- ۰ نظر
- ۱۲ شهریور ۹۴ ، ۲۲:۳۳
قریب به نه ماه از آخرین پست انتشاری یانوندیزاین میگذرد! و دقیقتر قریب به یک سال از کم فعالیت شدن و خسته شدن یانوندیزاین!
یانوندیزاین تا پیش از این یک سال، با جامعه بزرگ و علاقهمندی از حوزه طراحی ، معماری و هنر آمیخته شده بود. خیلیها در سالهای ۸۶ که فقط به فرستادن ایمیلهای گاهبهگاه دیزاین به صندوق ایمیلی معدودی از دوستان ورودی ۸۵ دانشگاه هنرم مشغول بودم تا همین آغاز سال ۹۶ ، کم کم روزانه با ایمیل روزنامه یانوندیزاین، سیر اینترنتی خودشان در جهان هنر و طراحی را شروع میکردند. خیلیها ابراز لطف فراوانی را در این سالها به تیم فعال یانوندیزاین ابراز کردهاند و همین خیلیها و بسیاری که منتقدانه و تیزبین همیشه ما را مدنظر داشتند، عمده انرژی و انگیزه پیشبرد حرکت یانوندیزاین بودند.
واقعیت آن است که مسائلی شخصی برای یکسالی این حرکت را متوقف کرد... اما عمده انگیزهای که این سالها پشت یانوندیزاین بود و اتفاقات خوبی که پیرامون آن در سالهای گذشته افتاده بود مانع آن میشد که به کل یانوندیزاین را فراموش کنیم....
ما به امید خدا از امروز یعنی ابتدای اردیبهشت ۹۷ دوباره با انگیزه شروع خواهیم کرد. با هم از جهان هنر و طراحی خواهیم دید.... روزانه و پابهپای تحولاتی که در پیرامون ماست.
انجمن اسپانیایی NAAR که مجمعی برای مبارزه علیه خشونت با کودکان است در تبلیغاتی متفاوت همزمان دو پیام برای کودکان و بزرگسالان در یک تصویر واحد ارائه داده است. در این تصویر که پرترهای از یک کودک است، با استفاده از فنآوری خاصی در ارائه تصویر، بخشی وجود دارد که تنها توسط افرادی با قد ۱۳۵ سانتیمتر و یا کمتر، یعنی (معمولا) کودکان قابل مشاهده است. دیده شدن این بخش موجب میشود تا بر روی تصویر پرترهی کودک آثار زخم و خونریزی ناشی از بدرفتاری اضافه شود و در کنار آن نیز یک شماره تماس برای اورژانس اجتماعی مخصوصی که میتواند به اینگونه مسائل رسیدگی کند، درج شده است.
در واقع کودکان تصویری متفاوت از بزرگترها مشاهده میکنند که در آن ضمن همزاد پنداری با کودک مورد خشونت واقع شده از آنها خواسته میشود تا در صورت برخورد با این گونه موارد با شماره تلفن انجمن تماس بگیرند. و بزرگترها تصویری از معصومیت یک کودک در کنار شعاری عمومی در مبارزه با خشونتهای این چنینی مشاهده میکنند.
در باب هنر پسامدرن گاهی با هم حرفهایی میزنیم. در این معنا که هنر دوران پسامدرن بعد از فروپاشی تمام ثابتها و اصلها و توصیف جهانی بدون ریشه و اصل و غیب -که البته کفره محضه- روی به معانی و بعدتر رو به جملات آورده. در باب جمله بعدها حرف خواهیم زد. اما معانی مورد نظر در نگاه پست مدرن صورتهای تقلیلیافته و فاقد ارزشهای بالا و پایینی از «معنی دادن» و مفهوم داشتن هستند که میتونن حتی به بیانی کامل از مفهومی نظیر «چالش» بیانجامن. اصلا مهم نیست که چالش به چه معنا و چه منظور و در پی چه هدفی و چرا که اساسا این پرسشها در نگاه پسامدرن فاقد اعتباره. چالش خودش موضوعه و معنای مورد نظر هنرمند همون چالشه و بس.
