- ۳ نظر
- ۰۱ بهمن ۹۲ ، ۱۹:۵۴
قریب به نه ماه از آخرین پست انتشاری یانوندیزاین میگذرد! و دقیقتر قریب به یک سال از کم فعالیت شدن و خسته شدن یانوندیزاین!
یانوندیزاین تا پیش از این یک سال، با جامعه بزرگ و علاقهمندی از حوزه طراحی ، معماری و هنر آمیخته شده بود. خیلیها در سالهای ۸۶ که فقط به فرستادن ایمیلهای گاهبهگاه دیزاین به صندوق ایمیلی معدودی از دوستان ورودی ۸۵ دانشگاه هنرم مشغول بودم تا همین آغاز سال ۹۶ ، کم کم روزانه با ایمیل روزنامه یانوندیزاین، سیر اینترنتی خودشان در جهان هنر و طراحی را شروع میکردند. خیلیها ابراز لطف فراوانی را در این سالها به تیم فعال یانوندیزاین ابراز کردهاند و همین خیلیها و بسیاری که منتقدانه و تیزبین همیشه ما را مدنظر داشتند، عمده انرژی و انگیزه پیشبرد حرکت یانوندیزاین بودند.
واقعیت آن است که مسائلی شخصی برای یکسالی این حرکت را متوقف کرد... اما عمده انگیزهای که این سالها پشت یانوندیزاین بود و اتفاقات خوبی که پیرامون آن در سالهای گذشته افتاده بود مانع آن میشد که به کل یانوندیزاین را فراموش کنیم....
ما به امید خدا از امروز یعنی ابتدای اردیبهشت ۹۷ دوباره با انگیزه شروع خواهیم کرد. با هم از جهان هنر و طراحی خواهیم دید.... روزانه و پابهپای تحولاتی که در پیرامون ماست.
مجموعه عکسهای «قدرت طبیعت» اثر هنرمند فرانسوی، سب ژانیاک، بازنمایی واقعی اما به شدت رویایی از طبیعت است. عکسها قدرتی برتر در عالم را به نمایش میگذارند که با تمرکز بر نقطهای خاص در سطح تصویر و مرکزگرایی بصری لااقل برای توحیدباوران نماد پرقدرتی از عظمت و قدرت خالق متعال است. به شخصه در برخورد با عکسهای ژانیاک به یاد نقاشیهای اعجاب آور اواخر رنسانس و دوران پس از آن بر سقف کلیساها و کاخهای اروپایی افتادم. تصاویری که سعی داشتند -و البته موفق هم بودند- تا سطح کوتاه بام فضاهای مذهبی و حکومتی آن دوران را به افق بینهایت آسمانهای مسیحی پیوند بزنند.
استودیو ژاپنی معماران تاتو در طرح این سرویس بهداشتی عمومی، با جایگزینی برخی سفالهای پوشش سقف با مدولهای شفاف نورگذر، بدون طراحی و تعبیه نورگیر و تغییر جدی در فرم بیرونی ساختمان به روشنایی معقولی برای فضای داخل این ساختمان کوچک دست پیدا کرده است. مجموعه مورد نظر پلان متفاوت و قابل توجهی نیز دارد که به طور ویژه دوستان معمارم را به دیدن آن دعوت میکنم.
یزدیبندیهای ایرانی یکی از ارکان معماری سنتی ما هستند که اگرچه تزئیناتی به حساب میان اما رفتارهای سازهای هم داشتند. یزدیبندیها عبارتند از هندسههایی پیچیده که سطوح ساده داخلی طاقها رو به تقسیمبندیهای کوچکتر تا چشمه طاق میرسوندن و با برهشتگیهای حسابشده از سادگی و یکنواختی فضای داخل میکاستند و شاید تاثیرات خوبی هم بر انعکاسهای صوتی و نوری در فضای زیر طاق داشتند.
با دیدن این طرح شگفتآور استودیو هرزوگ و دمورن برای آسمانه مجموعه کنوانسیون در بازل سوئیس ناخودآگاه یزدیبندیهای ایرانی مقابل چشم آدم میاد. چه میراثی که داریم و چه اقتباسها که می تونستیم و می تونیم داعیهدار اونها در معماری امروز باشیم و حیف .......
در نگاه اول هیچ وقت نمی تونین حدس بزنین چنین کاری از دفتر نورمن فاستر بیرون آمده؛ دفتری که به اتکای شدید به تکنولوژی و ساخت معماریهای تکنولوژیکال مشهوره.
غرفه بندر Vieux در واقع یک فضای بزرگ شهریه که به مدد سقفی آینه ای دوتا شده :) تجربهای متفاوت از فضای شهری با آسمانهای نوآورانه. هرچند در معماری گذشته و حال ایران زمین نمونههای زیادی از آینهکاریهای حساب شده هست، اما تجربه فضای بستهی آینهکاری شده با آینههای خرد و شکننده نور و تجربهی این فضای باز با سقف بلند و آینهای یک تکه که تصویری شفاف از آنچه در زیر اون هست رو نمایش میده به کل متفاوت هستند.
راستی شاید هم بد نباشه توجیه کنم که بلاخره ساخت چنین سطح بزرگ آینهای حتما کاری بس تکنولوژیکاله و از این منظر دفتر طراح خیلی از رویه همیشهگیش دور نشده.... :)
قدیمیها خیلیها اعتقاد داشتند به حضور یک پرندهای حیوانی چیزی در خونه. میگفتن و میگن که دلشون میخواد روزی موجودی رو بدن و مراقبش باشن. این طور شاید کمتر خودخواه باشن. قدیمیها دوست داشتن اطعام کردن رو. میگفتن لئیمان از طعام لذت برند و کریمان از اطعام.... قدیمیها کریم بودند.
