- ۱ نظر
- ۰۴ مرداد ۹۳ ، ۰۱:۰۱
قریب به نه ماه از آخرین پست انتشاری یانوندیزاین میگذرد! و دقیقتر قریب به یک سال از کم فعالیت شدن و خسته شدن یانوندیزاین!
یانوندیزاین تا پیش از این یک سال، با جامعه بزرگ و علاقهمندی از حوزه طراحی ، معماری و هنر آمیخته شده بود. خیلیها در سالهای ۸۶ که فقط به فرستادن ایمیلهای گاهبهگاه دیزاین به صندوق ایمیلی معدودی از دوستان ورودی ۸۵ دانشگاه هنرم مشغول بودم تا همین آغاز سال ۹۶ ، کم کم روزانه با ایمیل روزنامه یانوندیزاین، سیر اینترنتی خودشان در جهان هنر و طراحی را شروع میکردند. خیلیها ابراز لطف فراوانی را در این سالها به تیم فعال یانوندیزاین ابراز کردهاند و همین خیلیها و بسیاری که منتقدانه و تیزبین همیشه ما را مدنظر داشتند، عمده انرژی و انگیزه پیشبرد حرکت یانوندیزاین بودند.
واقعیت آن است که مسائلی شخصی برای یکسالی این حرکت را متوقف کرد... اما عمده انگیزهای که این سالها پشت یانوندیزاین بود و اتفاقات خوبی که پیرامون آن در سالهای گذشته افتاده بود مانع آن میشد که به کل یانوندیزاین را فراموش کنیم....
ما به امید خدا از امروز یعنی ابتدای اردیبهشت ۹۷ دوباره با انگیزه شروع خواهیم کرد. با هم از جهان هنر و طراحی خواهیم دید.... روزانه و پابهپای تحولاتی که در پیرامون ماست.
در تلاش برای خلق یک نمای دینامیک برای مرکز خدمات راهآهن زوریخ، دفتر معماری EM2N، با استفاده از پانلهای پیشساخته بتنی فرمیافته، تجربهای موفق را ارائه داده است. مدولارهای بتنی آن چنان طراحی شده اند که در حرکت قطارها از کنار نمای کشیده مرکز، با تغییر مدام زاویه خطوط حاشیه خود، تنوع دلپذیری را ایجاد میکنند و به واسطهی تحدب سطح آنها، همیشه سایهزنی مطلوبی بر روی عناصر نما خواهیم داشت. این یعنی درک دست حرکت و تاثیرات آن بر درک مخاطب از بنا.
نمای ساختمان بیش از ۴۰۰ متر طول دارد و ارتفاع اندک آن نسبت به این طول زیاد، زمینه مناسبی را برای توجه طراحان به درک مخاطب در حرکت از بنا ایجاد کرده است.
باید با گلدانهای خستهکنندهی همشکل و ترکیبنشدنی خداحافظی کرد. میگل انگل گارسیا بلمونته با پیشنهاد مجموعه گلدان مدولاری با نام ماکاتا که امکان ترکیبهای بینهایت متنوعی را فراهم میکند سعی دارد تا استفاده از گلدان و گل در فضاهای داخلی را به کلی توسعه و رشد دهد. الگوی بلمونته دست طراحان داخلی برای ارتقای ظرفیت تعاملی فضا را بالا میبرد.
به بهانه انتشار این سایهبان مدولار میخواهم از لزوم طراحی و ساخت سازههای موقت مدولار با رویکردی هویتی و فرهنگی صحبت کنم. در ایران ما سالانه نمایشگاههای متعدد فرهنگی و رخدادهای مشخص دینی فرهنگی وجود دارد. معمولا این رخدادها در فضاهای شهری و یا غیرعمومی اما به کمک سازههای موقت سبک نظیر اسپیس و یا داربست کالبدهای مورد نیاز خود را میسازند. سازههایی که به دلیل هندسهی خاص خود عموما نیاز به بازطراحی هویتی دارند. پس سیل عظیمی بنرها و پارچهها و اضافههاست که به کمک برگزارکننده میآید تا به هویت بصری مورد نظر خود نزدیک شود.
در طراحی این سایهبان مدولار که در طی یک مسابقه به دست آمده است میبینیم که چه طور فرم سازه و مدلهای تشکیل دهنده آن میتواند از آغاز و تا همیشه منطق بصری و هویتساز مجموعه را شکل دهد..... خلاصه شاید بد نباشد به فکر طراحی سازهی مدولار موقتی باشیم که مثلا مراسمهای هر سال محرم ایران را شکل دهد.