و در این کار چه کامل با فرم و رنگ و کنتراست این «معنی» رو بیان کرده
بچه های این دوره زمونه خیلی زیاد وابسته به بازیهای کامپیوتری هستند. معمولا پسربچهها به سمت بازیهای جنگی و پرهیجان میرن و گاهی در برخی از اونها غرق میشن. پدر و مادرها هم معمولا توجیه نیستند که با دراختیارگذاشتن این بازیها در دست بچهها اگرچه از شر شلوغبازیهای اون ها خلاص میشن و میتونن به راحتی به کارهای شخصیشون برسن اما در واقع دارن فرآیندی خطرناک رو طی میکنن که در طی اون از بچههاشون آدمهایی میسازن که بین طیف قاتلهای حرفهای یا بیرگهایی که خون انسان براشون کمتر حرمت و احترام داره در جریانن. پدر و مادرها هنوز قبح این کار رو متوجه نشدن.
برای همین گرافیستهای دغدغهمندی نظیر ملادن پنو که قبلا هم ازش مجموعهی قدرت کتابها رو دیده بودیم، سعی میکنن با ارائه پردههایی تکان دهنده این پیام رو به ما منتقل کنن. در این چند پرده طراح با اشاره به واقعیتی که در ذهن بچه در حال شکل گرفتنه و ارائهای تکاندهنده از اون که در قالب پاشیدن خونهایی واقعی بر روی دست و بال بچه و وسایل بازی اون بازنمایی شده سخت آدمی رو متاثر میکنه و به فکر میبره.
در عکاسی های Kevin Twomey نگاه های منتقدانه و گاهی سورئالیسی موج می زنه. رگه هایی از نقد و ابهام و خشونت و خشم و تنفر و طنز و کنایه....
راستش اول بار که این مجموعه رو دیدم مطمئن شدم که خوبه در یانون دیزاین با هم ببینیمشون اما الان که وقت پابلیش کردنش رسیده خیلی هم راغب به گذاشتن ش نیستم :) خلاصه ببخشین اگه خیلی ارزش دیدن نداشت احیانا.
این مجموعه کاراکترها که توسط این جناب راپونزا به صورت دیجیتال نقاشی شدن به لحاظ تکنیک نقاشی دیجیتال از تراز بالایی برخوردار بودند و گفتم به عنوان نمونه نقاشی دیجیتال در یانون دیزاین این ها رو بذارم. اما این کیفیت بالا تنها دلیل گذاشتن این کارها نیست.
جمله این کارها پرتره بودند اون هم پرتره از شخصیتی اسطوره ای به نام نینجا که در فرهنگ شرقی قهرمانی خیره اما در صورت تبدل یافته ی غربیش به وضوح شرارت به اون افزوده شده. سوالی هست که مدت ها در ذهنم می گذره و دوست دارم اگر دوستان نظری دارند چه در جواب این سوال و چه در رد گمان من حتی، برامون بگن. مخصوصا دوستانی نظیر صادق که هم دستی در آتش این جورکارها دارند و هم هرچند وقت یک بار در بلاگ های خوبشون برامون از چیزهای مختلف می نویسن.
چه انگیزه ای منجر می شه دیجیتال آرتیست ها به دنبال خلق شخصیت های افسانه ای شرور برن؟ و هر روز هم این مساله جدی تر و همهگیرتر می شه...
چی جذابه براشون؟ اگه به دنبال پیاده کردن فن هستند خب چرا همین فن رو در صورت های خیر پیاده نمی کنن؟
اصلا بگذارین کلمات خیر و شر رو هم کنار بگذارم.
چرا این ها مدام از جنایت و کشتار و خشونت و اعمال جنسی و دشمنی و جنگ و خون و خونریزی و سلاح و تاریکی و تیزی و ... حرف می زنن؟
واقعا این هنره یا ترویج خشونت!؟ این که هر بار برای بازکردن درب اتاق عادت کنی ماشه بچکانی، این خوبه؟؟؟