ما امروزیها کمتر به این چیزها توجه داریم. ما امروزیها بیش از حد متوجه خودامون هستیم و خیلی زود از دیگرون غافل میشیم. هنز و طراحی اون موقع ارزشمنده که به داد این غفلتهای ما برسه.... این دیتیل نوآورانه هم بستره یک خیره و هم زمینه ساز فرهنگ و برای همین ما رو بیشتر متوجه میکنه. تایلهای سفال سقفی که در خودشون لانهای برای یک زوج پرنده عاشق ایجاد میکنه. علاوه بر اون که بافت یکنواخت سقف شیبدار رو زیبا میکنه زمینه این رو ایجاد میکنه که همیشه میزبان مهمانهایی کوچیک و عزیز باشین.
بگذارین امروز که هنوز چیزی از تولد عیسی مسیح (ع) نگذشته، دو پست مسیحی مرتبط با پرسشی مهم با هم ببینیم:
مسیحیت و دین مسیحی بعد از انتشار اولیهش در شرق اروپا، سه چهار قرنی رو در مظلومیت توسعه پیدا کرد و بعد کم کم با رسمی شدن در بخشی از قاره اروپا به صورت رکنی از ارکان جامعه اروپایی دراومد که با انحراف آرام آرامش در اواخر قرون میانه به جایی رسید که نقطه اصلی انتقاد و انقلاب رنسانی شد و در عصر روشنگری با صراحت تمام از همهی مزایا و حقوق و جایگاهش در تمدن غرب خلع شد. در این سده ها، سنتهای گوناگون هنری و معماری به خدمت بیان معارف مسیحی آمدند و سبکهای گوناگون هنر و معماری در تاریخ اروپا هر کدوم نقطه کمال بروز و ظهور خودشون رو در کالبد کلیساهایی مربوط به دوران خودشون تجربه کردند.
با انتقال بخشی از میراث و تمدن اروپایی به امریکا، با وجود حضور قدرتمند انتقادات و اندیشههای عصر مدرن در امریکا و اروپا، انگیزههایی هنوز برای احیای سبکها و سنتهای معماری و هنر قرون میانه و دوران سنت غربی در قاره جدید وجود داشت و اتفاقا اون چنان این انگیزه ها قدرتمند بود که امروزه هنوز بیشترین بناهای موجود از یکی دو قرن اخیر در امریکا به سیاق سبکهای تاریخی غربی و اصطلاحا به سبکهای نیورومانسک، نیوگوتیک، نیوباروک، نیو .... هستند.
ریچارد سیلور در عکاسیهای پانوراماش از کلیساهای نیویورک ضمن اثبات این حرف ما رو با نمودی کامل از معماری سنتی کلیساها در سیر تاریخی مغرب زمین روبهرو می کنه. این تصاویر رو ببینین تا در پست بعد یک پرسش مهم رو مطرح کنیم.
کتابخانه عمومی در گاندوی بورکینافاسو یکی از طرحهاییه که مدتیه قرار دارم در یانوندیزاین منتشر کنم و هر بار بدون دلیلی موجه فراموشم می شد.
طرح با استفاده از روش های بومی ساخت در منطقه و با مشارکت مردم فقیر محل بنا شده. بنا کردن یک طرح در منطقهای محروم لازمه با مشارکت خود مردم صورت بگیره تا حداکثر احساس تعلق رو نسبت به بنا پیدا کنن و اون رو از خودشون بدونن. این مهم به خصوص در مورد بناهای فرهنگی دو چندان اهمیت داره.
در طرح این کتابخونه، طراح به خوبی با استفاده از کوزههای دستساز در محل و مشارکت خود محلیها، به ابداعی در نورگیری از سقف مجموعه دست زده که در کنار فرم پردازی متناسب با امکانات ساختی و سنتهای بومی منطقه به نظر به یک ساختمان معماری ویژه در بافت خودش تبدیل شده و به خوبی میتونه کانونی فرهنگی و جریانساز در بستر محرومش باشه
اینستالیشن "Anything Can Break" به نوعی با نامش کامل می شه. یعنی با معرفتی پیشین که میاد و روی نگاه مخاطب می شینه اثر کامل میشه. تذکر این نکته که همه چیز ممکنه فرو بریزه چه میزان روان آرام برای مخاطبی میگذاره که زیر این تودهی آویزان سنگین و سیاه پا میگذاره؟ خیلی خوب بود....
خب! حالا اگه یه نامی بیاد روی این عالم و بهمون بگه همه این عالم ممکنه فروبریزه چقدر در قدم زدن های هر روزمون و زندگی معمولمون آروم می گیریم!؟
می دونین چیه؟ کسی آمده و گفته نام این دنیا "دارالفنا" ست. یعنی خانه نابودشونده.... خانه نابودی. یعنی نه این که ممکنه که حتما فروخواهد ریخت....
چه میزان اعتماد براتون می مونه به این دنیا؟ اگر که مخاطب این اینستالیشن بزرگ بشین....
پیش به سوی دارالبقا.
بی توجه به دارالفنا... عالمی که فروخواهد ریخت.
این سقفهای بابل دک، سقفهای عرشهی حبابی اخیرا در ایران هم دارن به کار گرفته می شن.
در این سقفها به جای پرکنندههای یونولیتی یا سفالی از گویهای کرهای پلاستیکی سبک عایق صوت و حرارت استفاده می شه که خب مشکلات اجرایی سفال یا مشکلات محیط زیستی و خطرات یونولیت رو ندارن
این پست رو به منظور ترویج این دیتیل و آشنا شدن تون باهاش میگذارم تا در طرح هاتون به کار بگیرین...