ترکیبی هوشمندانه که منجر به طراحی سیستم قفسهسازی نوینی شدهاست. توماس فیشنر ، هنرمند جوان برزیلی، با طراحی واحدهای گوناگونی از فیبر سیمانی و ارائه راهکار ترکیبی ساده اما مبدعانهای با استفاده از استوانههای چوبی واسط، این امکان را به شما میدهد که به نوع دلخواه و در هر اندازه که بخواهید قفسه کتاب خود را بسازید و رشد دهید. فیشنر نام این سیستم قفسهبندی را بسو گذاشته است.
مساله بازیافت دیوایسهای قدیمی و تاثیرات مخرب قطعات الکترونیکی بر طبیعت به حدی جدی شده است که چندی پیش توسعه و تحقیق موتورولا به فکر کار بر روی پروژهی موبایلی مدولار افتاد. پروژهای که بعد از مدتی به کل متوقف شد اما حالا پس از خرید موتورولا توسط گوگل دوباره به جریان افتاده است. مساله از آنجا شروع شد که دیو هاکینز دانشجوی طراح آلمانی، با ارائهی ایدهای از یک دیوایس مدولار قابل تعویض یک اکوسیستم برای دیوایسها را ارائه میدهد که به جای دورریز شدن، قطعات آنها جابهجا میشوند. با طرح این فکر اولیه که چندی پیشتر توسط شرکت موتورولا هم در قالب یک پروژهی متن باز -مانند اندرویدی فیزیکی!- پیگیری میشد، پروژهی آرا شرکت موتورولا را رقم زد که اکنون نیز توسط موتورولای جدید در قالب پروژهای مستقل مانند آن سهمی که عینک گوگل به خود اختصاص داد، در جریان است.
در واقع شما موبایل یا دیوایس کاملی از بازار نمیخرید. شما قطعات خودتان را و نیازهای خودتان را میخرید و بر روی هم به سادگی بازی لگو سوار میکنید. دیوایس مختص به خود را خواهید داشت و با فروش هر قطعه و تعویض آن دیوایسی جدید. این واحدهای کوچک اولیه هم هیچوقت بازیافت نمیشوند و با تعویض شدن در دیوایسی جدید به کارگرفته میشوند. به نظر در جهان مصرفی امروز که دیگر حتی باطری قطعات الکترونیکی را هم نمیتوان تعویض کرد و به محض کوچکترین خرابیها ناچار به عوض کردن وسیله هستیم، این پروژه به شدت انسانی و طبیعی است.
میشود ساده نگاه کرد، شاید هم گاهی اصلا باید ساده دید. مثلا وقتی به کوهستان میروید و نمیتوانید آن طور که فکر میکنید نیاز است با خود وسایل حمل کنید، این طور وقتها که هم نیاز هست و هم محدودیت هست، ایدههای نابی به ذهن میرسد که عصارهی نیاز و فکر طراح است. همه چیز به قدر کفاف و احتیاج!
طرح مدولار این چادر مسافرتی چنین چیزی بود. در کمال سادگی ولی پاسخگو و با قابلیتهای ترکیبی جالب توجه.
حتما در ساختمانهای آرشیو و بایگانی یا در سرورهای ابررایانهها و یا در مخازن بسته کتابخانهای دیدهاید که چه طور حجم وسیعی از دادهها یا تجهیزات را در فضایی اندک گردهم می آورند؟ در این گونه طراحیهای داخلی علاوه بر ذخیره این گونه دادهها یا تجهیزات هدف دسترسی آسان و انتخابی و همیشه ممکن به آنهاست. بنابراین با طراحی ریلهایی واحدهای ذخیرهسازی را بر روی ریل حرکت میدهند تا به جای ایجد راهرو و فضای دسترسی برای هر واحد، بتوانند فضای دسترسی را به صورت انتخابی به هر واحد که میخواهند اختصاص دهند. این روش منجر به صرفهجویی فضاهای دسترسی متعدد و اختصاص آنها به فضای ذخیرهسازی خواهد شد.
این الگو توسط دو طراح مختلف در دو پروژه ی مسکونی و اداری کمجا نیز به کارگرفته شده است. در دو الگوی زیر یک واحد خانه کمعرصه اما پربازده و یک دفتر کار متفاوت و چندمنظوره با استفاده از ریلگذاری و تغییر واحدهای فضایی متناسب با کاربری هر لحظه استفاده کنندهگان طراحی شده است.