیره شده بودیم، از مقابلش گذشتم. اما این بار دهان هر دوی ما باز مانده بود. انگار به راز تازه‌ای از یک دوست قدیمی پی برده باشم؛ و او من را در گذر از سال‌ها هم‌راهی محرم اسرار خود یافته‌باشد. اما آن چه که آن دیدار را برایم به‌یادماندنی می‌کند، اتفاقی است، که بعدا متوجهش شدم. مسئله حل شده‌بود. در آن لحظه، به جای آن مسئله، مسئله‌های دیگری، به هم‌راه یک تصمیم پیش من حاضر بودند. (مسئله‌ی مادر از دنیا رفته بود؛ و مسئله‌های فرزند با چشمان معصومشان، چشم‌به‌راه حل بودند.) وقتی به مدرسه رسیدم، پیش از آن که فیلسوف درس را آغاز کند، پرسیدم، استاد، غیر از آن دو راه معروف، برای آمدن از شهر به باغ خودتان، چه مسیرهای دیگری را می‌شناسید؟

the-north-facade

  • علی حاجی‌اکبری